امروزه یکی از مهمترین مسائل و معضلات اجتماعی که جامعه بشری با آن درگیر است، کودک آزاری است. بنابر شواهد تاریخی، کودک آزاری از گذشتههای دور وجود داشته و امر جدیدی نیست اما این روزها با پیشرفت تکنولوژی و گسترش جوامع، مشکلات و معضلات اجتماعی هم بیشتر، پیچیدهتر و گستردهتر شده است.
کودکان همواره در معرض انواع آسیبها و سوء استفادهها قرار دارند و اگر اطرافیان آگاهی صحیحی از این آسیبها و نحوهی مقابله با آنها را نداشته و آموزش صحیح به کودکان داده نشود، صدمات جبران ناپذیری در روح و جسم کودکان بر جای خواهد ماند.
کودکان کار از جمله کودکانی هستند که بیشتر از سایر کودکان در معرض آسیب قرار دارند و باید بیشتر و جدیتر مورد حمایت قرار گیرند.
برای اینکه بدانیم کودکآزاری در اصل چیست، چند نوع دارد و راههای مقابله با کودک آزاری چیست؟، پای صحبت یک روانشناس خانواده نشستهایم.
دکتر جواد شادی، روانشناس و مشاور خانواده و عضو انجمن روانشناسی ایران درباره تاریخچه کودکآزاری و حمایت از کودکان آسیبدیده به ایسنا میگوید: بر اساس داستان غمانگیز «مری آلن» در سال ۱۸۷۴ که خشونتهای فیزیکی زیادی را از دست یکی از والدینش تجربه کرده بود، انجمنی تشکیل شد تا از ظلم به کودکان جلوگیری کنند و قصد داشتند قوانینی را در این زمینه تصویب کنند که تصویب و اجرای چنین قوانینی حدود صد سال طول کشید.
تاریخچه کودکآزاری
او ادامه میدهد: بر اساس آمار سازمان جهانی بهداشت در سال ۱۹۹۹، حدود چهل میلیون کودک در سراسر دنیا در معرض انواع کودکآزاری قرار گرفتهاند و در واقع توجه به حقوق کودکان، ایجاد نظریه های گوناگون مربوط به کودکی و تاسیس انجمنها و مراکز مشاوره کودکان از جمله اقداماتی بود که در قرن بیستم شکل گرفت و این نشان میدهد که از قرن بیستم به بعد توجه زیادی به کودکان و حقوق آنها شده است اما با این حال حقوق کودکان به گونهای که شایسته است، رعایت نمیشود که از جمله این موارد هم میتوانیم به کودکآزاری کودکان کار و خیابان اشاره کنیم.
شادی ادامه میدهد: کودکآزاری یک پدیدهی اجتماعی جدیدی نیست بلکه از زمانهای قدیم و در طول تاریخ وجود داشته است اما کمتر به عنوان یک معضل اجتماعی در نظر گرفته میشد؛ مثلا زنده به گور کردن دختران در عصر جاهلیت نوعی کودکآزاری رایج در قدیم الایام بود.
احساس مالکیت والدین بر فرزندان، از عوامل مهم کودکآزاری
او در خصوص تعریف کودک و کودکآزاری میگوید: کودک به افراد زیر ۱۸ سال گفته میشود و کودک آزاری به هر نوع رفتاری گفته میشود که توسط والدین یا دیگران بر روی کودک انجام میشود و به سلامتی جسمی و روانی کودک آسیب میزند.
او ادامه میدهد: یکی از عوامل مهم کودکآزاری احساس مالکیت والدین بر فرزندان خود است که جهت تنبیه کودک یا منع کردن او از کاری اشتباه، هر طور که دوست دارند رفتار میکنند.
این مشاور خانواده اضافه میکند: کودکآزاری ممکن است مانند تنبیه بدنی و یا گرسنه نگه داشتن عمدی کودک، بهصورت عملی انجام شود؛ البته باید دقت کرد رفتارهایی که به صورت پیشامدی انجام میشوند، کودکآزاری به حساب نمیآید مثل این که کودکی به علت تصادف با یک وسیله نقلیه دچار مصدومیت شود.
او میگوید: خشونت علیه کودکان به شیوه های مختلفی از قبیل وادار کردن آنها به انجام کارهای سخت و طاقتفرسا یا تنبیه و آزار بدنی و سوء استفاده و آزار جنسی انجام میشود و البته آزار جنسی بیشترین آسیب را به کودک، اطرافیانش و در یک نگاه کلی به جامعه وارد میکند.
علائم تشخیص کودکآزاری
او در مورد علائم کودک آزاری بیان میکند: پیشامدهای آسیب زای انواع کودکآزاری به جنبه خاصی از رشد کودک مثل ابعاد جسمی و روانی مربوط نمیشود بلکه اثرات آن تا بزرگسالی ادامه پیدا میکند و در بسیاری از موارد به چرخهی کودکآزاری منجر میشود؛ یعنی این که کودک قربانی، در بزرگسالی به آزارگر تبدیل میشود و خودش یک کودکآزار میشود.
شادی در مورد علائمی که میتوان تشخیص داد کودک دچار آزار شده است، میگوید: کاهش اعتماد به نفس، عدم توانایی در یادگیری، جوییدن ناخن، افسردگی، اختلال شخصیت، پرخاشگری، احساس گناه و ... از علائم کودکان آزار دیده است اما برخی از علائم در برخی از موارد به صورت جدی هشدار دهنده هستند یعنی از طریق آن بهتر میتوانیم متوجه کودکآزاری شویم.
علائم هشداردهنده کودکآزاری عاطفی
او اظهار می کند: علائم هشداردهندهی کودکآزاری عاطفی چند نوع است؛ مثل گوشهگیری، ترسو یا مضطرب بودن بیش از حد از انجام کار اشتباه، افراط در رفتار یعنی سازگار، نیازمند، منفعل یا پرخاشگر بودن بیش از حد و انجام اعمال افراطی، عدم وابستگی به پرستاران یا والدین خود، رفتار نامناسب به شکل بزرگترها مثل مراقبت از کودکان دیگر یا نوزادان در حالی که خودش کودک است، مکیدن انگشت شست و خشم ناگهانی.
او میگوید: وحشت زده شدن، منزوی و خجالتی بودن، داشتن احساس طردشدگی، فراهم بودن زمینهی انحراف و مورد بیتوجهی قرار گرفتن، پنج ویژگی کودکانی است که مورد بیتوجهی عطفی قرار میگیرند که توسط روانشناسی به نام گاربانیو و همکاران او بیان شده است.
این مشاور خاواده ادامه میدهد: از علائم هشداردهندهی بی توجهی به کودک می توان به پوشیدن لباس نامناسب، کثیف یا ناسازگار با آب و هوا، داشتن وضعیت بهداشتی بد مثل موهای کثیف و حمام نرفته، بوی بد بدن و دهان، بیماریهای درماننشده و صدمات جسمی، غالبا بدون مراقبت و تنها ماندن، اجازه بازی در شرایط غیرایمن داشتن و غالبا دیر کردن در رسیدن به مدرسه و یا زیاد غیبت کردن در مدرسه، اشاره کرد.
علائم هشداردهنده کودکآزاری جسمی
او عنوان میکند: علائم هشداردهندهی کودکآزاری جسمی مواردی مانند صدمات مکرر یا کبودی، ورم یا بریدگی غیرقابل توضیح، همیشه مراقب و درحالت آماده بودن به طوری که گویا منتظر یک اتفاق بد است، داشتن آسیبهای الگویی مانند جای دست و کمربند، فرار کردن از لمس کردن و انجام حرکات ناگهانی، ترسیدن از رفتن به خانه و پوشیدن لباسهای نامناسب برای پوشاندن جاهای آسیب دیده مثل پوشیدن لباس آستین دار در هوای گرم است.
او همچنین اظهار میکند: اگر مشاهده کردیم کودک در راه رفتن یا نشستن مشکل دارد، از اعمال جنسی نامناسب برای سنین کودکی آگاهی دارد و یا حتی رفتار اغواگرانه از خود نشان میدهد، بدون دلیل مشخص برای اجتناب از یک شخص خاص میخواهد تنها مانده و خلوت کند و یا مشاهدهی بارداری در دختران به ویژه دختران زیر ۱۴ سال و فرار کودکان از خانه، باید احتمال کودک آزاری داده و درصدد بررسی این موارد برآئیم تا ببینیم علیه آن کودک آزار جنسی صورت گرفته است یا خیر.
شادی اضافه میکند: کودک آزاری انواع مختلفی چون جسمی، عاطفی، جنسی، صنعتی و تحصیلی دارد و بین روانشناسان بحث میشود. نکته جالب اینکه در سالهای اخیر به نوعی از کودکآزاری تحت عنوان «کودکآزاری ساختاری» توجه شده که با بقیه انواع کودکآزاریها متفاوت است؛ این نوع کودک آزاری به نبود ساختارهای مناسب اجتماعی و اقتصادی برای پیشگیری از کودک آزاری اشاره میکند.
او بیان میکند: کودک آزاری جسمی به هر نوع سوءرفتاری گفته میشود که بر روی جسم کودک انجام شود و موجب صدمه دیدن کودک میشود. هرگونه لطمه یا آزار بدنی مثل پرتاب کردن یا هل دادن، شکستن استخوان کودک، سوزاندن پوست، مسموم کردن، ایجاد جراحت یا بریدگی، کبودی بر روی جسم کودک، هر نوع کتک زدن، تکان دادن شدید، خفه کردن و مانند اینها نشانههای آزاری جسمی هستند.
کودک آزاری روانی
او در مورد کودک آزاری عاطفی و روانی نیز اظهار میکند: این نوع کودکآزاری که هر از گاهی سوءاستفاده روانشناختی نامیده میشود، در تمام انواع کودکآزاریها وجود دارد. به عبارتی علاوه بر آزار جسمی، جنسی و غفلت از کودک، رفتارهای دیگری باعث آزار عاطفی کودک میشود که عبارت است از ایجاد وحشت، تهدید، انتقاد مداوم، ایجاد احساس گناه، مسخره کردن، فراهم نکردن بهداشت، ترک کردن، نادیده گرفتن، خرد کردن شخصیت و وادار کردن کودک به انجام رفتار نامناسب و ... که باعث میشود بهداشت روان و عملکرد روانشناختی کودک در بزرگسالی تحت تاثیر قرار گیرد و کودکی که از نظر روانی آزار میبیند، رفتارهایی از خود بروز میدهد که برای آنها دلیل پزشکی یا دلیل موجهی پیدا نمیشود.
کودکآزاری جنسی و علائم آن
این روانشناس در خصوص کودکآزاری جنسی نیز میگوید: این نوع کودکآزاری به هر نوع بهرهکشی جنسی از کودک گفته میشود که توسط افراد دیگر انجام میشود؛ مانند ازدواج زودهنگام، لمس بدن کودک یا وادار کردن کودک به مشاهده تصاویر یا اعمال مستهجن. هرچند این نوع آزار جنسی برای کودکان پسر کم نیست ولی در کل برای کودکان دختر بیشتر است.
او خاطرنشان میکند: در رابطه جنسی رضایت هر دو طرف مهم است اما رابطه جنسی با فرد زیر ۱۵ سال در هر حالتی، سوءاستفاده جنسی است. رابطه جنسی فرد بالای ۱۸ سال با فرد زیر ۱۸ سال هم آزار جنسی است. آزار جنسی کودکان مصادیق زیادی دارد که توریسم یا گردشگری جنسی، هرزه نگاری نسبت به کودکان، قاچاق کودکان و جرائم و اعمال منافی عفت علیه کودکان از جمله آنها است.
کودکآزاری صنعتی
او درباره کودک آزاری صنعتی نیز اظهار میکند: مصادیق این نوع کودکآزاری این است که در انواع مشاغل حتی مشاغل کاملا نامناسب برای سنین کودکان از آنها استفاده میکنند مثل کار در کارخانهها، تولیدیها و مزارع.
کودکآزاری تحصیلی
شادی ادامه میدهد: کودکآزاری تحصیلی نیز عبارت است از اینکه کودک را مجبور به کسب نمره عالی و تحصیل در مدارج بالا کنند در حالی که کودک از لحاظ ذهنی توانایی آن را ندارد.
کودکآزاری ساختاری، نوع جدیدی از کودکآزاری
او در مورد کودکآزاری ساختاری نیز میگوید: مهمترین ویژگی کودکآزاری ساختاری این است که برخلاف سایر انواع کودکآزاریها، کودک توسط یک فرد یا افرادی تحت آزار قرار نمیگیرد بلکه آسیبی که به کودک وارد میشود از ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه ناشی میشود. نمونههای این نوع کودکآزاری را میتوان در حوزه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مورد بررسی قرار داد. مثلا در حوزه اقتصادی کار کردن کودک، نمونه بارز کودکآزاری ساختاری است.
کار کودک از این نظر آزار محسوب میشود که مانع دستیابی او به حقوق اساسی خود از جمله آموزش، بهداشت، سلامت، بازی و شادی است. در واقع کار اجباری کودک از طرف پدر و مادر صورت نمیگیرد بلکه شرایط نامناسب اقتصادی جامعه که محصول ساختار اقتصادی است، کار اجباری را به کودک تحمیل میکند.
او میافزاید: از نمون های دیگر کودک آزاری در حوزه اقتصادی میتوان به کودکان بازمانده از تحصیل و ازدواج در سنین پایین که هردو به سلامت جسمی و روانی کودک آسیب میزند، اشاره کرد. بازماندن از تحصیل به دلایل اقتصادی یعنی در نظر گرفتن آموزش به عنوان یک کالا نه یک حق اساسی و به عبارت دیگر آموزش از این دیدگاه کالایی است که کودکان نمیتوانند از آن بهرهمند شوند.
این مشاور خانواده بیان میکند: در زمینه کودکآزاری ساختاری در حوزه اجتماعی و فرهنگی میتوان از آزارهایی که در نظام آموزشی مانند رقابت، آموزش مبتنی بر حافظه، نمره گرایی، فضای نامناسب آموزشی، کمبود مدرسه، تعداد زیاد دانش آموزان در هرکلاس یا آموزش در نوبت بعداز ظهر که با خستگی دانش آموزان همراه است، دادن تکالیف درسی زیاد به کودکان که مانع استراحت و خواب کافی آنها میشود، تبعیض و به ویژه تبعیض جنسیتی که جنبه فردی ندارد و به فرهنگ تبدیل شدهاست، یاد کرد.
شادی، دلایل خانوادگی، فرهنگی، روانی و اقتصادی را مهمترین علتهای کودک آزاری عنوان میکند و میگوید: عواملی چون نداشتن مهارت لازم توسط والدین جهت تربیت کودک، ناآگاهی والدین نسبت به توهینآمیز و تحقیرآمیز بودن رفتارشان نسبت به کودک، پایین بودن سطح سواد والدین، مشاجرات مکرر والدین، داشتن سوء پیشینه توسط والدین که باعث میشود با رفتارهای خود کودک را آزار دهند، از جمله عوامل کودک آزاری خانوادگی است.
او تاکید میکند: وقتی در خانوادها یکی از والدین به دلیل طلاق یا فوت حضور ندارد، یا یکی از والدین برای بار دوم ازدواج میکند و کسی حضور ندارد که از کودک پشتیبانی کند، در کنار آن در خانوادههایی که حمایت کافی از کودک صورت نمیگیرد، این کودک بیشتر از هر کودک دیگری ممکن است در خطر کودکآزاری قرار داشته باشد و لذا اهمیت خانواده در این زمینه بسیار زیاد به چشم میخورد و در خانوادههایی که به دلایل مختلف استرس در محیط خانواده بر روی والدین و کودک زیاد است، احتمال کودکآزاری بیشتری وجود دارد چرا که ممکن است والدین تحت فشار، بدرفتاری بیشتری با فرزندانشان داشته باشند.
علل فرهنگی و اجتماعی کودکآزاری
شادی در خصوص علل فرهنگی و اجتماعی کودکآزاری نیز میگوید: زندگی کردن در طبقات اجتماعی و اقتصادی پایین، کودک را بیشتر در معرض آسیب قرار میدهد و قوانین فرهنگی، هنجارها و موقعیت اجتماعی یک جامعه میتواند بر میزان جرائم و نوع خشونت در آن جامعه تاثیر بگذارد؛ لذا در جوامعی که خشونت سازمانیافته مثل جنگ یا انواع آسیبهای اجتماعی، زیاد بوده و نابرابریهای اجتماعی وجود داشته باشد و همچنین در جوامعی که خشونت در سطح جامعه، رسانهها و وسایل ارتباط جمعی مورد قبول است و قوانین مشخص و موثری در زمینه حمایت از حقوق کودکان وجود ندارد، میزان این پدیده بسیار بالاتر خواهد بود.
او بیان میکند: عوامل دیگری چون شرایط اقتصادی، مشکلات محیط آموزشی، فقدان نظارت بر مراکز نگهداری کودک و ضعف در باورهای دینی از جمله علل اجتماعی هستند که میتوانند در ایجاد این معضل اجتماعی تاثیرگذار باشند و در جوامعی که کودکان و خانوادهها به دلیل ترس از دیدگاه افراد دیگر نمیتوانند از فرد خطاکار شکایت کنند، میزان کودکآزاری در آن جامعه بالا میرود بنابراین والدین باید با تربیت جنسی کودک خود، آنها را در مقابل چنین افرادی آگاه کنند و در کنار آن به رشد کودک خود نیز اهمیت دهند.
علل روانی کودکآزاری
او درباره علل روانی کودکآزاری نیز میگوید: وقتی والدین به اختلالات روانی مانند تندخویی، خشونت و بیتوجهی مبتلا باشند، کودکان خود را مورد آزار و اذیت قرار میدهند و برخی از کودکان به علت شرایط روانی خاصی که دارند، بیشتر در معرض آسیب قرار میگیرند؛ همچنین کودکانی که از نظر جسمی ناتوان بوده و نیاز به مراقبتهای بهداشتی دارند، احتمال این که مورد آزار قرار بگیرند، زیاد است که در این موارد باید مراقبت و حمایت بیشتری از کودک انجام شود.
او میافزاید: سایر علل کودکآزاری به شرایط کودک مربوط میشود مثل بدخلقی کودک، بی اختیاری ادرار و مدفوع، عادات غذایی نامناسب، ابتلا به بیماریهای مکرر و در بعضی موقع ظاهر بد و بدقیافه بودن کودک.
علل اقتصادی کودکآزاری
این روانشناس در مورد علل اقتصادی کودکآزاری بیان میکند: رویکرد پیشگیری اولیه از کودکآزاری، بهبود شرایط اقتصادی و فرهنگی خانوادهها است؛ یعنی اول باید شرایط اقتصادی درست شود و بعد به دنبال آن آموزش مهارتهای فرزندپروری برای والدین و مهارت های خود مراقبتی برای کودکان و نوجوانان برگزار شود. در حالت کلی می توانیم بگوییم فقر باعث میشود والدین به علت فشارهای مالی کودکشان را مورد آزار قرار دهند.
هفت گام برای پیشگیری از کودک آزاری
او با بیان این که مرکز سلامت جهانی طفل، هفت گام را برای پیشگیری از طفلآزاری تعریف کرده است، میگوید: گام اول این است که خانوادهها باید در خصوص وجود خطراتی که از نظر جنسی، کودکان را تهدید میکند، اطلاعات و درک صحیحی داشته باشند و متاسفانه آمار و ارقام نشان میدهد که حدود 90 درصد موارد آزارهای جنسی، طفل و خانوادهها شخص را از قبل میشناختند و به او اطمینان داشتند و در واقع قربانی همین اعتماد خودشان شدهاند؛ درواقع آزاردهندهها اغلب اوقات افراد آشنا هستند پس در نتیجه هیچگاه فرزندان را با افراد بزرگتر از خود(حتی نزدیکان و خویشاوندان) تنها رها نکنید. افراد آزارگر معمولا در دوران بلوغ به مشکل خود پی میبرند و فعالیت خودشان را در سنین جوانی و میانسالی شروع میکنند.
شادی میافزاید: در ایالات متحده حدود 50 درصد از مردانی که به علت پدوفیلی بازداشت شدهاند، متاهل بوده و بچه هم دارند لذا به هیچ عنوان تنها به این دلیل که یک فرد پدر یا مادر است، نباید به او به چشم شخص مورد اعتماد نگاه کرده و او را با کودک خود تنها بگذاریم؛ کودکان در اغلب موارد تجاوزگر را رسوا نمیکنند و این خود سبب آسیب جسمانی و روانی برای آنها میشود و براساس آمار سازمان ملل، از هر هشت طفلی که مورد آزار جنسی قرار میگیرد، تنها یک مورد آزار جنسیاش را گزارش میکند.
او در خصوص گام دوم برای پیشگیری از کودک آزاری میگوید: گام دوم عبارت است از به حداقل رساندن موقعیتهایی که به احتمال قوی به سوء رفتار و بروز آزار جنسی منجر میشود؛ درواقع آزارگرها اغلب کارهای خود را در غالب ارائه برنامه به تیمهای ورزشی، مدارس و یا سازمانهای مرتبط با کودکان ارائه دهند و در بعضی از موارد نیز ممکن است خود را به عنوان پرستار طفل معرفی کنند و متاسفانه در اغلب موارد رابطهی خوبی با کودکان دارند و به راحتی اعتماد آنها را جلب میکنند.
شادی درباره مقابله با چنین شرایطی خاطرنشان میکند: خانوادهها باید در به حداقل رساندن این شرایط تلاش کنند و اگر مجبور هستند فرزندشان را برای شرکت در کلاسهای ورزشی، موسیقی و غیره با مربی تنها بگذارند، اول باید از صلاحیت اخلاقی فرد مطمئن شوند و از عوامل اجرایی تقاضای بازرسی بیشتری داشته باشند. خانوادهها میتوانند به صورت سرزده به کلاسهای آموزشی فرزندان خود وارد شوند و ارزیابی کاملی از محیط و شرایط به دست بیاورند.
او، آشنایی با خلق و خوی کودک و ایجاد رابطهی خودمانی بین والدین و فرزندان را گام سوم برای پیشگیری از کودک آزاری عنوان کرده و میگوید: اگر والدین متوجه شدند که طفل شان خُلق آشفتهای دارد، باید با او صحبت کنند و حتما علت را از او جویا شوند درواقع والدین باید سد سکوت را بشکنند و تا حدی روابط خود را با فرزندان خودمانی کنند که کودکان از بیان حقیقت به والدین واهمه نداشته باشند.
این روانشناس ادامه میدهد: والدین باید به فرزندانشان تعلیم دهند که در مورد ترسها و رخدادهایی که برایشان اتفاق میافتد، با آنها حرف بزنند. قطعا نگه داشتن این راز باعث میشود که کودک باز هم مورد سوء استفاده قرار گیرد. نکته بسیار مهم این است که وقتی کودکی ماجرای آزار دیدنش را مطرح میکند، ببیند چه میزان حمایتی را از طرف والدین خودش دریافت میکند. معمولا کودکان بعد از آزار جنسی در مرکز چالش خانواده و مورد مواخذه والدین قرار میگیرند. اکثر کودکانی که تحت پشتیبانی و مراقبت قرار میگیرند، به صورت پلیسی از آنها مراقبت می شود، عذاب می کشند و صدمه میبینند. علی رغم این که به طور روز افزون شاهد افزایش گزارشهایی از موارد سوء رفتار جنسی از کودکان هستیم، خانوادهها معمولا از بحث کردن در این راستا اجتناب میکنند و کمتر به بچههایشان تعلیم میدهند؛ هرچند احتمالا این اجتناب از طرف خانوادهها قابل درک باشد چون آزار جنسی از دشوارترین واقعیتها برای والدین است که باور کردن آن برایشان سخت است و در نتیجه با انکار قضیه تلاش میکنند از این احساس منفی و دردناک فرار کنند.
او میافزاید: گام چهارم اطلاع والدین از علائم مربوط به آزار جنسی کودکان است که آنها را به عنوان اخطار و زنگ خطر بشناسند. منظور از علائم، علاوه بر موارد گفته شده، علائمی چون برافروختگی چهره، عفونتهای ادراری، سر دردهای مداوم، معده درد و دل درد، خارش و التهاب در ناحیه تناسلی، علائم روحی، روانی و رفتاری مثل ترسهای شدید، کابوسهای شبانه، گوشهگیری یا افسردگی، تحریک پذیری بالا و گوش به زنگی، خشمهای غیرقابل توجیه و سرکشی است که باید مورد دقت قرار گیرند. ناگفته نماند که به علت ترس و یا شدید بودن آزار ممکن است هیچ کدام از این علائم به وضوح بروز نکند.
شادی در خصوص گام پنجم نیز میگوید: اگر والدین در جریان آزار جنسی فرزندشان قرار گرفتند، در وهله اول نباید واکنش شدیدی در این مورد نسبت به فرزندشان نشان دهند. در زمان بروز این نوع رویدادها هرچند بسیار تلخ و وخیم است اما پدر و مادرها باید خونسردی خود را حفظ کنند و با کودکی که مورد آزار جنسی قرار گرفته، رفتار خوب و مناسبی داشته باشند.
وی می افزاید: در چنین شرایطی بچهها قطعا تبدیل به نقطه کانونی چالش پیش آمده در خانواده خواهند شد. نباید فشار روحی بیشتری به او تحمیل کنیم که خارج از گنجایش و توانش باشد. اگر بچه با یک واکنش خوب رو به رو نشود و نتواند آسان با والدین خود گفتگو کند، احساس عذاب و گناه بیشتری خواهد داشت و این ضربه مضاعفی به روحیه صدمهدیده خواهد بود. والدین دقت داشته باشند، بعد از ماجرای طفلآزاری فرزندشان که برای پیگیری قضایی ماجرا به مراجع نظامی و قضایی مراجعه میکنند، تا حد امکان فرزند خودشان را به چنین مکانهایی نبرند چرا که حضور کودکان در این مکانها اضطرابشان را بیشتر میکند.
او خاطرنشان میکند: وقتی کودک به والدینش میگوید که مورد آزار قرار گرفته است، والدین باید بیشتر از قبل از او تشکر کنند که این مسئله را به آنها گفته است و به نوعی باید به او بفهمانند که در میان گذاشتن چنین مشکلی با آنها شجاعت او را نشان میدهد و در قدم بعدی باید تلاش کنند که آرامش را به او برگردانند.
وی اضافه میکند: پس از همه این موارد و در نخستین فرصت با یک مشاور و روانشناس مجرب و متخصص در این حوزه مشورت کنند. سعی کنید با آن روانشناسانی که در حیطه موضوعات تربیت جنسی فعالیت دارند، مشورت کنید. مشاوران و روانشناسان با توجه به این که از این موارد داشته اند و پرونده هایی با این موارد بررسی کردهاند، به شکل علمی با موضوع برخورد میکنند و بهتر میتوانند این موضوع را با فرزندتان بررسی کنند و راهکارهای تخفیف عوارض آزار و درمان آن را به والدین معرفی کنند تا عوارض این رخداد کمتر شود و کودک بهتر بتواند با این موضوع کنار بیاید. این مشاورهها هم برای کودک و هم برای والدین انجام میشود و قطعا نتایج بهتری نسبت به رفتارهای سلیقه ای و تجربی والدین خواهد داشت.
شادی در خصوص گامهای ششم و هفتم نیز میگوید: این دو گام پایانی مربوط به جنبههای حقوقی مسئله است و این که خانوادهها چگونه از جنبه حقوقی و قانونی مشکل پیش آمده را پیگیری کنند. آشنایی خانواده ها با این مراکز درمانی و حقوقی باعث می شود که در زمان بروز این رخداد از صدمه بیشتر روانی و جسمانی فرزندشان پیشگیری کنند و این مددکاران و روانشناسان میتوانند حامی شما و فرزندتان باشند و یا این که قبل از رخ دادن طفل آزاری از آن پیشگیری کنند.
وی ادامه میدهد: مثلا شماره ۱۲۳ اورژانس اجتماعی، مهمترین این مراکز است و به داد چنین مشکلاتی میرسد که از طرف سازمان بهزیستی است. مراکز درمانی و حقوقی در چنین مواقعی خدمات مناسبی به بچه آسیب دیده و هم خانوادههای آن ها میدهد. کمک گرفتن از این مراکز نباید مورد خجالت و موجب شرمساری خانوادهها باشد. این مراکز باید به خانوادهها معرفی شوند تا در صورت لزوم به آنها به عنوان مراجع قابل اتکا و اعتماد رجوع شود. چاره هر اجتماعی، تخصصی شدن خدماتش در قالب مراکز تخصصی برای پیشگیری و بعد از آن درمان هر مشکل و ناهنجاری است. درمان و پیشگیری حقوقی دو مورد نهایی بودند که هم زمانی دارند.
او اظهار میکند: طبق قانون حمایت از کودکان و نوجوانان که در سال ۸۱ به تصویب رسیده است، تمامی اشخاصی که به سن ۱۸ سال تمام هجری شمسی نرسیده باشند، مورد حمایت قرار میگیرند. بر اساس این قانون هر نوع اذیت و آزار کودکان و نوجوانان که موجب شود به آنها صدمه جسمانی، روانی یا اخلاقی وارد شود و سلامت جسم و روان آنها را به مخاطره بیندازد، ممنوع است. بر اساس این نوع قانون، کودکآزاری از جرائم عمومی محسوب میشود و نیاز به شاکی خصوصی ندارد و هرکسی میتواند به محض دیدن کودکآزاری آن را گزارش دهد و دادستان هم به عنوان مدعی العموم باید موضوع را پیگیری کند.
کودکآزاری و کودکان کار
این مشاور خانواده در پایان در مورد کودکان کار بیان میکند: یکی از معضلات بزرگ در این زمینه آزار و اذیت کودکان کار است که بسیار معصوم، مرتب و منظم هستند اما در قالب لباسهای کثیف. معضل اجتماعی کودکان کار تنها منحصر به کشور ما نیست بلکه سالها است که جوامع مختلف بشری با این معضل اجتماعی رو به رو هستند. این کودکان در بسیاری از کشورها زاییده روابط نامشروع و یا والدین معتاد هستند و متاسفانه مورد استثمار جنسی قرار میگیرند.
وی ادامه میدهد: آزار جنسی در کودکان کار فقط منحصر به دختران نیست بلکه پسران هم مبتلا هستند و آن ها هم آسیب میبینند و متاسفانه کسی نیست که از آنها در برابر مخاطرات اجتماعی مراقبت کند. برخی از کودکان کار اغلب از ۱۲ یا ۱۳ سالگی مورد سوء استفاده جنسی قرار میگیرند و از آن جایی که بچهها به خصوص دختران از قدرت جسمی لازم برخوردار نیستند، مجبور هستند تا تن به خواستههای شیطانی کسانی مثل مراقبان و پرستاران خودشان بدهند.
شادی اظهار میکند: کودکان کار توسط آن کسانی ساماندهی میشوند که از آنها بهره میبرند. اکنون این کودکانی که در کوچه و خیابان میبینیم که فال و ... میفروشند، همان کودکان ناز، مرتب و زیبایی هستند که در قالب لباسهای کثیف و در جامعه کثیف در این رابطه زندگی میکنند و اینگونه از آنها بهرهکشی میشود.