عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: يادداشت هفته پيش بنده با عنوان «
واكسن كرونا بايد اجباري شود» و نقد اعتراضات خياباني عدهاي نسبت به اجباري بودن واكسن، با واكنشهايي مواجه شد. از جمله روزنامه جوان مطلبي را در نقد آن نوشت با عنوان: «توهم توطئه از يك تجمع چندنفري» و در ادامه نيز آورده است كه: «او (عبدي) با رهگيري وهمآلود توطئه، دنبال دستهاي پشت پرده اين معترضان قليل است.» سپس به مساله اصلي و مورد نظر خود پرداخته و نوشته است كه: «آيا دلايل او براي اين پيشنهاد، دلايلي نيست كه موافقان قانون حجاب ذكر ميكنند؟ موضوع خيلي ساده است، امثال عبدي همواره از آزاديهاي شخصي ميگويند، اما در جايي كه خود تشخيص بدهند، قانون اجباري را به كار ميگيرند. واكسيناسيون اجباري به نظر اتفاق خوبي بايد باشد، مخالفتي يا قضاوتي درباره آن نيست؛ اما صحبت بر سر پيشنهاددهنده است.
عبدي به درستي نكاتي را با مفهوم دلايل لزوم
اجباريشدن واكسن كرونا نوشته كه مبناي اصلي قوانين اجتماعي اسلام از جمله حجاب است. با همان ادبيات عبدي ميتوان نوشت كه اگر كسي در منزل برهنه بود و باعث انحراف اخلاقي فرزندانش شد، به ما مربوط نيست، اما حق ندارد چارچوب پوشش قانوني را در ملأ عام بشكند، چون زيان اين كار فقط به خودش نميرسد.»
ابتدا درباره اعتراضات و تجمع چندنفري متذكر شوم كه مخالفت با واكسن در جامعه به نسبت بيشتر از اين تجمع كوچك است. در برخي نظرسنجيها تا حدود 20 درصد مردم گفتهاند كه واكسن نخواهند زد و ايرادي هم به داشتن اين عقيده ندارم. قرار نيست همه يكسان فكر كنيم، هر چند اگر واكسن اجباري شود تعداد موافقان جدي واكسن نزدن، خيلي كمتر از اين درصد خواهد شد.
درباره توهم توطئه دانستن يك تجمع چندنفري اگر فقط همين يك نمونه بود، حق با نويسنده محترم بود، درحاليكه مجموعهاي از شواهد و قراين كه در آن يادداشت و نوشتههاي پيش از آن آوردهام نشان ميدهد كه نبايد اين احتمال را ناديده گرفت. با اين حال همين كه نويسنده «جوان» ميفرمايند كه توطئهاي در كار نيست، طبعا بايد پذيرفت.
همانطوركه گفته شد نكته اصلي نوشته ايشان مقايسه اجباري بودن حجاب و واكسن است. در تفاوت اين دو مقوله كافي است كه پرسيده شود، آيا ميتوان انتظار داشت كه اگر چند نفر بلكه هزاران نفر هم نسبت به اجباري بودن حجاب معترض شدند، با برخوردي مواجه نشوند؟ بعيد است كه نويسنده محترم چنين حقي را براي مردم قايل باشد و معترضين در عمل هم مواجه با مجازات نشوند. همين براي فهم تفاوت ميان حجاب اجباري و
واكسن اجباري كافي است، ولي من سعي ميكنم كه توضيح بيشتري دهم.
با نويسنده محترم موافقم كه دلايل ذكرشده براي ضرورت اجباري بودن واكسن در متن خودم را بايد به همه موارد از جمله حجاب تعميم دهم. به عبارت ديگر اگر داشتن حجاب هم با همان منطق موجه شود، اجباري بودن آن را بايد نتيجه گرفت. فقط چند شرط وجود دارد كه در مورد واكسن و حجاب بايد رعايت شود.
شرط اول علمي بودن گزاره است. گزاره علمي به معناي آن نيست كه بنده يا نويسنده محترم «جوان» مدعي آن شويم. اثبات و رد علمي يك گزاره يا فرضيه مستلزم پايبند بودن به روش تحقيق است. اگر گفته شود كه واكسن موجب ايمني نسبي در برابر كرونا ميشود بايد آن را با عدد و رقم و شواهد كافي ثابت كرد. اثبات آن، فرآيند طولاني و محاسباتي دارد.
يك نمونهاش مقايسه ميزان ابتلا و مرگومير ميان دو گروهِ واكسنزده و نزده است. اگر كساني واكسن بزنند بايد مشخص شود كه تا چه حد در كاهش ميزان ابتلا و مرگومير تاثير دارد. بايد با عدد و رقم دقيق بيان شود. از همين پژوهشهاي علمي متوجه ميشويم كه ميان كارآمدي واكسنها تا حدي تفاوت وجود دارد. شرط دوم آزادي تحقيق است. هر كس مجاز است فرضيه كارايي واكسن را آزمون كند اگر ثابت كرد واكسن مفيد است يا غيرمفيد حتي زيانبار كسي به او اعتراضي نخواهد كرد و حرفش را ميپذيرند. درحاليكه اين امر در جامعه ما براي آزمون حجاب وجود ندارد.
شرط دوم نيز مقايسه سود و زيان است. براي مثال زدن واكسن چه زياني دارد و چه سودي نصيب فرد يا جامعه ميكند؟ هزينه آن چقدر است؟ و الا هر كار خوبي را نميتوان اجباري كرد و هر كار زيانباري را هم لزوما نميتوان منع كرد.
براي نمونه سيگار كشيدن فعلا منعي ندارد ولي در بسياري از اماكن ممنوع شده است. البته در هر كشوري و جامعهاي مقررات خاص خود را دارد، چرا؟ به دليل سوم. اجباري كردن يك رفتار بايد مورد قبول مردم و قابل اجرا نيز باشد. بايد اكثريت قاطع مردم با آن همراهي كنند. براي ماهواره هم از اين عوارض ذكر ميشد، ولي مردم سود آن را بيشتر از زيان ميدانستند؛ لذا تن به آن اجبار ندادند. قابليت اجراي زدن واكسيناسيون روشن است ولي برهنگي در خانه چگونه قابليت اجرايي دارد؟ احتمالا بايد در خانهها دوربين كار گذاشت.
نكته ديگر تفاوت ميان پديدههاي اجتماعي يا فيزيكي يا جسمي است. حجاب يك امر اجتماعي است و صفر و يكي نيست. اثرات حجاب يا بيحجابي زنان قطعي نيست بلكه مرتبط با برداشتهاي گوناگون مردم است. ضمن اينكه كيفيت پوشش شامل يك طيف وسيع از عرياني تا پوشيدگي از نوع طالباني است. در حالي كه واكسن صفر و يك است. يا واكسن زده يا نزده. اثرگذاري آن نيز قابل سنجش است.
با اين توضيحات نويسنده محترم بايد ابتدا منظور خود از حجاب را دقيقا معلوم ميكرد كه در كجاي طيف پوشش زنان است؟ آيا شلوار قرمز دخترك افغانستاني هم تحريككننده است كه طالبان او را شلاق ميزند؟ يا چكمه زمستاني هم تبرّج است كه ممنوع ميشود؟
خلاصه اول تعيين كنيد كه حجاب دقيقا چيست؟ سپس مطالعات علمي و دقيق در تبيين اثرات منفي عدم رعايت اين حد از حجاب را معرفي كند تا مطالعه شود. به صرف ادعاي اين و آن نميتوان گفت كه يك گزاره علمي است؛ آن هم از سوي كساني كه اساسا منطق علمي را قبول ندارند.
واقعيت اين است موضوع اجبار به حجاب و محدوديت آزادي پوشش ربطي به آنچه ايشان ادعا كرده ندارد. اگر روزي كسي پيدا شد كه مطابق چارچوب «واكسن را اجباري كنيد» در دفاع از حجاب با شروط مذكور در اين يادداشت مقالهاي علمي نوشت، اطمينان ميدهم كه بنده نيز از آن دفاع خواهم كرد، ولي اطمينان داشته باشيد كه چنين ادعايي را نميتوان ثابت كرد. اين ادعا حتي با ماهيت قوانين ايران نيز تطبيق ندارد و مهمتر از آن اينكه قانون مذكور از سوي اكثريت قاطع افراد رعايت نميشود همچنان كه تاكنون نشده است. اميدوارم در پاسخ به اين يادداشت، مقالههاي علمي در دفاع از اجباري بودن حجاب را ليست كنند.