عصرایران؛ احسان محمدی- «ما عادت نداریم بدون استرس بریم جامجهانی، برای همین انگار این تیمملی هیچکاری نکرده!» این جمله را دیروز از دوستی شنیدم و فکر کردم که در عین طنزآمیز بودن به واقعیت نزدیک است. نسل جوان و نوجوانی که در شبکههای اجتماعی هزار و یک ایراد به تیمی میگیرند که از 18 امتیاز ممکن 16 امتیاز گرفته، قاطعانه در صدر است، خط دفاع و خط حملهاش خیرهکننده است، با ستاره و بیستاره میبرد هم بیرحمانه میتازد، شاید چون هرگز ندیده مادران ما زمانی برای صعود حتی قرآن روی تلویزیون میگذاشتند، نماز و صلوات نذر میکردند و ...
جام جهانی 1990
جنگ تمام شده بود اما هنوز از تن زخمی کشور خون میچکید. اندیمشک بودیم، پدربزرگم تلویزیون بزرگ رنگی داشت. از آنها که شبیه کمد بود. با هزار ترفند راضیاش کردیم بگذارد ایران-چین را ببینیم. بازی برگشت در ورزشگاه آزادی.
تیرماه 1368. دور مقدماتی با چین، بنگلادش و تایلند همگروه بودیم. اوضاع تفاضل خوب نبود. باید چین را میبردیم. محسن گروسی، سیدعلی افتخاری و فرشاد پیوس سه گل زدند. ورزشگاه در حال انفجار بود و ما روی ابرها اما دو گل بد خوردیم. ایران حذف شد. به خاطر تفاضل گل. چین سه گل زده بیشتر داشت. همان دور مقدماتی! با احمدرضا عابدزاده، مجید نامجو مطلق مرتضی کرمانی، مهدی فنونی و ... از پای تلویزیون جام جهانی ایتالیا را دیدیم.
جام جهانی 1994
دور مقدماتی با سوریه، عمان، تایوان و میانمار همگروه بودیم. سه مساوی و سه برد. صعود کردیم به دور نهایی اما احمدرضا عابدزاده مقابل تایوان مصدوم شد. تیری در قلب تیم. بدون فرشاد پیوس و مجتبی محرمی ستارههای آن روزها که هنوز در حال گذراندن محرومیت هیروشیما بودند به قطر رفتیم.
یک گروه فشرده با حضور ژاپن، کرهجنوبی، کره شمالی، عربستان و عراق. بین شش تیم، پنجم شدیم. دیدن گلهایی که بهزاد غلامپور خورد هنوز قلب آدم را مچاله میکند. به کرهجنوبی، عربستان و عراق باختیم. بد هم باختیم. سهم ما تماشای جام از پای تلویزیون بود. برزیل در غیاب ما ایتالیا را برد و قهرمان جام جهانی شد.
جام جهانی 1998
در گروهی با حضور عربستان، چین، قطر و کویت دوم شدیم. دو امتیاز از عربستان کمتر، یک امتیاز از چین بالاتر. همان جام جهانی پر ماجرا با محمد مایلیکهن و والدیر ویرا. استرس آن دیدارهای ایران و عربستان برای پیر کردن یک نسل کافی بود. محمد الدعایع مثل هشتپا درون دروازه میایستاد، خالد مسعد موالید، سامی جابر ...
پناه بر خدا از حال آن روزهایمان. با التماس مقابل کویت مساوی کردیم. با همه ستارههایی که داشتیم. از عابدزاده و علی دایی و خداداد عزیزی تا علیرضا منصوریان و رضا شاهرودی و محمد خاکپور و ... بچههای الان چه میدانند ما از سالم العنزی و جاسم الهویدی و ... چه کشیدیم! در قطر 2-0 باختیم. مُفت!
گذر از استرالیا واقعاً معجزه بود. آن بازی به ویژه در ملبورن استرالیا باید حداقل با اختلاف 5 گل میبرد. با جانفشانی بازیکنان در زمین و اعجاز سفرههای نذری و وعدههای «خدایا ایران بره جام جهانی قول میدم نمازام رو سر وقت بخونم» مساوی گرفتیم و رفتیم جام جهانی. حتی کسی دوست ندارد یادش بیاید که گل کریم باقری آفساید بود! رفتیم اما پیر شدیم ...
جام جهانی 2002
یکی-دو جین ستاره داشتیم. علی کریمی، علیرضا نیکبخت، کریم باقری، رحمان رضایی، علی دایی و ... با عربستان، بحرین، عراق و تایلند همگروه شدیم. تشنه برای صعود با بلاژویچ و چلنگر. همه یاد شکست 3-1 به بحرین میافتند ولی حتی تایلند هم از ما امتیاز گرفت.
باز هم عربستان صعود کرد و ما رفتیم پلیآف. امارات را بردیم اما حریف ایرلند نشدیم. نسل امروز که یادش نمیآید دعواهای آن تیم، جدال قرمز و آبی، حاشیه ساختنهای بیپایان یک روزنامه، رفتار بد بعضی بازیکنان با بلاژویچ. مهدی هاشمینسب رسماً سرمربی را «سیاهباز» خطاب کرد و با افتخار گفت زیر صندلیاش در رختکن لگد زده! ... ایرلند را تهران 1-0 بردیم. اما حال همهمان شبیه یحیی گلمحمدی زننده گل بود. بغض ترکید ... ناکام... ناکام. ما هیچوقت ساده صعود نکردیم. برادر خاطرت هست؟
... پایان قسمت اول
بسیار زیبا بود،سپاس