عصر ایران؛ مهرداد خدیر- هر که با قلم و نوع نگاه این نویسنده آشناست میداند هم درقبال آقای ابراهیم رییسی و مدعاها و ادبیات او موضع انتقادی دارد و هم خواستار مذاکره به قصد مصالحه و خروج سریعتر از مناقشۀ اتمی است چرا که هر قدر فشار به جامعه بیشتر باشد از آرمانهای اولیه انقلاب دورتر میشویم و نسل جدید دوباره جذب نمیشود: مرنجان دلم را که این مرغ وحشی/ زِ بامی که برخاست مشکل نشیند...
غرض اما اشاره به نکتهای دیگر است. این که اگر رییس جمهوری ایران (که در انتخاباتی غیر رقابتی بر این منصب نشسته) در سفر اخیر به روسیه تحقیر شده آن همه داعیۀ درغلتیدن و وابسته شدن تهران به مسکو چه میشود؟
به بیان دیگر همانگونه که میتوان بر اقتدارگرایان خرده گرفت که "حاصل نگاه به شرق همین بود؟" از براندازان هم میتوان پرسید "اگر ایران کاملا همسو با روسهاست پس چرا باید کم اعتنایی کنند؟" این دو که قابل جمع نیست.
گزارۀ دیگر نیز شبیه همین است. میگویند ایران در توان هستهای خود اغراق می کند و بلوف میزند. بسیار خوب! اگر چنین است و این توان را ندارد پس این همه بزرگنمایی خطر جمهوری اسلامی از سر چیست؟
به عبارت روشنتر گزارۀ «ایران به روسیه وابسته شده» با «تحقیر رییسی در سفر مسکو» نمیخواند و گزارۀ «ایران می خواهد بمب بسازد» هم با «بلوف می زنند».
ما در حالی با هر چهار گزاره در رسانههای برانداز رو به روییم که منطقاً هر چهار گزاره با هم نمیتوانند درست باشند.