عصر ایران؛ علی محمدی ترکاشوند (دانشیار دانشکده کشاورزی دانشگاه علوم و تحقیقات تهران)- از عرصه 162.2میلیون هکتاری کشور، نزدیک 18 میلیون هکتار در تولید محصولات کشاورزی استفاده می شود. از این مقدار سالانه حدود 8 میلیون هکتار به صورت آبی و حدود 6.3 میلیون هکتار به صورت دیم کشت می شود و بقیه آیش هستند.
امروزه در برنامههای وزارت جهاد کشاورزی، موضوع جهش تولید در دیمزارها زیاد مطرح می شود. بدون آن که بخواهیم این موضوع را تأیید و یا نفی کنیم، مروری داریم بر وضعیت دیمزارهای کشور.
بخش بزرگی از دیمزارهای کشور در نوار کوهستانی زاگرس و البرز قرار دارند و عمدتاً، این دیمزارها، اراضی شیبدار کشاورزی هستند که در طول زمان مخصوصاً پس از اصلاحات ارضی و نبود قانون جامع ارث برای اراضی کشاورزی، به صورت اراضی خرد و کوچک در مناطق کوهستانی کشور قرار دارند و کاملاً به بارندگی وابسته هستند.
دیمزارهای کشور در دل اراضی وسیع مرتعی قرار دارند. شکل بسیاری از اراضی دیم به صورت اراضی با عرض کم و طول زیاد در امتداد شیب دامنه کوه ها و تپه ها قرار دارند وهمین سبب شده که شخم در این اراضی به جای عمود بر شیب، در جهت شیب باشد که سبب افزایش رواناب (هرزآب) و فرسایش خاک¬ها شده است.
همچنین، عدم شخم عمودی (و زیرشکنی) و شخم در عمق ثابت در طول زمان، منجر به تشکیل کفه شخم در بسیاری از دیمزارها شده که رواناب و فرسایش را تشدید هم نموده است. نبود یک برنامه جامع در ارتقاء ماده آلی این خاک¬ها و مصرف باقیماندههای محصولات در چرای دام¬ها، فقر حاصلخیزی خاک را سبب شده است.
این مسائل باعث شده که سهم دیمزارها در تولید کشاورزی کشور فقط 10 درصد باشد با این که 6.3 میلیون هکتار از اراضی کشور، دیم هستند. این را مقایسه کنید با سهم 90 درصدی تولیدات کشاورزی در 8 میلیون هکتار اراضی آبی.
در مدیریت دیمزارها باید یک نکته اساسی دیگر درنظر گرفت که تولید کشاورزی در دیمزارها به بارندگی وابسته است و در خشکسالی، همین مقدار تولید نیز قابل دستیابی نیست و متاسفانه سالیانی است که ایران با خشکسالی دست و پنجه نرم میکند.
جهش تولید وقتی امکان¬پذیر است که این مسائل مرتفع شود و یا حداقل تقلیل یابد.
بنابراین برخی راه¬کارها برای مدیریت دیمزارها را می توان به صورت زیر بیان کرد:
1- در گام نخست، تهیه نقشه دیمزارهای کشور بر اساس نقشههای بارندگی و شیب و سپس نقشههای تفصیلی دیمزارها از نظر حاصلخیزی و پتانسیل تولید زراعی. حدود 40 میلیون هكتار از اراضی کشور در طول سال با بارش 350 میلی متری و حدود 21 میلیون هكتار آن نیز با 400 میلی متر بارندگی مواجه هستند.
2- مشخص کردن دو دسته از دیمزارها: 1- دیمزارهای بارور و 2- دیمزارهای کم بازده در زراعت.
3- یکپارچه¬سازی دیمزارهای شیبدار بارور برای شخم در خطوط تراز و کشت نواری
4- جلوگیری از چرای این دسته دیمزارها توسط دامداران محلی و برگرداندن بقایای محصول به خاک؛ در نظر گرفتن برنامه جامع حاصلخیزی، الگوی متناسب و متغیر کشت (با در نظر گرفتن تناوب) با راهبردهای توانمندسازی، ترغیبی و تنبیهی کشاورزان و ظرفیتهای دیگر (مثل NGO ها)
5- تصمیم گیری برای امکان تبدیل دیمزارهای کم¬ بازده و شیبدار به باغ، کاشت گیاهان دارویی، مراتع پربازده و یا جنگل¬کاری.
6- ایجاد بانکت برای درخت¬کاری در اراضی شیبدار خاکدار با استفاده از گونههای باغی مقاوم به کم آبی و یا گونههای مناسب جنگل¬کاری
7- ایجاد بانکت برای درخت¬کاری در اراضی شیبدار خاکدار با استفاده از درختان مقاوم به کم آبی و مناسب تولید چوب (مثل پالونیا)
8- بهره¬گیری از ظرفیت دیمزارهای کم بازده در تبدیل به مرتع در تولید دام و فرآوردههای دامی
9- استفاده از کودپاشی این مراتع برای تولید بیشتر و قرق مراتع
10- برنامه تبدیل دیمزارهای کم بازده به کشت گیاهان دارویی و یا کشت تلفیقی گیاهان دارویی- جنگل- باغ
لذا برای مدیریت دیمزارها در وهله اول نیاز به پایش دقیق داریم.
ما باید برای تولید، دیمزارهای بارور را نگه داریم و برای حاصلخیزی و افزایش تولید در آنها اقدام کنیم و دیمزارهای کم بازده را از زراعت خارج کنیم و به سمت تولیدات دیگر کشاورزی با حفظ منابع آب و خاک هدایت کنیم.
طبعاً این دیمزارهای کم بازده نقش چندانی در تولید ندارند (شاید 5 درصد)، که این مقدار تولید و یا شاید بیشتر از آن را نیز می توان در مدیریت دیمزارهای بارور و یا تبدیل دیمزارهای کم بازده به شیوههای دیگر تولید کشاورزی، به دست آورد.
در عوض:
1- منابع آب و خاک بهتر حفظ میشوند،
2- تنوع تولیدات کشاورزی داریم،
3- در راستای ارتقاء اکوسیستم¬ها و پایداری منابع طبیعی گام بر داشته¬ایم
و 4- ریسک وابستگی تولید به بارندگی کاهش می یابد.