صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۸۵۱۹۲۶
تاریخ انتشار: ۱۵:۴۲ - ۱۲ مرداد ۱۴۰۱ - 03 August 2022

امروز با خواجوی کرمانی : همه را باده به دست است و مرا باد به دست

ای لبت باده فروش و دل من باده پرست
جانم از جام می عشق تو دیوانه و مست

تنم از مهر رخت موئی و از موئی کم
صد گره در خم هر مویت و هر موئی شست

هر که چون ماه نو انگشت نما شد در شهر
همچو ابروی تو در باده پرستان پیوست

تا ابد مست بیفتد چو من از ساغر عشق
می پرستی که بود بیخبر از جام الست

تو مپندار که از خود خبرم هست که نیست
یا دلم بسته ی بند کمرت نیست که هست

آنچنان در دلم تنگم زده ئی خیمه ی انس
که کسی را نبود جز تو درو جای نشست

همه را کار شرابست و مرا کار خراب
همه را باده به دست است و مرا باد به دست

چون بدیدم که سر زلف کژت بشکستند
راستی را دل من نیز بغایت بشکست

کار یاقوت تو تا باده فروشی باشد
نتوان گفت به خواجو که مشو باده پرست
{$sepehr_rl}

ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200