عصرایران؛ يونس قيصي زاده*- حکایت میکنند که اصحاب کهف بعد از ۳۰۹ سال که از خواب در غاری بیدار شدند و برای خرید مایحتاج خود به بازار مراجعه کردند، از تفاوت قیمتها در شگفت شدند.
حالا حکایت ما شده و افزایش قیمتها که روزانه بالا میرود.
نیازی نداریم تا ۳۰۹ سال خواب رفته باشیم و الان از دیدن قیمتها دود از کلهمان بلند شود، کافی است قیمتهای الان را با همین چند سال پیش مقایسه کنیم؛ با پولی که سال ۹۴ میتوانستیم یک عدد بره بخریم، الان به زحمت میتوانیم یک کیلو گوشت گوسفند بخریم.
اگر سال ۹۶ با پول توی جیبمان میتوانستیم یک کیسه ده کیلویی برنج ایرانی به خانه ببریم، الان با همان پول فقط میتوانیم یک کیلو برنج طارم بخریم.
اگر سال ۹۱ یک جعبه سیب را صندوق عقب ماشین میگذاشتیم، امروز با همان پول فقط یک کیلو سیب دستمان میدهند.
اگر اهل سفر بودید و سال ۹۱ به تور سه روزه استانبول در هتل سه ستاره رفته باشید اکنون با پول همان تور هنر کنید بتوانید دو کیلو آجیل بخرید و ...
شوخی نیست که بخاطر تحریمها در طی دوازده سال گذشته بیش از ٢٠٠ میلیارد دلار درآمد فروش نفت را از دست دادهایم، کاهش هزار درصدی ارزش پول ملی را شاهد بودهایم و ۶٠ درصدی درآمد سرانه مردم از بین رفته است.
فردی که به عنوان اپوزیسیون دولت مستقر قبل، در تلویزیون ادعا میکرد که در سال بعد اگر دولت بعدی هیچ کاری هم نکند، شاهد کاهش ١۵ درصدی قیمتها هستیم، الان که به وزارت اقتصاد در دولت جدید رسیده، سرگردان از افزایش قیمتها نمیداند که جواب سفرههای خالی مردم را چه دهد!
گویا عرصه اقتصاد و بازار از دست دولت خارج شده و هزاران برنامه اقتصادی زمان انتخابات تنها توهمی بوده که فقط بدرد همان زمان تبلیغات انتخاباتی میخورد و اکنون که به میدان عمل رسیده، ناتوان در نگهداشتن قیمت نان و پنیر و سبزی هم هست.
گرچه شاخصهای اقتصادی نشان از وخیم شدن اوضاع دارند بطوری که نرخ تورم در طی ده سال اخیر بیش از دو برابر شده و به ۴۰ درصد رسیده است و شاخص فلاکت نیز نزدیک به ۵۰ درصد افزایش یافته که بالاترین شاخص فلاکت در طی یازده سال گذشته است، اما مردم خودشان بدون اطلاع از این آمارها نیز با پوست و گوشت دارند خرابتر شدن اوضاع اقتصادی را لمس میکنند، بطوری که هر روز که بیرون میروند و افزایش قیمتها را می بینند، دهانشان از تعجب باز میماند و بر قسمتی از مایحتاج خود خط میکشند تا بتوانند حداقل خریدی کنند و دست خالی به خانه بر نگردند.
البته که وضع قشر کم درآمد وخیمتر از بقیه هست و شاید تریبونی ندارند و نمایندهای در سطوح بالای تصمیم گیری تا شکایت خود را از این اوضاع به گوش دیگران برسانند.
در این شرایط سخت، مردم انتظار دارند تا مسئولان کشوری رنج و سختی که بر آنها میرود را درک کنند و برای رفع این فشارها فکری اساسی کنند و بقول معروف برای منافع مردم هم که شده از شعارهایی که دادند قدری کوتاه بیایند و با احیای برجام زمینه را برای گشایش اقتصادی باز کنند تا مردم نفسی بکشند و بیش از این در تنگنا قرار نگیرند.
* روزنامهنگار