عصر ایران- در نوروز 1403 خورشیدی در تونل زمان به 70 سال پیش نقب زد. به نوروز 1333 خورشیدی که دوست داران دکتر محمد مصدق با این کارت پستال به جای تبریک عید این که نخست وزیر ملی در پی کودتایی در 7 ماه قبل از آن ساقط شده و به حبس افتاده بود حسرت می خوردند و شعر متن گویاست:
محبوب ما که در غل و زنجیر دشمن است
انصاف دِه، چه موقع تبریک گفتن است
و این در حالی است که تنها سه سال پیش از آن و در نوروز 1330 خورشیدی با آن کارت پستال دیگر تصویر دکتر مصدق را در کنار نخلها و نمادهای پالایشگاه نفت آبادان قرار داده و این گونه تبریک میگفتند: حلول سال جدید را توأم با پیروزی ملت ایران صمیمانه شادباش می گوییم.
بیهوده نیست که دکتر محمد علی (همایون) کاتوزیان از ایران به عنوان «جامعۀ کوتاه مدت» یاد کرده و برخی تعبیر «کلنگی» و موقت را هم به کار میبرند که به معنی انباشته نشدن تجربه ها و مدام تکرار تجربه های آزموده به جای طی یک مسیر است.
در سیاست نامه هم در شرح نبرد عمرو بن لیث و اسماعیل سامانی آمده که در بلخ شکست خورد و اسیرِ امیر اسماعیل شد و شب وقتی در اسارتگاه خوراکی مختصر تهیه کرده بود و سگی آمد و گوشت آن را برد رو به نگهبان گفت:
«عبرت گیرید که من آن مَردَم که بامداد، مطبخِ مرا 1400 شتر میکشید و شبانگاه، سگی برداشته است و میبرد: اصبحتُ امیراً و امسیتُ اسیراً.» -(صبح، امیر و شب اسیر).
مصدق اما در قفس و اسیر هم شیر بود و نه خود که برخورد با او مایۀ عبرت شد چرا که ساقط و اسیر کنندگان او بهای سنگینی پرداختند..../م.خ