عصر ایران ؛ کاوه معینفر - جمیله علمالهدی، همسر ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور ایران در همایش «گفتمان دولت سیزدهم: عدالت و معنویت» که در جامعه الزهراء قم برگزار شد سخنانی گفتهاند که در رسانهها هم انعکاس گستردهای پیدا کرد. ایشان در بخشی از این همایش اظهار داشت:
«چند روز پیش کتابی مربوط به همسر رئیس جمهور آمریکا را به من دادند که در ایران ۳۷ بار ترجمه شده و هر بار با تیراژ بالا منتشر شده است. عنوان کتاب میشل رویای دختر آمریکایی است. از من خواستند مشابه این کتاب را بنویسم. کتاب را خواندم خیلی قشنگ و جذاب و تاثیرگزار بود. حتی بخشهایی از آن را به رئیس جمهور نشان دادم و ایشان گفتند کتاب نوشتن شما در این زمینه کار درستی است.
بعید می دانم یک نفر این کتاب را نوشته باشد و تیم متخصص درگیر آن بوده اند. کتاب برای دختران جهان الگوسازی می کرد. الگوی او الگوی سیندرلا است. دختری معمولی از زندگی معمولی حرکت می کند و به بالاترین مقام دنیوی می رسد. از جهت الگوی زنانگی چیز جدیدی نداشت اما امروزی و اثرگذار نوشته شده بود.»
این چند خط از سخنان همسر رئیس جمهور، چند ابهام در خود دارد ابتدا اینکه عنوان کتاب را «میشل رویای دختر آمریکایی» اعلام کردهاند که چنین کتابی وجود ندارد احتمالا کتاب مد نظر ایشان "شدن" نوشته میشل اوباما است که در سال ۲۰۱۸ منتشر شد و در مدت ۱۵ روز دو میلیون نسخه در آمریکا و کانادا فروش داشت و همین باعث شد به پرفروشترین کتاب سال آمریکا تبدیل شود.
پرسش این است که چرا عنوان کتابی که خوانده اند با کتابی که وجود دارد متفاوت است؟ فکر کردم شاید مترجم یا ناشر کتاب مذکور میشل اوباما را به سلیقه خود با عنوان دیگری ترجمه کرده باشد (برخی اوقات چنینی اتفاقاتی رخ میدهد) تا جایی که جستجو کردم در بازار کتاب ایران کتابی با عنوان "میشل رویای دختر آمریکایی" وجود ندارد! عناوین دیگری بود مانند "میشل شدن" یا "بانوی اول شدن" و ...
نکته بعدی این است که گفتهاند: «کتاب برای دختران جهان الگوسازی می کرد. الگوی او الگوی سیندرلا است. دختری معمولی از زندگی معمولی حرکت می کند و به بالاترین مقام دنیوی می رسد.» اینجا هم نکته ای که وجود دارد این است که زندگی میشل اوباما و آنچه در کتاب وجود دارد اصلا الگوی سیندرلا نیست!
این خط داستان در الگوی سیندرلایی است: دختری که به ناحق مورد ظلم و ستم نامادری و 2 دخترش قرار گرفته با ظاهر شدن فرشتهای و جادوی او ، موقعیتش عوض شده و در آن مهمانی معروف شاهزاده شهر شرکت میکند، یک لنگه کفشش جامانده و عاقبت با کمک همان لنگه کفش پیدا شده و همسر شاهزاده میشود.
در الگویی سیندرلایی پیام این است که هیچ گاه نامادری ظالم پایدار نمیماند و عاقبت حق به حق دار میرسد. آن هم در رویایی ترین حالت ممکن...
انصافا ارتباط الگو سیندرلایی به زندگی میشل اوباما چیست؟ میشل اوباما که در سراسر کتابش اشاره کرده است، اگرچه دختری از یک خانوادۀ فقیر و کارگری رنگین پوستان آمریکا بوده اما با حمایت همیشگی و فداکارانه پدر و مادرش توانسته است ادامه تحصیل دهد. پس از اینکه از رشته حقوق دانشگاه پرینستون و بعد از آن هم از هاروارد فارغالتحصیل میشود در معتبرترین شرکت حقوقی شیکاگو با حقوقی بالا استخدام میشود که بسیار فراتر از انتظار خانوادهاش بوده است.
میشل در سال 1992 با باراک اوباما ازدواج کرده است و اوباما سال 2009 رئیس جمهور امریکا شد؛ یعنی 17 سال بعد! در طول این 17 سال میشل و باراک با همدیگر زندگیشان را ساختند و این موقعیت را فراهم ساختند تا باراک به رئیس جمهوری برسد.
میشل اوباما دختری درمانده و بیچاره در خانهای خدمتکار نبود که باراک اوباما چون شاهزادهای عاشق او شود و با این ازدواج موقعیت میشل را عوض کند! اتفاقا در همان کتاب میشل اشاره کرده است که او و باراک اوباما با هم تصمیم گرفتهاند تا وارد کارزار ریاست جمهوری آمریکا شوند.
در ضمن تمام سالهای ریاست جمهوری باراک اوباما شخصیت مستقل و بارز و محبوب میشل اوباما در میان مردم آمریکا همواره مورد توجه رسانه های جهان بود. برخلاف ملانی همسر ترامپ.
احساس می کنم شاید همان رویایی آمریکایی منظور خانم علم الهدی بوده که به اشتباه آنرا الگوی سیندرلایی گفته اند! چون الگوی رویایی آمریکایی این است : با تلاش، پشتکار، نوآوری و صبر و ... در آمریکا می توان به موفقیت رسید. مثلا حتی اگر رنگین پوست باشی میتوان به ریاست جمهوری آمریکا رسید.
نرنید تو دوقش
بگذارید با رویاهاش خوش باشه
وبهتر است ایشان به عنوان همسر رییس جمهر به میان مردم عزیز رنج کشیده بیایند تا زمینه های مناسبتری برای درج خاطرات کسب کنند
میشل اوباما ، دقیقا مخالف نظریه سیندرلایی بودن است ، یک زن خود ساخته و قدرتمند که بدون داشتن لابی و در مواجهه با مشکلاتی که داشته به بالاترین درجه رسیده است .
راز محبوبیت میشل همین است که سیندرلایی نیست و در سیستم شایسته سالار امریکا ، بالا آمده است .
دانشجویان باید برای گذراندن دوره لیسانس در این دانشگاه شهریه پرداخت کنند که با هزینه های جانبی دانشگاه مانند خوابگاه و غذا و غیره حدودا سالانه هفتاد هزار دلار امریکا می شود
شما ببینید که چه سیستم بانکی مفید برای مردم در امریکا وجود دارد که یک خانواده سطح پایین مثل پدر و مادر میشل اوباما توانستند وام بگیرند و فرزندشان را به بهترین دانشگاه امریکا بفرستند
مقایسه کنید با وضعیت پرداخت وام در کشور عزیز ما به جوانان ایرانی
تو این مملکت گاهی وقتها،یک کاه تبدیل به کوه میشود و در مواردی هم بسیار زیاد بوده که کوههای ثروت،و دکل نفتی ناگهان غیب و تبدیل به کاه شده است.
درکمک گرفتن ازمشاوران دانا و دلسوز ، نباید غافل شد.
سخن همچون تیری است که از کمان ،رها میشود.
دوم از جناب معین فر هم ممنون هستم و این روز را به ایشان و عزیزان عصر ایران هم تبریک میگم...
سوم اتفاقا گفته همسر محترم ریس جمهور گرامی پر از نکات مثبت بود. همین اهتمام ایشان به کتاب و بی طرفانه بودن و از دید یک خواننده نظر دادند اتفاقا رویکرد درستی است (اینکه همان اقای اوبا چقدر تحریم های دشوار بر ما تحمیل کرد و حداقل در خصوص کتاب میشل بی طرفانه و بدون جانبداری قضاوت کردند) حال شاید اسم کتاب را به عنوان مضمونی مفهوم کتاب بیان کردند خود جای هیچ اشکالی نیست.
نیمه های پر بهتر هستند.... تا خالی ها
ای قربون اون قلمت که این چند سطر رو (مخصوصا خط آخر) را به نگارش دار آورده اید و منتشر کرده اید به قول معروف نان پدر و شیر مادر حلالت نگارنده مقاله خدا قوت
ولی این خیلی خوبه که به بهانه نوشتن کتاب خودشون، احتمالا مجبور بشوند همه کتاب میشله اوباما را بخوانند. تاثیر خوبی خواهد داشت
چون اون زمانی که شما فرمودید انقدر انتقاد ازشون خواهد شد که باید دفاعیه بنویسه!!!!!
پس این تعبیر برای ایشونی که به گفته ی شما "دختری از یک خانوادۀ فقیر و کارگری رنگین پوستان آمریکا" بودند، می تونه درست باشه.
این موقعیت برای خانم اوباما درست نیست
"از کوزه همان برون تراود که در اوست"
فَذَکّر اِن نَفَعَتِ الذِّکري
عصری جان اگر بیطرفی، این پیام را نیز منتشر کن.