صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۸۴۷۱۲۴
تعداد نظرات: ۳ نظر
تاریخ انتشار: ۰۳:۴۷ - ۱۲ تير ۱۴۰۱ - 03 July 2022
در باغ ادبیات ایران – 8

سعید نفیسی؛ پاکیزه‌‌نویسی زیر کرسی

اشارۀ طعنه‌آمیز منتقد سینمایی به نام پژوهش‌گر مشهور زبان پارسی در یک نشست، سبب شد نام او بر برنامه سنگینی کند و این نوشته به همین بهانه است

   عصر ایران؛ مهرداد خدیر- چهاردهمین نشست «عصر شنبه‌های بخارا» - 11 تیر 1401 خورشیدی- به بهانۀ نشر کتاب «مطبوعات سینمایی ایران» بر پا شد که کاری پژوهشی است به همت حسین گیتی.


  آنتونیا شرکا، جواد طوسی، احمد محیط طباطبایی و البته احمد طالبی‌نژاد هم آمده بودند تا دربارۀ این کتاب سخن بگویند و گفتند با این تأکید غالب که کتاب، بیشتر کاری عاشقانه است تا اثری محققانه.


  طالبی‌نژاد اما برای آن که کار حسین گیتی را بیشتر عاشقانه توصیف کند تا با دقت‌های علمیِ مستلزم یک کار عمیق پژوهشی یا آکادمیک، نام یکی از پرکارترین و مشهورترین پژوهش‌گران و نویسندگان تاریخ معاصر ایران را چنان بر زبان آورد که حمل بر طعنه به استاد فقید شد؛ نام سعید نفیسی را.


 هر چند نویسندۀ کتاب «مطبوعات سینمایی ایران» از این تشبیه نرنجید (چرا که سعید نفیسی یک‌تنه کارهای بسیار بزرگی انجام داده و به اعتقاد ایرج افشار از معماران واقعی نثر جدید ایران است) اما میزبان و برپاکنندۀ برنامه – علی دهباشی – مدیر و سردبیر بخارا که خود پیش تر به یاد سعید نفیسی یک ویژه نامل پر و پیمان و یک شبّ بخارا نتدارک دیده بود لازم دید توضیح دهد سعید نفیسی از بزرگ‌ترین و درخشان‌ترین چهره‌های فرهنگی و ادبی ایران است. با همتی چنان سترگ که از روی برخی نسخه‌های خطی و قبل از ظهور فناوری‌های امروز می‌نوشته تا تصحیح کند و این‌گونه تلاش کرده تا زبان پارسی به شکل پاکیزه و درست منتقل شود؛ فرزند ناظم الاطبای کرمانی که نسل‌در‌نسل در کار پزشکی یا فرهنگ بوده‌اند.


   با این که هدف و عنوان برنامه دربارۀ کتاب مطبوعات سینمایی ایران بود اما با این تذکر و استنادات و ارجاعات، این نام سعید نفیسی بود که مدام تکرار شد خاصه هنگامی که تریبون به احمد محیط طباطبایی رسید و به نکوهش احمد طالبی‌نژاد پرداخت که "چرا پشت سر مرده حرف زده" آن هم سعید نفیسیِ فرزند دکتر علی اکبر خان نفیسی یا همان ناظم‌الاطبای مشهور تاریخ معاصر تا شاید به یاد آوَرَد که خود فرزند استاد فقید سید محمد محیط طباطبایی است که با نفیسی بحث‌های انتقادی هم داشته‌اند اما به اعتقاد او حال که چهره ئر نقاب خاک کشیده نقد و طعنه روا نیست و از خدمات و زحمات باید گفت چنان‌که دکتر زرین‌کوب بر این منهاج بود.

   قابل پیش‌بینی بود که منتقد سینما که اهل رودربایستی نیست، در مقام پاسخ بگوید نفیسی و درگذشتگان نام‌دارِ دیگر با آثار خود زنده‌اند و به سبب تأثیر‌گذاری بر عرصه‌های مختلف، نقد آنان غیر اخلاقی نیست. نویسندۀ این سطور هم در حاشیه افزود کما این‌که شاملو و شریعتی درگذشته‌اند و نقد آنان سکه رایج است و کسی نمی‌گوید چون در میان ما نیستند دربارۀ آنان جز به نیکی و ستایش نگویید و طالبی‌نژاد تأیید کرد. (برخی وجه غیر اخلاقی دربارۀ مشاهیر درگذشته را پرداختن به احوال کاملا شخصیه می‌دانند و  بعضی مانند محمد قائد به این هم قائل نیستند).


  باری، آن قدر نام سعید نفیسی در این نشست تکرار شد که تا به خانه بازگشتم، می‌خواستم سراغ شمارۀ ویژۀ بخارا برای این مرد عاشق ایران و زبان فارسی و پاکیزه و درست‌نویسی بروم که البته بسیار پرکار بود و آن قدر بر کتاب‌های مختلف مقدمه نوشت که گاه هدف طعنه‌ها هم شد.


   بخارای 82 را در میان بخاراهای دیگر نیافتم، اما ناگهان به شکلی کاملا شگفت‌آور شمارۀ 13 فصل نامۀ «جُنگ هنر مس» – تابستان 1398- خودنمایی کرد با طرح سعید نفیسی که به دو سبب روی جلد آن خوش نشسته بود:


   اول این که اگر همت او نبود شاعر هم روزگار حافظ – میرِ کرمانی- را نمی‌شناختیم چرا که نام او در تمام این 700 سال تحت‌الشعاع درخشش و تابش حافظ قرار داشته و نفیسی بود که از روی نسخۀ خطی کلیات میر کرمانی که به امانت گرفته بود رونویسی کرد و به تصحیح و معرفی آن همت گماشت تا جایی که بعید ندانیم حافط برخی از مضامین را از او گرفته باشد.


  وجه دوم هم طبعا این که فرزند میرزا علی‌اکبر‌خان یا دکتر علی اکبر نفیسی مشهور به ناظم‌الاطبای کرمانی پزشک مخصوص مظفرالدین شاه قاجار بود که در امضای فرمان مشروطه نقشی غیر‌مستقیم داشته زیرا مشهور است که پادشاه بیمار از ناظم‌الاطبا می‌پرسد "اگر امضا کنیم حال ما خوب می‌شود؟" و دکتر نفیسی لبخندی می‌زند و سری تکان می‌دهد و شاه هم فرمان مشروطه را امضا می‌کند!


   برای آن که بدانیم سعید نفیسی تا چه حد عاشق نوشتن و زبان پارسی بوده خاطرۀ همسرش «پریمرز نفیسی» از نخستین شب های زندگی مشنرک گویاترین سند باشد که در روایت بسیار خواندنی « فاطمۀ علی اصغر» در همان شمارۀ جُنگ هنر مس نقل شده است:


   «‌در آخرین شب‌ها‌ی بلند آذر 1308 شمسی تنها در اتاق کوچکِ گرمِ منزلی که برای زندگیِ مشترکِ ما تهیه شده بود، زیر کرسی، بلاتکلیف نشسته بودم...

   انتظارم طولانی نشد چون سعید نفیسی با یک جلد کتاب لغت قطور فرانسه و چند فرمِ چاپ شدۀ مطبعه و مقداری صفحات نیمه چاپ برای غلط‌گیری داخل شد و آن‌ها را روی کرسی گذاشت و با چشمانی مردد و نگران و لحنی خجالت‌زده گفت:" اول غلط گیری می‌کنیم و بعد می‌خوابیم!"

  ... این اولین شبی بود که ما زیر یک سقف می‌خوابیدیم و [خواندن و غلط گیری متون] شد سرگرمی شب‌های ماه عسل ما در زیر کرسی! به جرأت می‌توانم بگویم بیش از نصف تألیفات خود را زیر کرسی نوشته‌ است. حتی مکرر در تابستان به من می‌گفت آیا نمی‌شود یک کرسی از یخ برای من بگذاری؟! کرسی زمستان هم آن قدر داغِ داغ بود که جز او کسی تحمل آن را نداشت...»


   شاید تنها وجه با‌ربط در نام بردن از سعید نفیسی در آیینی دربارۀ مطبوعات سینمایی این باشد که بدانیم در زمینۀ تئاتر و نمایش‌نامه‌نویسی هم فعالیت کرده است.


   با این حال هر جا سخن از نثر پارسی است و البته پاکیزه و آسان و سرراست نوشتن، سِزَد که از سعید نفیسی نام برده شود و بهتر آن است که در مثال «پُرکاری بدون دقت لازم علمی» از ذبیح‌الله منصوری نام برده شود چون نفیسی در عین پُرکاری بسیار باسواد و پاکیزه‌نویس بود و به تعبیر خانم علی‌اصغر در مقالۀ اشاره شده در فصل‌نامه، «آنچه او را شهره کرد، نه شعر بود نه روزنامه‌نگاری. نه زبان فرانسه نه وزارت "فواید عامه" بلکه نثر او بود با ویژگی پیراستگی عبارات در لفظ و معنا. روشی از نوشتن که او از سال 1308 با خود به وزارت فرهنگ و فرهنگستان ایران برد و به دانشجویانش در دانشگاه تهران آموخت.»

ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۷
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
۱۱:۱۳ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۲
روحشان شاد نامشان جاودانه
دکتر بهزاد
۱۰:۳۳ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۲
یادش گرامی، به پیشنهاد سعید نفیسی نام ایران برای کشور در 1313 در مجلس شورای ملی به تصویب رسید.. و نام ایران در عرصه جهان تجلی گشت
ناشناس
۰۸:۴۴ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۲
درود بر عصر ایران که از بزرگانی اینچنین نام می برد و ارجشان می نهد
تعداد کاراکترهای مجاز:1200