صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۸۲۵۸۶۱
تاریخ انتشار: ۱۶:۳۵ - ۱۸ بهمن ۱۴۰۰ - 07 February 2022

حکومت‌ها چگونه فرو می‌پاشند؟

کوروش برارپور

فروپاشی نظام‌های سیاسی، مدل پیچیده‌تری از نمونه‌های ساده‌تری‌اند که به فراوانی در طبیعت یافت می‌شوند؛ به طوری که ما قادر خواهیم بود با مطالعه این نمونه‌ها در درک پیچیدگیِ نمونه‌های دیگری که با انسان سروکار دارند، موفق‌تر عمل کنیم.

ماهی‌ها، مرغابی‌ها و غازهای وحشی جانورانی هستند که عادت به زیست گروهی دارند. هسته‌ی اصلی جمعیت این گروه از جانوران ممکن است تحت تاثیر عدم‌قطعیت‌های محیطی و در جریان مهاجرت‌هاشان از جغرافیایی به جغرافیایی دیگر دچار افت تدریجی و سپس فرا-اُفت ناگهانی شود.

درحقیقت، زمانی که غازی از هسته گروه اصلی آسیب می‌بیند، گروه کوچکی از غازها از گروه اصلی جدا می‌شوند تا جهت همراه‌سازی غاز آسیب دیده با گروه اصلی با وی همراهی کنند. اگر موفق شوند، به گروه اصلی ملحق خواهند شد؛ در غیر این صورت در قالب همان گروه کوچک تر و مستقل از گروه اصلی به حرکت خود ادامه خواهند داد.

اگر چنین رویداد درون‌گروهی در دوره‌های پیاپی تکرار شود، مقدار اولیه‌ی جمعیت گروه اصلی به‌سمت ریزش یا فروپاشیِ جمعیتی پیش خواهد رفت.

این مقاله خلاصه‌ای از مطالعه‌ای را ارایه می دهد که توسط نویسنده، چگونگی فروپاشی حکومت‌های تمامیت‌خواه و سرکوبگر در کشورهای فیلیپین، گرجستان، تونس، مصر، لیبی، سودان، الجزایر، برزیل و چکسلواکی را مورد بررسی روشمند و علمی قرار داده است.

فروپاشی حکومت‌های اشاره شده، به طور معنا داری با اعتراضات خشونت‌پرهیزِ خیابانیِ مردمان جامعه تحت حکمرانی‌شان که از بی‌کارکردی چنین نظام‌هایی در حل مساله و بی‌کفایتی رهبران‌شان در پاسخ به مطالبات آنها به‌تنگ آمده‌اند، در رابطه‌ی سیستمی قرار دارد.

فروپاشی نظام‌های سیاسی، فرایندی است که طی چند نیمه‌عمر رخ می دهد. هر نیمه‌ عمر نیز مدت‌زمانی است که طول می‌کشد تا تعداد دولتمردان، مدیران ارشد و میانی، فرماندهان نظامی و افراد منتفذ وابسته به هسته سخت قدرت در آن نظام‌ها به نصف مقدار اولیه‌شان کاهش و به صفوف معترضان خیابانی بپیوندند.

فروپاشی نظام‌های سیاسی که در قالب جدایش و ریزش نیروهای وابسته به هسته سخت قدرت در آنها تعریف می شود، در دو شکل «ذهنی» و «میدانی» رخ می دهد.

شکل‌گیری کُلونی‌ها یا سلول‌های اپوزیسیون‌نما در کانون‌های قدرت این گونه نظام‌ها توسط دولتمردان، مدیران و فرماندهانی که باید پاسخگوی عملکردشان در زمان گذشته و حال باشند ولی منتقد یا معترض به عملکرد کسانی هستند که از دیدگاه آنان، ایشان باید پاسخگوی اوضاع کنونی کشورشان باشند، یکی از بارزترین شواهد فروپاشیِ ذهنی است.

در این مرحله از فروپاشی، «شکاف سیستمی» رخ می دهد ولی در میدان عمل هنوز گسست یا «شکافت سیستمی» رخ نداده و افراد اشاره‌شده، عملا از هسته سخت سیستم جدا نشده‌اند. اعضای این کلونی‌ها به محض فراهم شدن شرایط میدانی، به صفوف معترضان خیابانی می‌پیوندند.

مطالعات نویسنده بر روی برخی از کشورهای اشاره شده در ابتدای مقاله نشان می دهد: "در جریان اعتراضات خشونت‌پرهیز خیابانی در شهرها و کلان شهرهای آن کشورها، رهبران‌شان اقدام به ریزش اجباریِ تعداد زیادی از دولتمردان و مدیران ارشد و میانی وابسته به هسته سخت قدرت کرده‌اند که نوعی «فروپاشیِ خودخواسته» پیش از فروپاشی کامل، در آنها رخ داده است!

فروپاشی در اغلب نظام‌های سیاسی در چهار مرحله و شش نیمه‌عمر رخ می دهد. بطوریکه در برخی از کیس‌های مورد مطالعه‌ی نویسنده، پایان مرحله دوم با ۸۷٪ فروپاشی با نیمه‌عمر سوم و پایان مرحله چهارم نیز با ۹۸٪ فروپاشی با نیمه‌عمر ششم‌شان همزمانی داشته‌اند.

فروپاشی یک نظام سیاسی به‌معنای نابودی کامل آن نیست، بلکه به معنای گسست یا شکافت یا متلاشی شدن هسته سخت قدرت در آن با هدف رسیدن از وضعیتی ناپایدار به وضعیتی پایدار برای بازیابی تعادل‌های از دست رفته‌اش است که در در ازای زمان رخ داده است.

در وضعیت نوپدید، ماهیتِ ایدئولوژی نظام‌های فروپاشیده دچار واژگونی و کلیت آنها نیز به اجزای کوچک تر تجزیه می‌شود. در وضعیت جدید، شرایط اولیه نظام‌های یادشده که در قانون اساسی جامعه تحت حکمرانی‌شان تبلور می‌یابد به‌کلی دستخوش تغییرات رادیکال(خشن) می شود. در وضعیت متعادل جدید، ساختارهای معیوب سیاسی - حقوقی پیشین، دومینو وار فرومی‌ریزند تا زمینه‌های جایگزینیِ ساختارهای سیاسی - حقوقیِ نو به‌جای آنها فراهم شود.

ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200