در دههء گذشته، به ويژه در كشورهاى در حال توسعه تعداد زنانى كه در فقر زندگى ميكنند به نسبت مردان با افزايش بيرويهاى روبهرو بوده است، اما تنها عوامل اقتصادى در اين مساله دخيل نيستند.
علاوه بر عوامل اقتصادي، وجود نقشهاى جنسيتى و دسترسى محدود زنان به منابع قدرت، آموزش و پرورش و منابع سودزا در فقر زنان تاثيرگذارند. در حالى كه فقر برمناسبات كل خانواده تاثير ميگذارد اما به دليل تقسيم جنسيتى كارها و مسووليتها اين زنان هستند كه بيشتر بار فقر را بر دوش ميكشند.
با توجه به تعاريفى كه در معاهدات بينالمللى از حقوق بشر آمده و در شرايطى كه نبود هر كدام از عوامل موجود در آن تعاريف به منزلهء فقر و يا آسيبپذيرتر بودن در برابر فقراست، فقر در ميان زنان به گونهاى متفاوت از مردان رواج يافته و آثار خود را نشان ميدهد.
زنان همچنين بنا بر ويژگيهاى جنسيتى نهادينهشده در ضمير خود و جامعه فقر را به گونهاى ديگر لمس ميكنند.
هنگام گسترش فقر از زنان و دختران انتظار ميرود كه پس از اينكه مردان و پسران غذاى خود را خوردند باقيماندهء غذايشان متعلق به آنها باشد. اين خود سبب ميشود كه زنان بيشتر از مردان در معرض سوءتغذيه و بيماريهاى ناشى از آن قرار بگيرند.
بيشتر زنان هيچگونه حق قانونى براى دسترسى به زمين و ساير داراييها ندارند.آنها نميتوانند به دليل نبود تضمين هيچگونه وام و يا اعتبارى بگيرند. ساير منابع براى احراز موفقيت در شغل شامل آموزش مهارتها، زمان و اطلاعات بازار است كه زنان نسبت به مردان به آن دسترسى كمترى دارند.
از اين رو ذهن خود را بر مشاغل كم درآمد ناامن و غيررسمى متمركز ميكنند. از طرف ديگر زنانى كه براى تامين رزق و روزى خود به مردان وابسته هستند علاوه بر تحمل رنج فقر توهين و تعدى آنها را ناديده ميگيرند تا براى زندگى خود منبع درآمدى اندك داشته باشند.
بيمارى و افزايش مرگ و مير ناشى از آن در كشورهايى كه مردم براى مراقبتهاى بهداشتى خود هزينه پرداخت ميكنند، زنان كمترى در هنگام بيمارى به كلينيك و بيمارستان رفته و در خانه دست به معالجهء خود ميزنند. باردارى و زايمان نيز براى زنانى كه دسترسى به نيروى متخصص ندارند خطراتى را به همراه دارد. اين در حالى است كه زنان باز هم علاوه بر تحمل رنج فقر هميشه نقش پرستار افراد بيمار خانواده را بازى ميكنند.
3/2 درصد از كودكانى كه به مدرسه نميروند از ميان دختران هستند. بسيارى از آنها در خانه مانده و به كارهاى خانه و مراقبت از كودكان مشغول هستند. اغلب والدين تصميم ميگيرند كه به دليل ترس از امنيت فيزيكى دختران در راه مدرسه و يا حتى ترس از تجاوز معلمان مرد و دانشآموزان پسر در مدرسه از سوادآموزى آنها ممانعت به عمل آورند.
به دنبال عدم سوادآموزى اين دختران، دسترسى آنها در دوران بزرگسالى به مشاغل مناسب كم شده و آسيبپذيرى آنها در برابر فقر فزونى مييابد.
اگر ازدواجى به هر دليلى با شكست مواجه شود، زن باوجود همهء خدمتى كه به خانواده كرده است بايد خانه را ترك كند چرا كه از هيچگونه حق مالكيتى برخوردار نيست. اختصاص بودجه براى تهيهء مسكن مناسب براى زنان شامل بخش بزرگى از درآمد آنها بوده و فقر ناشى از آن نيز گريبان زنان را ميگيرد.
در خارج از خانه، خشونتهايى كه مبناى جنسيتى دارند از قبيل تجاوز در اغلب جوامع زنان را تهديد ميكند. خشونت خانگى نيز در محيط خانه رواج دارد و اغلب از چشم جامعه دور ميماند و اين خانه را به محيطى ناامن تبديل ميكند. وقتى جنگ درميگيرد مردان به جبههها فراخوانده ميشوند و اغلب اين زنان و كودكان هستند كه از قربانيان غيرنظاميجنگها به شمار ميروند.
درآمد اندك زنان نيز به همان دليل تقسيم جنسيتى كارها اغلب با خرج زندگى مطابقت نكرده و فقر گريبان خانواده را گرفته و تنش ناشى از آن نيز زنان را به انواع بيماريهاى روحى و جسميمبتلا ميكند.
مردان فقير به دليل فقر از حضور در مناصب سياسى و اجتماعى باز ميمانند و زنان فقير به دو دليل فقر و جنسيت از رسيدن به مناصب بالاى سياسى و اجتماعى محروم هستند. در بيشتر جوامع زنان از حضور در دولت باز ميمانند. تقريباً هيچ مجلسى وجود ندارد كه زنان و مردان به طور برابر در آن حضور داشته باشند. در بيشتر جوامع زنان از تصميمگيرى در شوراهاى محلى باز ميمانند.
در نتيجه سياستهاى مالى و اقتصادى بدون در نظر گرفتن حقوق اقتصادى زنان توسعه مييابد.در اين ميان شايد بتوان با توجه به وجود برخى از مشكلات براى زنان جهت دسترسى مناسب به بازار كار با پيشرو گرفتن ديدگاه نهادگرا به توانمندسازى آنها براى حضور موثرتر در اجتماع پرداخت و به رفع باورهاى تبعيضآميز در روابط و اجراى نقشهاى برابر براى يافتن شغلى مناسب جهت جلوگيرى از آسيبپذير شدن زنان در مواجهه با فقر كمك كرد.
منبع: سرمايه