مرتضی داستانی در سرمقاله روزنامه ۱۹ دی نوشت:
در پرداخت یارانه انرژی به ویژه بنزین برخی میگفتند این یارانه به افراد مرفه و متوسط پرداخت میشود و افراد فقیر و فاقد وسیله نقلیه از آن استفاده نمیکنند هرچند به طور مستقیم و غیر مستقیم همه طبقات به واسطه نقش مرکبی که یارانه سوخت در حمل و نقل ایفا میکند کم و بیش از آن برخوردار میشوند ولی در یارانه نان این برخورداری کاملاً برعکس است.
امروز بر کسی پوشیده نیست که قوت غالب مردم نه تنها فقیر بلکه اکثریت ملت نان است و افراد مرفه و برخوردار خیلی کم از نان بهویژه نان سنتی استفاده میکنند. وضعیت جامعه به گونهای است که خانوادهها هر چقدر فقیرتر باشند از نان بیشتری استفاده میکنند در نتیجه یارانه بیشتری در بخش نان شامل آنها میشود.
در چند روز گذشته مطلبی منتشر شد مبنی بر اینکه در طرح آزمایشی ساماندهی یارانه نان سهمیه هر نفر ۲۵۰ گرم در نظر گرفته شده است که خوشبختانه این خبر بعد از موجی که علیه گران شدن ماکارونی در کشور پدید آمد، تکذیب شد و اعلام گردید که تغییری در حجم و قیمت نان برای خریدار ایجاد نخواهد شد. اگر چه دولت و مجلس در تحرکات اخیر سعی کردند روح و روان جامعه را که بسیار آزرده خاطر شده است تا حدودی التیام دهند ولی به راحتی نمیتوان از کنار تفکری که در اصلاحات اقتصادی خود به آخر خط رسیده و سراغ نان رفته است، عبور کرد.
باید سوگمندانه اعتراف کرد، امروز بعد از سی سال بخش ناکارآمد سیاست تعدیل اقتصادی دوران سازندگی که کنار گذاشته شد و به تعبیری تعدیل شد امروز توسط دولت سیزدهم با همان استدلال ولی با شعارهای اصولگرایی به اجرا گذاشته شده است. سخنان دیروز خاندوزی انسان را یاد استدلالهای مرحوم نوربخش در اجرای سیاستهای حذف یارانهها میانداخت که در این بخش خیلی شبیه هم بودند.
علی ایحال مسئولان کشور باید بدانند هر اقدامی اعم از سهمیهبندی، حذف یارانه و گران کردن غیر معقول نان نتیجهای جز گرسنه کردن فقرا ندارد. امیدوارم کسی دنبال استدلال برای گرسنهتر کردن فقرا نباشد.