صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۸۲۲۰۷۳
تاریخ انتشار: ۱۴:۴۱ - ۲۳ دی ۱۴۰۰ - 13 January 2022

مرثیه‌ای برای ال‌کلاسیکو

کسانی که سن کمتری دارند و از این به بعد به قافله تماشاگران جدی فوتبال می‌پیوندند، به زودی به همین ال‌کلاسیکوی فعلی نیز دل می‌دهند و با آن به هیجان می‌آیند.‌ گیرم که بدانند ال‌کلاسیکوی زمان ما، چیز دیگری بود.

عصرایران؛ جمشید گیل - دیشب رئال مادرید در مرحله نیمه‌نهایی جام حذفی فوتبال اسپانیا، موفق شد بارسلونا را ۳ بر ۲ شکست دهد و راهی فینال شود. پیروزی در یک بازی تماشایی و پرگل.

با این حال ال‌کلاسیکوی دیشب، مثل چند مسابقه اخیر رئال و بارسا، احتمالا کمتر فوتبالدوستی را در سراسر دنیا عمیقا هیجان‌زده کرد. ال‌کلاسیکو در غیاب مسی و رونالدو، اگرچه همچنان مسابقه مهمی است، ولی دیگر مهم‌ترین مسابقه فوتبال اروپا نیست.

در واقع در دهه اخیر، ال‌کلاسیکو به دلایلی مهم‌ترین مسابقه باشگاهی در سراسر جهان فوتبال شده بود. گواردیولا از سال ۲۰۰۸ مربی بارسلونا شده بود و با سبک جدیدش در فوتبال، بارسلونای تحت هدایت خودش را به سرعت به یکی از بهترین تیم‌های تاریخ فوتبال بدل کرد.

با پیوستن مورینیو به رئال مادرید از سال ۲۰۱۰، روند جذابیت ویژه و بی‌سابقه ال‌کلاسیکو آغاز شد. مورینیو موفق‌ترین مربی باشگاهی فوتبال اروپا در دهه نخست قرن بیست‌ویکم بود. علاوه بر این شخصیت بسیار جذابی هم داشت. این دو عامل، اهمیت ال‌کلاسیکو را به مراتب فزونی بخشید.

سه سال نزاع مورینیو و گواردیولا در کنار رقابت مسی و رونالدو، چشم دنیا را به مهم‌ترین مسابقه فوتبال در سرزمین ماتادورها خیره کرد. پس از کنار رفتن مورینیو، آنجلوتی رئال مادرید را هجومی‌تر کرد و مانع کاهش جذابیت ال‌کلاسیکو شد. بازی با سه مهاجم، پتانسیل هجومی رئال مادرید را بیشتر محقق می‌ساخت.

در آن سو، پس از وداع گواردیولا با بارسا، تیتو ویلانووا سبک و سیاق گواردیولا را ادامه داد و اندکی بعد، با نشستن انریکه بر نیمکت مربیگری بارسا، بارسلونا دوران درخشان تازه‌ای را تجربه کرد. بارسا با انریکه و ژاوی و اینیستا و مسی فاتح لیگ قهرمانان در سال ۲۰۱۵ شد.

رئال نیز با آنجلوتی نمایشی هجومی و چشم‌نواز داشت و با زیدان، "موفقیت" را هم به "زیبایی" اضافه کرد و سه سال پیاپی فاتح لیگ قهرمانان شد. در واقع در دهه دوم قرن جاری میلادی، ال‌کلاسیکو در حالی برگزار می‌شد که رئال سه بار فاتح لیگ قهرمانان شد و بارسا دو بار.

همچنین در این دهه، مسی و رونالدو هر کدام چهار بار فاتح توپ طلا شدند (با احتساب سال ۲۰۱۰، مسی پنج بار). این مولفه‌ها در ارتقای ال‌کلاسیکو به مقام مهم‌ترین مسابقه باشگاهی فوتبال در سراسر دنیا، نقش ویژه‌ای داشتند.

تیم خاص گواردیولا، تقابل پپ با آقای خاص، رقابت دو فوق ستاره: مسی و رونالدو، نبوغ انریکه، جاذبه فرهمندانه زیدان، همگی در جایگاه ممتاز ال‌کلاسیکو در دنیای فوتبال موثر بودند. اما الان دیگر در میدان ال‌کلاسیکو نه از مسی و رونالدو خبری هست، نه از زیدان و گواردیولا و مورینیو و ژاوی و اینیستا و راموس و پویول.

در چنین شرایطی، طبیعی است که جاذبه این نبرد مهم، مدتی فروکش کند. در واقع نسلی طلایی از بازیکنان بزرگ فوتبال به روزهای آخر عمرش نزدیک شده. جدا از خداحافظی ژاوی و اینیستا و پویول، مسی و رونالدو و راموس هم به زودی بازنشسته می‌شوند.

مورینیو که عملا به آخر خط رسیده و گواردیولا هم خیال بازگشت به بارسا را ندارد. زیدان هم که دور رئال را خط کشید و رفت. کاهش جاذبه ال‌کلاسیکو در واقع محصول گذر عمر است. عصری طلایی، سپری شده و اینک عصر جدیدی دارد آغاز می‌شود.

سپری شدن هر دوره درخشانی، البته اندوهبار و حسرت‌انگیز است. اما این حکم روزگار و قاعده زندگی است. کسانی که سن کمتری دارند و از این به بعد به قافله تماشاگران جدی فوتبال می‌پیوندند، به زودی به همین ال‌کلاسیکوی فعلی نیز دل می‌دهند و با آن به هیجان می‌آیند.‌ گیرم که بدانند ال‌کلاسیکوی زمان ما، چیز دیگری بود. ما هم می‌دانیم که در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ پله و اوزه‌بیو و جرج بست و یاشین و بکن‌بائر و کرایف در دنیای فوتبال بودند، ولی در عصر خودمان از بازی سایر ستاره‌های فوتبال لذت بردیم.

ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200