صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۷۹۶۵۸۷
تاریخ انتشار: ۱۰:۳۴ - ۱۳ مرداد ۱۴۰۰ - 04 August 2021
در گفت‌وگو با عصر ایران مطرح شد:

راز تفاوت فراوان کابینه و کارنامۀ دو دولت روحانی از زبان مطهر‌نیا

دو عدم قطعیت موجود- آینده ایران از منظر داخلی و آینده ارتباط بین ایران و آمریکا - سناریوها را برهم زد. این دو هنوز هم وجود دارد و می‌تواند آثار خود را همچنان بر جای گذارد.

عصر ایران- حسن روحانی در حالی پاستور را ترک کرد که هشت‌سال قبل و در خرداد 92 هرگز تصور نمی‌کرد،‌ دوران دولت‌داری او به قدری فراز و نشیب داشته باشد که در عرصۀ قدرت هم «رومی» را تجربه کند و هم «زنگی» را!

  کارنامۀ هفتمین رییس‌جمهوری ایران در دوره اول چنان بود که موجب افزایش قابل توجه آرای او در اردیهشت سال ۹۶ شد. او اما دیروز در حالی دولت را به ابراهیم رییسی سپرد و مجموعه عوامل چنان دست در دست هم نهاد که بتوان گفت دولت دوم روحانی یا دولت دوازدهم در نقد و حتی مواجهه با تخریب از خود رکورد به جا گذاشته است و خود روحانی هم دولت اول را معیار قرار می دهد نه دوم و خصوصا 97 تا 99 را.

   حال این پرسش‌‌ها به‌ جد مطرح است که آیا همۀ ناکامی ها ناشی از عوامل بیرونی بود و خود دولت در چنین وضعیتی سهم نداشت یا سهم و نقش هر یک از عوامل بیرونی و مخالف‌خوانی‌های داخلی چقدر بوده است؟

  همین موضوعات را با مهدی مطهرنیا، تحلیل‌گر مسائل بین‌الملل در میان گذاشته‌ایم.



  او در گفت‌وگو با عصر ایران چنین پاسخ داد: «ساختار قدرت و شیوۀ تصمیم‌گیری و همچنین اجرای برنامه‌ها در ایران به‌گونه‌ای نیست که بتوانیم دور‌ه‌‌های مخلتف قوه مجریه را با نام اشخاص بشناسیم. یعنی نمی‌توانیم دولت‌های نهم و دهم را دولت احمدی‌نژاد و دولت‌های یازدهم و دوازدهم را دولت روحانی بنامیم. بدین ترتیب مشخصا در پرونده مهم هسته‌ای ما شاهد آن هستیم که جمهوری‌اسلامی ایران در قالب یک «دولت» در چارچوب تصمیمی حکومتی بر آن شد پرونده هسته‌ای ایران را از شورای عالی امنیت ملی بگیرد و به قوه مجریه بسپارد و کدگذاریِ «نرمش قهرمانانه» در این وضعیت محصول چنین فرایندی بود و متاثر از تحریم‌های فلج‌کننده دوران باراک اوباما

  این استاد علوم سیاسی در ادامه گفت: «از این رو ایران در آن برهه برای اینکه تنفس‌گاهی پیدا کند،‌ تحویل پرونده هسته‌ای به قوه مجریه را در دستور کار قرار داد و قرار شد دستگاه دیپلماسی این مأموریت را برعهده بگیرد تا پیامدهای ناشی از آن کلیت دولت و حکومت را فرا نگیرد. لذا نرمش قهرمانانه با روی کار آمدن روحانی در راس قوه مجریه به انجام رسید».

  او در ادامه تصریح کرد: در چنین حالتی، حسن روحانی در دوره اول دولت‌داری خود کابینه‌ای فعال در مسیر نگرش انتخابی مردم چید. از سوی دیگر در همان روزها، باراک حسین اوباما دنبال این بود تا با امضای توافق‌نامه با تهران زمینه‌‌های تغییر موضع ایران از یک بازیگر انقلابی به بازیگری معمولی را فراهم سازد. در واقع آنچه اوباما دنبال می‌کرد، تشویق تهران در ورود به نظام بین‌الملل به عنوان یک بازیگر عادی بود و همین هدف را از توافق دنبال می‌کرد. پس می‌توان گفت این امر دوران مثبتی را در دور نخست ریاست‌جمهوری حسن روحانی پدید آورد».

  مطهرنیا افزود: در سال ۹۶ و با شروع به کار دولت دوازدهم، حسن روحانی اما تحت‌تاثیر بافت ناشی از ورود ایران به پساچهل و در نظر گرفتن دوران پسا رهبری کنونی کابینه‌ای در راستای نزدیکی با منافع قدرت بالادستی قوه مجریه چید و به همین دلیل از وعده‌هایی که داده بود عدول کرد، به گونه‌ای که در بررسی کارنامۀ دورۀ دوم تنها ۸ درصد موفقیت را در انجام به وعده‌ها می توان دید. یعنی روحانی در دولت دوازدهم با توجه به این معنی در مسیر حرکت سیاسی خود تلاشی نداشت تا بتواند با مقاومت برابر دیگاه‌های مخالف برجام زمینه‌‌‌‌های توسعۀ دیپلماتیک در راستای نجات برجام را شکل بدهد و این در یک بافت موقعیتی بسیار نامناسب اثر بسیار بالاتری پیدا کرد که چیزی جز بر سر کار آمدن دونالد ترامپ نبود.

  وی توضیح داد: همه دیدند ترامپ برجام را به‌طور کاملا یک‌جانبه پاره کرد و ایران به رغم تهدید به آتش زدن توافق هسته‌ای در حرکتی ناشی از "استراتژی جوجیتسو"* به روی تشکی پرتاب شد که می‌توان آن را جنگ هیبت و حیثیت نامید. چرا که با وجود خروج قطعی ایالات متحده از برجام، ایران فقط چند گام عقب رفت تا برجام در آی‌سی‌یو قرار بگیرد یا در حالی که تردیدهایی جدی درباره اثرات آن مطرح می‌شود،‌ ایران آن را نگه داشته و قصد خروج از توافق را هم ندارد. آن هم در شرایطی که مجلس نوانقلابی توافق هسته‌ای را به‌کل رد کرده است.

  به اعتقاد این تحلیل‌گر «شرح این شرایط نشان می‌دهد، آنچه در قوه مجریه در دوران روحانی رخ داد تحت‌تاثیر رویکردهای تحلیلی اشتباه حسن روحانی و همچنین متاثر از عامل بیرونی یعنی ورود غیر مترقبه ترامپ به کاخ‌سفید خود را به نمایش گذاشت. همچنین دو عدم قطعیت موجود- آینده ایران از منظر داخلی و البته آینده ارتباط بین ایران و آمریکا - سناریوهای موجود را برهم زد و‌ این دوعدم قطعیت هنوز هم وجود دارد و می‌تواند آثار خود را به‌طوری کاملا ملموس همچنان بر جای گذارد».

  مهدی مطهرنیا در پایان گفت: اکنون دولت رییسی یا «قوه مجریه در زمان رییسی» هم با این دو عدم قطعیت روبرو خواهد شد. یعنی در داخل کشور مرکزیت قدرت قرار دارد و در خارج هم تغییر و تحول‌هایی که ناشی از نوع برخورد ایالات متحده با پرونده هسته‌ای است واین باز می‌تواند بر روی قوه مجریه یا دولت بعدی هم اثراتی به‌جا بگذارد.

-------------------------------

* مطهرنیا پیشتر دربارۀ دلیل به کارگیری اصطلاح استراتژی «جوجیتسو» دربارۀ رویکرد ترامپ در قبال برنامۀ هسته‌ای ایران چنین توضیح داده بود: «اگر تهران هم متقابلا از توافق برجام خارج شود، اجماعی دوباره علیه کشورمان شکل گیرد و اگر راه عکس را انتخاب کند، وارد جنگ هیبت و حیثیت خواهد شد.».

عصر ایران هم اضافه می کند: «جو جیتسو» نوعی ورزش رزمی است و به معنی «تکنیک نرم» و در دیپلماسی به این معنی که تصمیم حریف علیه خود او به کار گرفته شود. «جو» به معنی «نرم» و «جیتسو» به معنی فن و تکنیک.  

ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200