صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۷۹۱۱۶۲
تعداد نظرات: ۱۰ نظر
تاریخ انتشار: ۰۸:۳۸ - ۰۷ تير ۱۴۰۰ - 28 June 2021
یک چهره – یک روایت

روزی که هاشمی رفسنجانی سکان را در دست گرفت

عامل سوم بقای نظام اما بی گمان نقش ممتاز اکبر هاشمی رفسنجانی است که سکان کشتی توفان زده را در دست گرفت. ناخدا، روحیه داد و کشتی را به او سپرد یا خود قابلیتی نشان داد و در دست گرفت.

  عصر ایران؛ مهرداد خدیر- هفتم تیر 1360 بدون تردید یک نقطۀ عطف در تاریخ جمهوری اسلامی است. روزی که اگر پشتوانۀ مردمی حکومت و نفوذ رهبر فقید انقلاب نبود به سقوط نظام سیاسی می‌انجامید.

  یک هفته پس از برکناری اولین رییس جمهوری ایران در حالی که فرماندهی کل قوا را نیز بر عهده داشت و درگرماگرم جنگ با عراق، شماری از مقامات ارشد کشور شامل عالی‌ترین مقام قضایی و دبیر کل حزب جمهوری اسلامی، 4 وزیر، 27 نمایندۀ مجلس شورای اسلامی و اعضای ارشد حزب جمهوری اسلامی در انفجار دفتر مرکزی این حزب در چهارراه سرچشمۀ تهران قربانی سنگین‌ترین عملیات تروریستی تاریخ معاصر شدند.



  هر سال به مناسبت سال‌گرد 7 تیر از نقش آیت‌الله بهشتی و ضربۀ ناشی ازفقدان او گفته می‌شود و یاد دیگران هم به عبارت «72 تن از یاران او» فروکاسته است.

  اصطلاح 72 تن به این سبب باقی مانده که امام خمینی در اولین واکنش این تعبیر را به کار برد: «به عدد شهدای کربلا» و بهشتی هم «سید‌الشهدای انقلاب» لقب گرفت. روز بعد البته هاشمی رفسنجانی در مراسم تشییع پیکرها از مقابل مجلس شورای اسلامی عبارت «حمزه، سید الشهدا» را به کار برد و گفت:«بهشتی، حمزۀ سیدالشهدای اُحُد است».

  گفته می‌شود با شهادت مجروحان شمار قربانیان از 100 تن نیز فراتر رفت اما تعبیر 72 تن در ادبیات رسمی باقی ماند و به خاطر دارم خانوادۀ محمد خوش‌زبان- کم سن‌وسال ترین آن جمع- پس از چند ماه پی‌گیری خرسند بودند که نام او به عنوان نفر هفتاد و سوم ثبت شده و در پوسترها 72 شهید به اضافۀ آیت‌الله بهشتی نام برده می‌شدند.

  جایگاه ویژۀ دکتر بهشتی سیاست‌مدار باهوش و استراتژیست که به خاطر قدرت تشکیلاتی آماج حملات مجاهدین خلق و متهم به انحصار‌طلبی بود، سبب شده به شهیدان دیگر کمتر پرداخته شود و از شگفتی‌های حادثه این که خون محمد منتظری در حالی با بهشتی آمیخت که از منتقدان او بود و یک بار تعبیر تندی را به کار برده و به حالت قهر حزب را ترک گفته و پس از تغییر فضای سیاسی، دعوت شده بود تا کدورت‌های قبلی برطرف شود.

  در آن سو از محمدرضا کلاهی به عنوان عامل انفجار یاد می‌شود که چندی پیش فاش شد در تمام سال‌های پس از آن و در پی خروج از کشور با هویتی دیگر و به نام «علی معتمدی» در هلند زندگی می‌کرده و در سال 94 به قتل رسید.

  این نوشته اما به بهانۀ دیگری است. این که 7 تیر 1360 و خروج دکتر محمد بهشتی از صحنه سبب شد هاشمی رفسنجانی سکان جمهوری اسلامی را در عرصۀ عمل به دست گیرد. البته نقش و هدایت اصلی همچنان با امام خمینی بود که در نخستین سخنرانی از این حادثه با عنوان «واقعۀ منتظره» یاد کرد یعنی غافل‌گیر نشدیم و بهشتی را مظلوم خواند.

  در غیاب رییس جمهوری و عالی‌ترین مقام قضایی، هاشمی رفسنجانی نماد هر سه قوه شد هر چند آیت‌الله موسوی اردبیلی به ریاست دیوان عالی کشور منصوب شد اما نقش بهشتی منحصر به ریاست دیوان نبود که در آن زمان عالی‌ترین مقام قضایی به حساب می‌آمد تا موسوی اردبیلی جای او را پر کند. او دبیر کل حزب جمهوری اسلامی بود که بعد از حذف بنی‌صدر قدرت کامل را در اختیار گرفت و در اولین و آخرین کنفرانس خبری پس از برکناری بنی‌صدر در جایگاه لیدر سیاسی سخن می‌گفت نه مقام ارشد قضایی و دستور جلسۀ شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی در روز حادثه را هم از «تورم» به « انتخابات ریاست جمهوری» تغییر داده بود.

  فرزند شهید بهشتی می‌گوید صدای انفجار حزب را در در نزدیکی میدان بهارستان و در کامیونت حامل اثاثیۀ خانه شنید چون مقامات امنیتی توصیه کرده بودند از خانۀ شخصی قلهک به جای امن‌تری منتقل شوند و در حال جا‌به‌جایی بودند.

  یک روز قبل از آن آیت‌الله خامنه‌ای امام جمعه تهران در مسجد ابوذر تهران به دست بقایای گروه فرقان ترور شد و حالا از مثلث رهبری حزب، تنها هاشمی در صحنه باقی مانده بود. آقای خامنه‌ای روی تخت بیمارستان هنوز از انفجار حزب خبر نداشت و به این بهانه که امواج رادیو برای بدن او مضر است رادیو در اختیار نداشت و وقتی روزنامۀ بدون موج هم ندادند شک کرد و مدام جویا می‌شد چه اتفاقی افتاده است.

  دربارۀ واقعۀ 7 تیر می‌توان گفت مجاهدین خلق امید داشتند با انفجار حزب، شیرازۀ امور از هم بپاشد اما سه عامل، مانع شد:

  نخست این که امام خمینی به قدر ذره‌ای خود را نباخت و با این که می‌دانست بهشتی هیچ جایگزینی ندارد و تصریح کرد «او یک ملت بود برای ملت ما» اما روحیه داد و مردم هم شعار می‌دادند: «ایران پُر از بهشتی‌یه، آمریکا در چه فکری‌یه؟».

  عامل دوم حضور انبوه جمعیت در مراسم تشییع و عاطفی شدن فضا پس از هفتم تیر بود که در محاسبات بمب‌گذاران پیش‌بینی نشده بود.

  بهشتی تنها در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی در تابستان 1358 خود را در معرض آرای عمومی قرار داده بود و تصور عوامل حادثه این بود که چون در نقطۀ مقابل ابوالحسن بنی‌صدر با 11 میلیون رأی قرار گرفته بود فاقد محبوبیت مردمی است. تشییع پیکرهای شهدای 7 تیر اما تلقی‌های قبلی را باطل کرد.

  
  عامل سوم اما بی‌گمان نقش ممتاز اکبر هاشمی رفسنجانی است که سکان کشتی توفان‌زده را در دست گرفت. ناخدا، روحیه داد و کشتی را به او سپرد یا خود قابلیتی نشان داد و در دست گرفت.

  نمایندگان مجروح را هم از بیمارستان به صحن علنی مجلس بردند تا از اکثریت نیفتد و هاشمی رفسنجانی دیگر تنها رییس مجلس نبود. به مرد شماره 2 و همه‌کارۀ جمهوری اسلامی بعد از امام تبدیل شده بود.

  مهم‌تر این‌که ضربۀ دو ماه بعد را هم تاب آورد زیرا در 8 شهریور دبیر کل بعدی حزب – محمد جواد باهنر – هم ترور شد و اگرچه شهادت محمد علی رجایی دومین رییس جمهوری در آن حادثه مهم‌تر معرفی شده اما از حیث اجرایی و تشکیلاتی شهادت دکتر باهنر که دبیر کل و نخست‌وزیر و رییس دولت بود ضربۀ سنگین‌تری به حساب می‌آمد و تنها وقتی آیت‌الله خامنه‌ای کمی بهبود یافت و دبیر کل سوم حزب و رییس جمهوری و بعدتر مهندس موسوی نخست‌وزیر شد هاشمی کمی آرام گرفت اگرچه با حضور هر هفته در نماز جمعۀ تهران و انتصاب به عنوان نمایندۀ امام در شورای عالی دفاع عملا به عنوان سخن‌گوی نظام و اداره کنندۀ جنگ شناخته می‌شد.



  7 تیر 1360 اگرچه نتوانست جمهوری اسلامی را از پا درآورد اما فضا را امنیتی و رادیکال کرد و جالب است گفته شود تنها یکی از پیامدهای آن حجاب اجباری بود اگرچه در نگاه اول کاملا بی‌ربط به نظر می‌رسد یا برخی تصور می کنند از فردای پیروزی انقلاب، حجاب اجباری شد (و ندانند گویندۀ تلویزیون در نوروز 58 حجاب نداشت اگرچه آرایش هم نداشت). بله تا تا قبل از 7 تیر 60 حجاب تنها در ادارات و مدارس اجباری بود و 7 تیر 60 بود که سبب شد فضای عمومی و سپهر اجتماعی هم کنترل شود و در پی تابستانی پرحادثه هر گونه اعتراض اجتماعی، سیاسی و براندازانه تفسیر می‌شد.

  مجاهدین خلق گمان می‌کردند با 7 تیر و بعد تر 8 شهریور جمهوری اسلامی را زا پا درآورده اند اما اتفاقی که در عمل افتاد بسته شدن فضا بود و اگر آیت الله خامنه‌ای و هاشمی رفسنجانی هم حذف شده بودند ناگهان میدان به دست نیروهای دیگری می‌افتاد.

  ضربۀ اصلی 7 تیر 1360 نه حذف بهشتی که بسته کردن فضا و کوتاه شدن زبان منتقدان مسالمت‌جو بود تا جایی که حالا دیگر آشکارا در مجلس به مهندس بازرگان توهین می‌شد.

ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۱۰
در انتظار بررسی: ۳۸
غیر قابل انتشار: ۱۹
ابوالفضل
۱۸:۲۹ - ۱۴۰۰/۰۴/۰۷
با عرض سلام
اینگونه مطالب و مقالات با قلم روان مهرداد خدیر بسیار مفید هستند.
بیشتر بنویسید جناب خدیر.
ناشناس
۱۸:۱۴ - ۱۴۰۰/۰۴/۰۷
اشاره مقاله به اجباری شدن حجاب در فضای عمومی پس از امنیتی شدن فضا خیلی جالبه و فقط از نویسنده ای در این سطح برمیاد. واقعن درسته سال 58 حجاب اجباری نبود. خانم من کارمند بود و بدون حجاب و البته پوشیده به اداره می رفت. سال 59 هم خانمم و هم خواهرم که محصل بود با حجاب شدن اما بخاطر اداره و مدرسه و نه بیرون و از پاییز سال 60 جو عوض شد و در واقع هیچکس حجاب را در فضای عمومی اجباری نکرد بلکه در ادارات و مدارس اجباری بود و به جامعه کشید.
عصر ایران

توضیح شما درست است و برای کامل شدن باید یادآور شد بعدتر برای رعایت نکردن حجاب اسلامی در مکان های عمومی جریمه تعیین شد و در واقع شروع رسمی حجاب اجباری در مکان های عمومی را باید از تاریخ تصویب آن قانون دانست که بعد از سال 60 بود.

علی
۱۷:۲۳ - ۱۴۰۰/۰۴/۰۷
واقعا شهید بهشتی خصلت هایی نظیر تیز هوشی، متعادل نه تندرو، دانشمند، باسواد، مخلص و با تقوا ، قدرت تشکیلاتی بی نظیر جایگزین نداشت . خدا لعنت کنه منافقین را
حمید
۱۵:۲۸ - ۱۴۰۰/۰۴/۰۷
همین مقالات تحلیلی است که عصر ایران را متفاوت می کند.
ناشناس
۱۲:۵۲ - ۱۴۰۰/۰۴/۰۷
مرگ بر آمریکا و منافقین خلق جنایتکار ...
محمدتقی هاشمی
۱۲:۰۶ - ۱۴۰۰/۰۴/۰۷
جناب آقای خدیر با سلام و سپاس از یادداشت های ارزشمندتان .
1- اختلاف شهید محمد منتظری با شهید بهشتی بر سر چه بود ؟
2- ذکر این مطلب که گوینده تلویزیون در نوروز 1358 حجاب نداشت خیلی برایم جالب بود !!!
3- من متولد 1353 هستم و به زحمت وقایع سال 1360 را به یاد دارم ، از این نوع روشنگری ها بیشتر برایمان بنویسید . سرافراز باشید
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۵:۱۹ - ۱۴۰۰/۰۴/۰۷
تاریخ بخوانید ولی یک طرفه نخوانید...هاشمی در کنار دیگران توانست
عصر ایران اتفاقا نوشته همین را می خواهد بگوید که دیگران شامل شهیدان بهشتی و رجایی و باهنر و آقای خامنه ای ترور شدند و طی چندماه اول هاشمی تنها بود. نه این که دیگران نبودند در آن سطح تنها بود یا تلاش کرد جایگزین بهشتی در محوریت امور شود. منظور این است.
ناشناس
۰۹:۳۸ - ۱۴۰۰/۰۴/۰۷
خدا همه رفتگان رو رحمت کنه و ما رو هم عاقبت به خیر
ناشناس
۰۸:۵۴ - ۱۴۰۰/۰۴/۰۷
بدترین اتفاق اما این بودکه وقتی دولت بازرگان در حال مذاکره با امریکا بود ، در تهران از دیوار سفارت امریکا بالا رفتند ،
و به سبب آن هم درگیر جنگ شدیم و هم اینکه تا امروز تحریم هستیم ،
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۲:۵۹ - ۱۴۰۰/۰۴/۰۷
آقای عباس عبدی که خودشان هم جزو این افراد بودن می تونن پاسخ شما را بدهند
تعداد کاراکترهای مجاز:1200