خدمتکار هتل با همدستی نامزدش، در شگردی عجیب ضمن تماس با ساکنان خانههای بالای شهر از آنها کلاهبرداری میکرد.
به گزارش ایران، رسیدگی به این پرونده از اوایل بهمن سال گذشته با شکایت زن میانسالی آغاز شد که مدعی بود ۵۰ میلیون تومان از وی کلاهبرداری شده است. وی در تشریح ماجرا گفت: مدتی قبل پسرم به نام پدرام برای تحصیل به کانادا رفت. هر چند روز یکبار با او در تماس بودم تا اینکه چند روز قبل یک نفر با تلفن خانهام تماس گرفت از آنجا که با صدای خیلی آرامی صحبت میکرد تصور کردم پسرم است که از کانادا زنگ زده است. چند بار گفتم پدرام تویی؟ دخترم پرسید کیه؟ گفتم فکر کنم برادرت است که از کانادا زنگ زده است. بعد از چند ثانیه هم تلفن قطع شد.
زن میانسال ادامه داد: فردای آن روز مرد جوانی با من تماس گرفت و گفت از طرف پسرم پدرام زنگ میزند و پسرم به خاطر یک دعوا به زندان افتاده است. مرد ناشناس که خودش را افشین معرفی کرده بود به من گفت پسرم به خاطر این دعوا باید جریمه زیادی پرداخت کند در غیر این صورت به حبس طولانی مدت محکوم میشود.
طبق گفته مرد جوان من فقط همان روز وقت داشتم پول را تهیه و پرداخت کنم بههمین خاطر از شدت ترس و نگرانی به گریه افتادم و از او خواستم که برای پسرم کاری کند. او هم به من گفت ۵۰ میلیون تومان پول تهیه کنم و به حسابش بریزم تا کارهای آزادی پسرم را انجام دهد.
از طرفی هر چه با تلفن پسرم تماس میگرفتم پاسخ نمیداد و من بیشتر نگران میشدم. من که زمان زیادی نداشتم با کمک آشنایان و فامیل ۵۰ میلیون را تهیه کرده و به حساب دوست پدرام واریز کردم. قرار شد خبر آزادی پسرم را به من بدهد، اما دیگر خبری از او نشد تا اینکه چند روز بعد پدرام با من تماس گرفت و تازه فهمیدم چه کلاهی سرم رفته است، چون اصلاً پسرم زندان نبوده بلکه به خاطر اسباب کشی نمیتوانسته تلفنش را جواب دهد و اصلاً دوستی بهنام افشین ندارد.
با شکایت زن میانسال تحقیقات به دستور دادیار شعبه چهارم دادسرای ویژه سرقت آغاز شد. در ادامه بررسیها، مأموران با شکایتهای مشابه دیگری نیز مواجه شدند.
در همه شکایتها مرد و زنی ناشناس با خانوادههایی که فرزندانشان خارج از کشور یا حتی داخل ایران بوده تماس گرفته و به بهانه تصادف، کرونا، سکته، زندان و ... از خانواده آنها پول میگرفتند. متهمان با این شگرد اقدام به کلاهبرداری از ۵ تا ۵۰ میلیون تومان میکردند. در ادامه تحقیقات کارآگاهان موفق شدند مرد ۲۷ سالهای را در این پرونده شناسایی و پس از هماهنگی با قاضی پرونده، مرد جوان بهنام سیروس را بازداشت کنند.
مرد جوان به کلاهبرداریهایش اعتراف کرد و گفت: در یک هتل کار میکردم و مدتی قبل با یکی از کارگران هتل بهنام شهناز آشنا شدم. به خاطر کرونا هتل نیمه تعطیل و هر دوی ما بیکار شدیم. بههمین خاطر تصمیم به کلاهبرداری گرفتم. موضوع را با شهناز در میان گذاشتم و او که ابتدا مخالف بود در نهایت موافقت کرد. بهصورت اتفاقی شماره تلفن خانههای بالای شهر را میگرفتیم بعد با صدای آهسته صحبت میکردیم، اگر از صحبتهای صاحبخانه میتوانستیم اطلاعاتی بگیریم روز بعد با آنها تماس میگرفتیم.
او ادامه داد: بعضی از آنها بدون هیچ تحقیقی به ما اعتماد میکردند، اما بیشتر آنها از ما میخواستند چند دقیقه دیگر تماس بگیریم و با شماره افرادی که ما مدعی بودیم برایشان اتفاقی افتاده تماس میگرفتند. اگر تلفن را پاسخ میدادند که ما به نتیجه نمیرسیدیم اگر جواب نمیدادند که به حرفهای ما اعتماد و پول را به حساب ما واریز میکردند. با حدود ۱۰۰ نفر تماس گرفتیم، اما فقط از چند نفر کلاهبرداری کردیم و با پولهای سرقتی هم هدیه میخریدیم و تفریح میکردیم.
با اعتراف مرد جوان، به دستور قاضی پرونده تحقیقات برای دستگیری نامزد او ادامه دارد.