عصر ایران؛ مهرداد خدیر- حذف ارز ترجیحی یا دلار 4200 تومانی و در پی آن افزایش یارانۀ نقدی خانوارها با منابع آزاد شده از آن، مهمترین ایدهای است که دولت ابراهیم رییسی این روزها دنبال میکند اما نگرانی از شوک شدید قیمتی به بازار و ناتوانی در کنترل و ذوب شدن یارانۀ بیشتر در دیگ جوشان تورم و تبعات اجتماعی و امنیتی، اعلام آن را به تأخیر انداخته است.
معاون اقتصادی رییس جمهوری که خود با شعار چند برابر کردن یارانهها وارد کارزار انتخابات 1400 شد اما اقبالی ندید (چون اگر دیده بود خود او انتخاب میشد) اکنون در پی اجرای بخشی از آن وعده در جایگاه «معاون رییس جمهوری» است. مشکل اما این است که آقای رییسی صراحتا اعلام کرده معاون باید زیر نظر معاوناول کار کند و هر بار که دربارۀ افزایش یارانه و اختصاص بن کالا خبری میدهد یا تکذیب میکنند یا اعلام میشود تنها معاون اول یا سخنگوی دولت باید خبر آن را اعلام کنند.
اتفاق قابل تأمل این است که بر خلاف جوّ 10 سال پیش که بخشهایی از جامعه از اختصاص یارانۀ نقدی استقبال کرد این بار همه نگران افزایش قیمتها هستند چون هر بار که وعدۀ یارانۀ داده میشود مشخص است که برای پوشش گرانی است و تجربه ثابت کرده قادر به پوشش نیست وبیش از این که امید بخش باشد تولید ترس میکند.
یارانۀ نقدی حکم توپی را پیدا کرده که وقتی به خیابان میآید راننده باید مراقب اطراف باشد چون کودکی هم در پی آن روان و دوان است. این تصور در جامعه شکل گرفته که توپِ یارانهها هم که باز بغلتد پشت سر آن گرانی است و این یکی نه کودک که یک هیولای زشتروست که ماست و گوشت سفره را میرباید، در واقع بیشتر میرباید.
دلیل واقعی عزم دولت برای حذف ارز ترجیحی البته این است که کفگیر به تهِ دیگ خورده و ندارند و در واقع چارهای ندارند. منتها جای شگفتی است که اگر ندارند چرا کل یارانۀ نقدی را برنمیچینند و همان را به افزایش دستمزد و اعانه اختصاص نمیدهند؟ یا چرا نگذاشتند مجلس منعکس کنندۀ نظر اکثریت تشکیل شود تا ریش و قیچی دست نمایندگان همۀ طیفهای مردم باشد؟ البته صراحتاً نمیگویند نداریم و برای حذف ارز 4200 یا ضرورت اجتنابناپذیر آن 4 دلیل مشخص ذکر و مدام هم تکرار می شود تا خوب جا بیفتد. کارشناسانی هم آمادهاند تا همین 4 مضمون را در برنامههای صدا و سیما کوک کنند:
اول این که ارز 4200 تومانی به عدهای خاص تعلق میگیرد و همه از آن بهرهمند نمیشوند. درست است که به خاطر واردات کالاهای ضروری ارز 4200 میگیرند اما منافع آن بیشتر به جیب عدهای خاص میرود.
دوم این که روند افزایش قیمتها بعد از اختصاص ارز 4200 هم ادامه یافت و در واقع دولت هم چوب را خورده هم پیاز را. هم پول میدهد هم گرانی مهار نشده و هم نمیتواند یارانۀ نقدی را ترمیم کند.
سوم این که روزانه هزار میلیارد تومان به اقتصاد ایران تحمیل میکند.
چهارم هم این که درآمد حاصل از حذف آن به خزانه برنمیگردد به جیب مردم میرود.
گزارۀ اول درست است و برای عدهای خاص تبدیل به رانت شده است. اما اگر مشکل، عدهای خاص است چرا این عدۀ خاص معرفی نمیشوند؟ چگونه است که بر واردات شرکتهای معمولی که ارز 4200 میگیرند نظارت میشود تا صرف واردات کالای دیگر نشود ولی عده خاص مستثنایند؟ به خاطر یک بینماز که درِ مسجد را نمیبندند. ارز 4200 تومانی بستر سوء استفاده را هم فراهم کرده و قصد انکار این واقعیت را نداریم و هیچ نفع شخصی در میان نیست. ولی از 27 قلم کالا به مرور و با محدودیت منابع به 7 یا 5 قلم بسیار مهم رسیده و نگران افزایش غیر قابل تحمل قیمت این اقلام هستیم ( دارو، مرغ، روغن، تحم مرغ، گندم و جو و گوشت قرمز) و این که یارانۀ اضافی آن افزایش را نپوشاند و تأثیر روانی منفی بر جای بگذارد.
دربارۀ نکتۀ دوم هم میتوان گفت بله ارز 4200 تومانی هم از پس گران شدن کالاها و خدمات برنیامد اما نگذاشت نایاب شوند. با حذف ارز 4200 اما این نگرانی جدی است که یا یا نایاب شوند یا گرانتَرتَرتَر! (میدانم «تَرتَرتَر» نداریم. اما وقتی «تر» به تنهایی کافی نباشد، چاره چیست؟ سعدی ما را ببخشاید!)
به عنوان دلیل سوم گفتهاند روزانه هزار میلیارد تومان به اقتصاد ایران تحمیل میکند. بله، اما تأخیر در توافق و مصالحه روزی چند هزار میلیارد تومان تحمیل میکند؟ (ناشی از نفروختن نفت یا خرید گرانتر با دور زدن تحریمها). ضمن این که تمام هزار میلیارد تومان رانت است یا بخشی از آن؟
اگر تمام آن رانت است خوب جلوی رانتخواران را بگیرید. پس این همه دستگاه نظارتی به چه کار میآید؟ اگر بخش قابل توجه صرف واردات کالاهای اساسی خصوصا دارو می شود دیگر چرا می گویید تحمیل؟
چهارمی هم وعده است و این که درآمد حاصل از حذف به مردم اختصاص می یابد. اولا که اگر قابل تأمین بود ادامه مییافت. ثانیا یعنی قرص ضد درد ناپروکسن را چند برابر گرانتر بخریم تا به جای 45 تومان 90 تومان بگیریم؟ 10 سال پیش در یک مناظره رادیویی با آقای محمدرضا فرزین که بعد دبیر ستاد هدفمند یارانهها شد گفتم وقتی ماست و کاغذ را گران میکنید چه تضمینی وجود دارد که سرپرست خانوار با پول آن دوباره همان ماست و کتاب بخرد و به زخم دیگری نزند؟ زن خانه نان و ماست و کتاب می خرد اما دست مرد خانه بیفتد اگر معتاد باشد صرف تریاک خود میکند و اگر نباشد کرایه خانه را زودتر میپردازد و پول الزاما جایگزین کالا و خدمات قبلی نمیشود.
حالا نیز همان حکایت است با این تفاوت که آن موقع دولت نفت میفروخت و واقعا دنبال پول یارانه نبود ولی حالا پولی در کار نیست و خود دولت هم دنبال پول ناشی از حذف ارز 4200 تومانی است تا به هزار زخم بزند.
داستان البته روشن است. ارز 4200 مُسکن دولت روحانی بود تا ببینند بعد با ترامپ چه میکنند یا میرود. بایدن که آمد دست به کار شدند اما مصوبۀ اقدامات راهبردی مجلس انقلابی عملا امکان احیای برجام در آن دولت را منتفی کرد و حالا هم یگانه راه احیای برجام است و مصالحه و گرنه بیش از این نمیتوان به مردم فشار آورد.
مصالحه و توافق البته دور از دسترس نیست منتها این بار با نقشآفرینی پررنگتر روسیه شاید. اگر هم این اتفاق نیفتد از هزینه های غیر ضرور بکاهید. دینداری ایرانیان منوط به تخصیص بودجه به نهادهای شبه فرهنگی نیست.
شاید گفته شود داستان فراتر از 19 هزار میلیارد تومانی است که صرف امور ایدیولوژیک میشود و سر و صدای آن زیاد است.
بسیار خوب، اگر چنین است دست همان عدۀ خاص را کوتاه کنید نه آن که کل ارز 4200 تومانی برای کالاهای وارداتی ضروری قطع شود. همین که هی می گویند ارز دارو قطع نمی شود یعنی نگراناند.
همانگونه که یک روز برجام را لاشۀ متعفن ومرده میخواندند و اکنون در پی احیای آناند تا اقتصاد ایران نفس بگیرد، یک روز واردات واکسن نفی و بر تولید داخل تأکید میشد و حالا به واردات واکسن میبالند، یک روز از دیوار سفارت عربستان بالا رفتند و حالا قرار است به این قهر و قطع پایان دهیم، بیم آن میرود که یک روز درصدد احیای 4200 برآیند اما دیر شده باشد.
خیلی مطالب بجا وقشنگ بود
فقط یکی سوال ذهنم رامشغول کرده چرا دولت حریف این عده خاص نمیشه که ارز 4200 گرفت ولی فشارش را باید 80میلیون ایرانی تحمل کنند
درود بر شما
همه این مقدمه چینی ها برای اینکار است ،
برای اینکه مردم را آرام کنند هم می خواهند نفری بیست هزار تومان به حسابمان بریزند تا متاهلین بیشتر شرمنده عیال شوند و مجردین در آرزوی تشکیل خانواده عمر بگذرانند .
محصلین آینده را تیره و تار ببینند و فارغ التحصیلان بیکار در همان سیاهی شب و روز را سپری کنند