صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۸۰۵۵۹۴
تاریخ انتشار: ۱۱:۲۶ - ۰۸ مهر ۱۴۰۰ - 30 September 2021

دل دلِ سبز رئیسی برای چیست؟

این تصور که فردی که «شیفته طبیعت» است نجات‌دهنده محیط‌زیست هم می‌شود، زیبا اما خیالپردازانه است. مدیران عملگرا گرچه شاید جذاب و شیرین حرف نزنند و تصمیمات تلخی بگیرند ولی در حوزه اجرا بهتر از شاعران لطیف‌طبع عمل می‌کنند.

عصرایران؛ احسان محمدی- کابینه پیشنهادی ابراهیم رئیسی به مجلس رفت، رای اعتماد گرفت، رئیس‌جمهور سفرهای استانی‌اش را آغاز کرد، وزاری جدید دست به تغییرات در بدنه وزارت‌خانه‌ها زدند، واکسیناسیون شتاب گرفت، آمار فوت روزانه در نتیجه کرونا روند نزولی پیدا کرد و به نظر تلاش گسترده‌ای در حال شکل گرفتن است تا دولت جدید شروعی قدرتمندانه داشته باشد اما چرا خبری از سازمان حفاظت محیط‌زیست نیست؟

این درنگ و تاخیر در اعلام گزینه ریاست سازمان حفاظت محیط‌زیست باعث شگفتی علاقه‌مندان به این حوزه شده است. این همه دل‌ دل رئیس‌جمهور چه دلیلی دارد؟ آیا قرار است عیسی کلانتری به مسیرش ادامه دهد؟ اگر اینطور است چرا رسماً اعلام نمی‌شود تا تکلیف مدیران کل و حتی بدنه کارشناسی و محیط‌بانی روشن شود؟ آیا این سازمان در ساختار مدیریتی کشور آن‌قدر کم اهمیت است که انتصاب رئیس آن فراموش شده؟ آن هم رئیسی که نیاز به رای اعتماد مجلس نداشت و کافی بود رئیس‌جمهور یک اسم اعلام کند و خلاص!

نگاه دیگر می‌تواند این باشد که سازمان حفاظت محیط‌زیست از نظر دولت رئیسی آن‌چنان مهم است که باید گزینه‌های متفاوت با صبر و وسواس غربال شوند و بعد از بررسی و آنالیز دقیق نام نفر نهایی اعلام شود. باور کنیم؟

پیش‌تر در یادداشتی نوشته بودم وقت‌اش رسیده که یک نفر از خانواده محیط‌زیست رئیس این سازمان شود نه مهمانی تازه از راه رسیده که لازم است چند ماه وقت بگذارد که تازه با ساختار این سازمان آشنا شود. حتی چند نام از چند طیف فکری و نهادی ذکر شد ... هنوز هم بر سر این ایمانم. به باورم رئیس سازمان محیط‌زیستی که لازم است با وزاری کلیدی همکاری کند باید این شاخصه‌ها را داشته باشد:

1- دولت جدید برای اشتغال‌زایی به سمت استفاده از منابع طبیعی می‌رود. احداث کارخانه و پتروشیمی و دست بردن در طبیعت. حتی اگر خوشمان نیاید با توجه به زیرساخت‌های موجود در اقتصاد و صنعت این یک واقعیت ناگزیر در کوتاه مدت است. می‌فهمم که بهتر است اینطور نباشد اما در مورد واقعیت‌ها می‌نویسم نه آرزوها.

به همین خاطر لازم است کسی رئیس سازمان محیط‌زیست شود که به دوستی محیط‌زیست-صنعت باور داشته باشد، برایش راهکار پیدا کند و تقلا کند میزان خسارت بر طبیعت را کاهش دهد. فردی که بخواهد با افکار سبزاندیشانه صرفاً حامی محیط‌زیست باشد خیلی زود اگر برکنار نشود، ناگزیر به استعفا خواهد شد. اینکه کسی سواد صنعتی داشته باشد و به جای تقابل به سمت تعامل برود انتخاب بهتری است.

2- بسیاری از وزرا نوپا هستند. کمتر تجربه اجرایی دارند. حتی رئیس‌جمهور هم با این نقد روبروست که خودش سابقه مدیریت اجرایی نداشته است. در چنین شرایطی فردی که سکاندار پردیسان می‌شود اگر سابقه مدیریتی در سطح کلان داشته باشد یک برگ برنده برای سازمان خواهد بود. فردی که رزومه قابل اعتماد و البته تجربه چانه‌زنی در قدرت دارد.

3- تجربه نشان داده است که انتصاب مدیرانی که گرایش‌های غلیظ سیاسی دارند همواره با چنان مقاومت‌هایی روبرو شده است که عملاً بخش بزرگی از آرامش فکری خود و بدنه مدیریتی‌اش صرف جدل با رقبای سیاسی یا خواباندن آتش آنها شده تا کار و اقدام عملی. انتخاب فردی که از اعتدال سیاسی برخوردار است و میان چپ و راست به تندروی و تندخویی شهره نیست به سود سازمان محیطزیست است. این سازمان حتی با همه چالش‌های سیاسی که ناگزیر به ورود به آنهاست باید غیرسیاسی بماند.

4- شناخت محیط انسانی در عین اشراف به ابرچالش‌های کشور مانند کم‌آبی، خشکسالی، فرونشست و ... از اهمیت بسیار ویژه‌ای برخوردار است. این تصور که صرفاً فردی که «شیفته طبیعت» است نجات‌دهنده محیط‌زیست می‌شود، زیبا اما خیالپردازانه است. مدیران عملگرا گرچه شاید جذاب و شیرین حرف نزنند و تصمیمات تلخی بگیرند ولی در حوزه اجرا بهتر از شاعران لطیف‌طبع عمل می‌کنند.

5- در مورد لزوم پاک‌دستی و سلامت مالی چیزی نمی‌نویسم. برخلاف برخی تصورات، سازمان محیط‌زیست خیلی فقیر نیست. دستکم به شدت برای کسانی که جیب‌های سوراخ دارند یک گزینه جذاب است. به راحتی می‌شود اینجا پول درآورد! کافی است گاهی چشم‌ها را بست. همین! فردی باید روی این کرسی بنشیند که خیلی ولع بلعیدن نداشته باشد. حتی شیفته دیده شدن به هر قیمتی هم نداشته باشد. در مورد فرشته‌ها حرف می‌زنم؟ نه! کافیست معمولی باشد.

6- دولت عوض شده است. مدیران جدید به شدت علاقه‌مند هستند پرتوان، موفق و درخشان به نظر برسند. به همین خاطر به سمت کارهایی می‌روند که دستاوردهای بزرگی داشته باشد. از آنها که در رسانه‌ها با تیتر «اولین»، «بهترین»، «بزرگترین» و ... معرفی می‌شوند. سازمانی با بازوی لاغر مثل محیط‌زیست نیازمند مدیری است که قدرت چانه‌زنی داشته باشد، زبان مدیران جدید را بلد باشد و بتواند گاهی اقدامات پیش‌دستانه انجام دهد. کسی که قبلاً در این خصوص کار کرده باشد نه اینکه مدیریت را با سازمان محیط‌زیست استارت بزند!

7- استفاده از زنان در کابینه نه یک لطف بلکه یک ضرورت در حکمرانی خوب است. حتی کشورهای عربی که زمانی به زن‌ستیزی شهرت داشتند هم در این زمینه سبقت گرفته‌اند، لازم است برای نقش‌آفرینی زنان در مدیریت کلان کشور به ویژه کابینه گام‌های جدی برداشته شود اما سازمان حفاظت محیط‌زیست برای چهار دوره مدیران زن را تجربه کرده است. اگر قرار است این سازمان به زمین تجربه‌اندوزی مدیریتی صرف برای یک زن تبدیل شود اقدامی خطاست.

قصدم انکار توانمندی زنان مدیر نیست. تکرار می‌کنم قصدم انکار توانمندی نیست، اصرار بر تبدیل سازمان حفاظت محیط زیست به یک زمین تمرینی برای ارتقای توانمندی مدیران زن خطاست. چرا این زمین تمرین را نمی‌برید یک وزارتخانه یا سازمان دیگر؟ فقط محیط‌زیست برای کار زنان مناسب است؟ آموزش و پرورش که فضای مادرانه‌تری دارد.

8- اگر در گذشته محیط‌زیست یک بخش فانتزی در میان افکار عمومی قلمداد می‌شد به مدد شبکه‌های اجتماعی فضا عوض شده است. ویدئوی سنگ زدن به یک سگ از مرگ ده‌ها نفر در نتیجه تولید قطعات تقلبی خودرو بیشتر واکنش‌ها را بر می‌انگیزد. حامیان افراطی سگ و گربه هم رسانه دارند و هم آن‌چنان تکثیر شده‌اند که حتی برای نظر متخصصان تره هم خرد نمی‌کنند. در چنین فضایی که آلودگی هوا، کمبود آب، ریزگردها، خشک شدن تالاب‌ها، شکار و .... به دغدغه عمومی تبدیل شده است و حالا مشکلات محیط‌زیست در لیست ابرچالش‌های کشور هستند لازم است کسی به میدان بیاید که به این ظرایف اجتماعی از قبل تسلط دارد، با آنها آشناست و نیازی نیست کارشناسان سازمان برای او کلاس درس یواشکی بگذارند که فرق بین پلنگ و یوزپلنگ و درخت چنار و بید را یاد بگیرد.

9- مشکلات محیطزیست کشور را نمی‌توان جزیره‌ای حل کرد. از خزر تا خلیج فارس از افغانستان تا عراق، کشور گرفتار چالش‌هایی است که لازم است فردی که دارای سواد سبز بین‌المللی است به آن ورود کند. مگر می‌شود صدمه دیدن آبزیان دریای خزر، حقابه هامون، صید بی‌رویه در خلیج‌فارس، برخاستن ریزگرد از عراق و ... را تنها در تهران و بدون مشارکت همسایه‌ها حل کرد؟

همین چند بند اگر مورد توجه قرار بگیرد، احتمالاً حال محیط‌زیست ایران از این بدتر نخواهد شد که همین در این روزها یک موفقیت و دستاورد عظیم است. برای بهبود اوضاع عزمی فراتر از یک سازمان نیازمند است. یک عزم ملی راستین. ورای شعارها.

ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200