عباس مدحجی
وزارت آموزش و پرورش در سالهای اخیر تلاش زیادی کرده که خود را در عرصه ی فناوی اطلاعات و IT بروز نگه دارد و همگام با آموزش جهانی پیش برود. تلاشی که شاید شاخص ترین نمود آن را بتوان در سامانه های رنگارنگ تعبیه شده برای الکترونیکی کردن آموزش و خدمات آن مشاهده کرد. سامانه هایی که ادعا داشتند با برخط بودن، گزارش لحظه به لحظه ی آمار آموزش کشور از دانش آموز تا معلم و از آموزش تا خدمات را آنالیز کرده و ارائه میدهند و نقششان در پیشبرد اهداف علمی و آموزشی کشور تعریف شده، ضروری و مفید است.
اما این ادعا تا چه حد قابل اعتناست؟ آیا سامانه های دانا، سناد، همگام، پادا، سیدا، LTMS، نظارت، سپند، تکست بوک، سجا، بوفه، اسکان، انتقال و... توانسته اند آنقدر که برایشان هزینه و آنطور که برایشان تعریف شده، مفید باشند؟ بهترین راه پاسخ به این سوال بررسی وضعیت انفورماتیک مدارس تا اداراتِ مناطق مختلف کشور است.
از دورترین و کم برخوردارترین تا مرکزی ترین و بهره مند ترین. سرعت در تبادل و پردازش اطلاعات، سهولت کاربری، استقبال فرهنگیان، آموزش کاربران، تسهیل یا حذف بروکراسی و میزان و کیفیت استفاده ی دانش آموزان بهترین عیار سنجش این سامانه های متنوع است. اگرچه پاسخ دقیق تر و علمی تر بر عهده ی کارشناسان انفورماتیک و مطلعان وضعیت آموزش کشور است اما بد نیست از نگاه جامعه ی هدف هم این سامانه ها بررسی شوند.
سامانه اتوماسیون و نامه نگاری های اداری آموزش و پرورش که محور فعالیت های مدیریت مدرسه است، فقط در اینترنت اکسپلورر کار میکند و گاهی آنقدر کُند است که باید چندین بار عملیات را از ابتدا در آن انجام داد. اتوماسیون که با تنظیمات خاصی قابل دریافت است در طول سال تحصیلی بصورت روزانه بخشنامه و دستور العمل به مدارس ارسال میکند. بخشنامه هایی که اگر واقع بین باشیم انجام کلیه ی آنها برای تمام نقاط کشور سخت و شاید غیرممکن است. حجم خواسته ها از مدارس گاهی بیشتر از داشته هاست و اینگونه است که عطای خیلی از بخشنامه ها به لقایشان بخشیده میشود و سقف انتظارات طراحان از مجریان طرح به برخی مدارس خاص بسنده میشود.
سامانه ی سناد که چندسالی در اولویت IT آموزش و پرورش بود و کلی زمان و کارشناس و هزینه و آموزش صرف آن شده بود، از سال پیش با آمدن سامانه های جدید به حاشیه رفت. سناد به منظور کاهش رفت و آمد و عدم حضور در مدرسه طراحی و تاسیس شده بود و اموری مانند ثبت نام، کلاس بندی، خرید کتب درسی، دریافت کارنامه و … از طریق آن امکان پذیر بود.
اما سکه ی این سامانه هم بعد از مدتها که در مدارس جاافتاد و شناخته شد از رونق افتاد و جای خود را به پادا و سناد داد. آنچه که موضوع را پیچیده تر میکند به تکامل رسیدن سناد بود. سامانه ای که طی چندسال اخیر بیشترِ باگ هایش را تصحیح کرده بود و میرفت که با اندکی اصلاح به سامانه ی همه چیز تمام آموزش و پرورش تبدیل شود، به ناگاه متروک و مطرود شد و کاربرانش سرگردان شدند. البته که هنوز فعال است اما اطلاعات جدید مهمی روی آن بارگذاری نمیشود.
از سوی دیگر و با توجه به این که امروزه اکثر فعالیت های تحصیلی رو به هوشمندی می روند، آموزش و پرورش سعی داشت با ایجاد “سامانه همگام” قدم بزرگی در زمینه فراهم سازی امکان ارتباط آسان و استفاده از امکانات تحصیلی به صورت آنلاین بردارد. این سامانه برای تمامی دانش آموزان، مدیران، معلمان و اکثر کادر اداری مدارس، قابل استفاده است و تمامی اطلاعیه ها و فعالیت های آموزشی، پرورشی و اداری مرتبط با دانش آموزان و مسئولین مدارس از طریق این سامانه اعلام می شود.
برنامه هفتگی یک دانش آموز، کارنامه، تشویقی ها، غیبت های او و بسیاری از موارد دیگر در این سامانه قابل مشاهده است و هدف آن سهولت برقراری ارتباط بین والدین، دانش آموزان و معلمان است. اما این هدف آنطور که به نظر میرسد محقق نشده چرا که استفاده از تمام ظرفیت هایش مستلزم وجود امکاناتی چون کامپیوتر و اینترنت پرسرعت برای تمام معلمان و دانش آموزان است. همه ی کاربران باید برای استفاده آموزش ببینید و استفاده مدرن از آن را بر پیگیری های سنتی ترجیح دهند. چیزی که با توجه به وضعیت آموزش و پرورش در شهرستانها و دانش آموزان خیلی عملی بنظر نمیرسد اگرچه در حالت ایده آل، سامانه ارجحی ست.
اواسط سال گذشته بود که سیدا رسما معرفی شد.
سامانه ی یکپارچه دانشآموزی آمده بود که مشکلات تعدد سیستمها و سامانههای موجود در سطح وزارت آموزش و پرورش را حل کند. امری که تاکنون مشکلات عدیدهای را به وجود آورده بود؛ از جمله ی آنها عدم هماهنگی در طراحی، محیط های زیرساختی متفاوت، عدم پشتیبانی یکسان و هماهنگ، سردرگمی و زحمت کاربران و عدم امنیت در اطلاعات بوده است.
سامانه ای که یکهو و در زمان نامناسبی عرضه شد و برای چندمین بار معادلات سیستمی آموزش و پرورش را به هم ریخت و تا امروز هم تمام فازهای آن بخوبی پیاده نشده و هرروز راهکار جدیدی برای انجام مراحل مختلف در آن به مدارس ارسال میشود. تازه سیدا داشت جایش را باز میکرد که سرو کله ی پادا پیدا شد. در حقیقت پادا با هدف تکمیل سیدا معرفی شد و قرار شد خدمات خود را متوجه دانش آموز کند و والدین را از برخی خدمات حضوری بی نیاز کند.
پادا با شیوع بیماری کرونا و اهمیت حفظ سلامتی دانش آموزان پیاده سازی شد و هدف از راه اندازی آن دسترسی آنلاین دانش آموزان در تمامی پایه های تحصیلی به کارنامه تحصیلی و نمرات خود است. همچنین برای ثبت نام دانش آموزان هم قابل استفاده است. پادا هم مانند دیگر سامانه های آموزش و پرورش آدرس و مراحل و امکانات ویژه ی خود را دارد و کماکان برای خیلی از اولیا ناشناخته است. در حقیقت مسولان مدرسه مجبورند کار دانش آموزان در پادا را با رمز و نام کاربری شخصی دانش آموز انجام دهند و کارشان مضاعف شد.
اینها پراستفاده ترین سامانه های امروز آموزش و پرورش هستند که پلتفرم ها، محیط های کاربری، ماژول ها و کاربردهای متفاوتی دارند، در برخی جهات مشترک اند و اغلب هم عمر کوتاهی دارند. اگرچه تکمیل مرحله به مرحله ی سامانه ی الکترونیکی چیز معمول و پذیرفته شده ای ست اما حذف و جایگزینی آن هم در مقیاسی به این بزرگی و در زمان های حساس چیزی نیست که بتوان براحتی از آن گذشت. طراحی و پیاده سازی هر سامانه ضمن تحمیل کلی هزینه به ساختار وزارت و طبعا بیت المال، مدتها زمان میبرد تا تکمیل و شناخته شود و جامعه مخاطب را با خود همراه سازد. زمانی که ممکن است امور خیلی از دانش آموزان لَنگ شود.
اغلب، کارشناسان انفورماتیک در ادارات و معاونین اجرایی در مدارس وظیفه ی راه اندازی سامانه را برعهده دارند اما مدیران بعنوان مسولان اصلی تمام بخش های مدرسه هم باید بر سامانه ها اشراف داشته باشند. اگر مدرسه ای معاون اجرایی نداشته باشد [شرط تعلق گرفتن معاون اجرایی به مدارس ابتدایی داشتن حداقل ۲۵۱ و متوسطه حداقل ۲۰۱ دانش آموز است] که موضوع بغرنج تر هم میشود. اِشرافی که قربانیِ تعدد وظایف مدیر و چالشهای مدیریتی میشود و مدیر را گاهی یک قدم عقب تر نگاه میدارد.
خصوصا در شهریور و مهرماه که عملا کادر اجرایی مدارس پُرکارند و علاوه بر انجام امورات مدرسه باید با آزمون و خطا و مطالعه چندین باره دستورالعمل ها، از پسِ رمزگشایی سامانه ها بربیایند. در این بین فعالیت در شاد هم که وابسته به تکمیل مراحل ثبت نام دانش آموزان و ابلاغ معلمان است کم چالش ندارد و خود پرونده ای جدا میطلبد. چالشهایی که با درنظر گرفتن سال دوم فعالیت این سامانه پیش بینی میشود به حداقل رسیده باشند و برای اطمینان باید منتظر روزهای آتی بود.
چه خوب بود اگر تمام این سامانه ها در دو یا حداکثر سه سامانه تجمیع میشدند و دانش آموزان و شاغلان فرهنگی با یک نام کاربری و رمز و ادرس سایت به تمام امکانات موردنیاز خود دسترسی پیدا میکردند. هزینه ها و آموزش ها کمتر میشد و لازم نبود هرکس بیش از چندین نام کاربری و رمز برای سامانه های مختلف همراه داشته باشد . بهتر بود سامانه عمر کوتاه نداشتند و با کار مطالعاتی خوب و پایگاه داده ها و هاستینگ مناسب وارد عرصه میشدند و بعد از مدتی که به بلوغ میرسیدند، خطاها را به حداقل میرساندند و فوایدشان ضامن بقایشان میشد.
کارشناسان البته در کنار تمامی نکات فنی ، آموزشی و مدیریتی، دست روی نقطه ای میگذارند که پُر بیراه نیست و آن اختصاص بودجه های کلان به چنین طرحهایی ست. شرکتها و افرادی که مجری طرح میشوند تامدتها با اعتبارات چنین طرحهایی روزگار میگذرانند و برای پشتیبانی و تکمیل پروژه هم بودجه جذب میکنند.
بودجه هایی که اگر منصفانه و درست هزینه میشد امروز شاهد این همه سامانه و رمز و نام کاربری و سرگردانی کاربران نبودیم. چه بهتر بود شاید اگر بجای تغییرات در شرکت های ارائه کننده ی این خدمات الکترونیکی و پرش از دانا به پادا و از سناد به سیدا و... یک پلتفرم یکپارچه طراحی میشد و یک بار برای همیشه هزینه میشد و از تبریک و رونمایی برای سامانه های جدید بی نیاز میبود و شرکتهای ارائه دهنده دنبال راه های بهتر، بکرتر و مدرن تری برای کیفی سازی آموزش میبودند.
کافی ست میزان رضایت فرهنگیان و آشنایی دانش آموزان با قطار سامانه های مذکور بررسی شود!