پارلمان سراسری یا فدرال آلمان به نام "بوندستاگ" قرار است نماینده تمامی اقشار این کشور باشد، اما این چنین نیست. بیشتر نمایندگان دانشآموخته دانشگاهها هستند. پیدا کردن یک نماینده برخاسته از میان کارگران در مجلس "تقریبا" غیرممکن است. امری عادی یا منفی؟
به گزارش عصرایران به نقل از دویچه وله، "یوزپ یوراتوویچ" ۱۵ ساله بود که در سال ۱۹۷۴ به همراه مادرش، کارگر مهمان کروات، به آلمان آمد. او دبیرستان را که به پایان رساند، در یک تعمیرگاه خودرو، دورهی فنی حرفهای را طی کرد. ۷ سال به عنوان نقاش در خط مونتاژ شرکت خودروسازی آئودی کار کرد، بعدها عضو شورای كارکنان شد و اکنون نماینده مجلس آلمان است.
"یوزپ یوراتوویچ" کارگر سابق خودروسازی آئودی و نماینده فعلی پارلمان آلمان
او از سال ۲۰۰۵ تاکنون به عنوان یکی از نمایندگان حزب سوسیال دموکرات آلمان در مجلس این کشور حضور دارد.
یوزپ یوراتوویچ تأکید میکند که حضورش در پارلمان آلمان یک "استثناء" است. او در گفتگو با دویچه وله میگوید: «دوست دارم افراد بیشتری به مجلس راه پیدا کنند که زندگی زیر خط رفاه (زندگی غیرمرفه) را میشناسند؛ شهروندانی که باید هر روز برای بقا مبارزه کنند.»
۸۷ درصد دانشآموخته دانشگاهها
این نماینده که از قشر مرفه نمیآید، میگوید، مهم است که نمایندگان مجلس وضعیت زندگی مردمی را که برای آنها قانون و مقررات وضع میکنند بشناسند. میگوید: «میدانم در قشری که از آن میآیم، نظر غالب در مورد سیاست چیست و مردم چه انتظاراتی از سیاست دارند. میتوانم به زبانی ساده موضوعهای پیچیده سیاسی را بیان کنم و در عین حال باورپذیرم.»
کمتر نماینده مجلسی را در آلمان میتوانید پیدا کنید که زندگی کارگری یا با درآمد پایین را تجربه کرده باشد.
در مجلس کنونی آلمان ۸۷ درصد از نمایندگان، دانشآموخته مراکز آموزش عالی هستند. شمار زیادی حقوق خواندهاند یا مشاور مالیاتیاند. دیگر نمایندگان هم پیش از راهیابی به مجلس به عنوان نماینده، در سازمانهای سیاسی و اجتماعی به عنوان کارمند دولتی یا دستیار علمی در بوندستاگ کار کردهاند.
اما این مجلس، آینده تمام نمای جامعه آلمان نیست. در سطح جامعه تنها ۱۴ تا ۱۵ درصد شهروندان دانشآموخته دانشگاه هستند. بیشتر شهروندان پس از پایان تحصیلات دبیرستانی، به جای رفتن به مراکز آموزش عالی، حرفهای آموختهاند. یوزپ یوراتوویچ هم معتقد است تجربهی موجود از زندگی و اقشار جامعه در بوندستاگ کمی یکطرفه است.
اما انتقاد از شمار بالای دانشآموختگان دانشگاهها به عنوان نماینده در مجلس آلمان، موضوع تازهای نیست. در سالهای اولیه هم تقریبا از هر دو نماینده پارلمان، یکی از آنها فارغالتحصیل مراکز آموزش عالی بود. از آنجا که در اواسط دهه ۶۰ میلادی تنها حدود سه درصد از آلمانیها تحصیلات دانشگاهی داشتند، میتوان گفت که اگر نسبت دانشگاهیها به کل جمعیت آلمان را در آن زمان در نظر بگیریم، شمار دانشآموختگان دانشگاهها در مجلس آن روزها، از حال حاضر هم بیشتر بود.
بوندستاگ آينه تمامنمای جامعه نیست
دانیل هلمن، دستیار علمی مؤسسه پژوهشهای مجلس در نهاد دانش و دموکراسی در آلمان این موضوع را اساسا یک مشکل نمیداند. او توضیح میدهد: «اگر به دنبال کسی میگردم که موضوعهای مورد نظر مرا در مجلس نمایندگی کند، در وهله اول نگاه نمیکنم ببینم شغلش چیست بلکه برایم مهم است که در چه حزبی است.» او تأکید میکند که برای خود او به عنوان یک دانشگاهی مهم این نیست که نماینده مورد نظرش تحصیلات دانشگاهی داشته باشد، یا خیر، بلکه این موضوع مهم است که نماینده موضع سیاسی او را نمایندگی کند.
ولفگانگ شویبله، ۴۹ سال در پارلمان آلمان
ولفگانگ شویبله رئیس پیشین بوندستاگ نیز هم همین نظر را دارد. او چندی پیش پس از انتخابات و در نخستین جلسه بوندستاگ، هشدار داد: «اینگونه نیست که هر کدام از ما معرف بخشی از جامعه باشیم. حتی اگر باید تنوع فزاینده جامعه ما در پارلمان هم خودش را نشان دهد و منعکس شود، اما مجلس آلمان هیچگاه بازتابدهنده دقیق جمعیت (اقشار مختلف) نخواهد بود.»
ولفگانگ شویبله رئیس پیشین پارلمان آلمان
چه کسی منافع چه کسی را نمایندگی میکند؟
ولفگانگ شویبله میگوید، بوندستاگ منافع را تجمیع میکند و مسئول انسجام کشور است. این سیاستمدار آلمانی ادامه میدهد: «به همین دلیل باید پیوسته از خودمان بپرسیم که آیا ما، آیا حزبمان به اندازهای که باید و شاید این تنوع منافع و آراء را در نظر میگیریم.»
آیا در واقعیت این اتفاق میافتد؟ نتایج یک تحقیق علمی انجام شده از سوی دانشگاههای کنستانتس، ژنو و اشتوتگارت در آغاز امسال نشان داد که تشکیل یک پارلمان متکثر(پارلمانی که اعضای آن از اقشار گوناگون آمدهاند)، قطعا نمایندگی بهتر منافع رأیدهندگان را به دنبال دارد.
دلیل آن هم این است که نمایندگانی که به یک اقلیت عددی در پارلمان تعلق دارند، در آغاز دوره، اغلب از نظر سیاسی برای منافع گروههایی که به آن تعلق دارند، تلاش ویژهای میکنند.
ترقی به عنوان یک سیاستمدار با موضوع اقلیتها؟
رویکردی که با استناد به این تحقیق البته تنها ۴ تا ۸ سال دوام دارد. اشتفانی بیلر، یکی از نویسندگان این تحقیق معتقد است، نمایندگان نباید خود را تنها به موضوعاتی خاص برای مثال مسائل زنان، مهاجران یا جوانان محدود و تنها موضوع خاصی را نمایندگی کنند. به باور او ترقی آينده یک نماینده به تخصص خارج از محدوده منافع گروهی خاص نیاز دارد.
دشواری ورود به مجلس برای افرادی که فاقد تحصیلات عالی هستند
یوزپ یوراتوویچ آرزو میکند که شمار بیشتری از "همقشریهای" او وارد دنیای سیاست شوند. راهی که آسان نیست و او خود این مسئله را تجربه کرده است. او مشکلاتش را از نظر لهجه و گرامر زبان، هنگامی که نخستین بار نامزد نمایندگی مجلس شده بود، به خاطر میآورد و میگوید: «از من میپرسیدند، چطور میتوانی در برابر وکلای سخنور عرض اندام کنی؟ با خودت چه فکر کردی؟» یوراتوویچ هم معتقد است که برای دانشآموختگان دانشگاهها ورود به دنیای سیاست "همین از نظر زبان و به دلیل اینکه آنها آموختهاند به شیوهای ساختاریافته سخن بگویند"، آسانتر است.
گروههای شغلی که وقتی برای فعالیت سیاسی برایشان نمیماند
دانیل هلمن، کارشناس علوم سیاسی اما افزون بر آنچه یوراتوویچ میگوید، دلایل دیگری را هم برای راهیابی آسانتر برخی گروههای شغلی به دنیای سیاست برمیشمرد.
به گفته او، کسی که شغل مستقلی دارد، کارمند ارگانی نیست یا کار علمی میکند، اغلب برنامه زمانی انعطافپذیری دارد و در نتیجه زمان بیشتری هم برای انجام أمور سیاسی داوطلبانه.
به گفته او، این افراد میتوانند آسانتر در گردهماییها و برنامههای حزبی شرکت کنند و چهرهی خود رابه دیگران بشناسانند و شبکههای لازم را برای برگزیده شدن از سوی حزب به هنگام انتخابات بنا کنند.
"اگر حرفی برای گفتن داشته باشید، شنیده میشوید"
یوزپ یوراتوویچ احزاب را موظف میداند که در انتخاب نسل آینده سیاستمداران دست به گزینشهای متنوعتری بزنند.
او میگوید، بسیاری از طبقه او بر این باورند که موفق به ورود به دنیای سیاست نخواهند شد و سیاست "چیزی است برای دانشگاهیان و ثروتمندان". یوراتوویچ اما آنها را تشویق میکند و ادامه میدهد: «اگر آدم چیزی برای گفتن داشته باشد، فرقی نمیکند که با چه لهجهای سخن بگوید یا چه واژههایی برای بیان منظورش استفاده کند. من بر این باورم که وقتی حرفی برای زدن داشته باشید، شنیده میشوید.»