عصر ایران؛ مهرداد خدیر- در جریان گفت و شنید دیشب یا بامداد امروز و پاسخهای علی لاریجانی نامزد انتخابات پیش روی ریاست جمهوری در فضای کلاب هاوس – شبکۀ اجتماعیِ صوتی تازه راه افتاده - بیشتر و شاید تمام سؤالات دربارۀ عرصههای مختلف سیاسی و فرهنگی بود و این در حالی است که اصولگراییِ رادیکال ایرانی و تریبون دیداری و شنیداری - صدا وسیما - در تمام این سالها برای تحقیر امر سیاست و فرهنگ کم نکوشیده و دست به دامان گفتارهای لومپنی هم شده از جنس آنچه به تازگی در برنامۀ رامبد جوان دیدیم یا آنچه همه روزه در یک پرخاشنامه منتشر میشود.
به بیان دیگر در تمام این سالها تلاش شده چراغ سیاست به مفهوم جستوجو در چندوچون منافع قدرت از جانب غیر اهل آن رو به خاموشی بگذارد. به دانشجو بگویند درس خود را بخوان، به زنان بگویند مراقب بچهها و همسرتان باشید و تکلیف مردان هم که روشن است: دنبال یک لقمه نان بدوند. خبر مهم در تعریف صدا و سیما موضوعات اقتصادی و معیشتی است و تا انتقاد شود بلافاصله میگویند مهمترین مشکل مردم اقتصادی و معیشتی است.
البته کیست که بتواند انکار کند مشکل اصلی و مطالبۀ نخست، اقتصادی و معیشتی است و تازه از نگاه غیر اقتصادی و از جنبۀ اجتماعی آن طلب رفع تبعیض و تمنای عدالت اما اصولگرایی ایرانی در هر دوره تا نسیمی از توجه به سیاست از نوع مدرن و عرفی آن وزیده خواسته امر سیاست را تحقیر کند و بگوید مردم دیگر به دنبال سیاست نیستند و همین که پیگیر قیمت ارز و گرانیهایند یعنی وداع با سیاست.
حال آن که اتفاقاً درمان مشکلات اقتصادی را هم در سیاست و دیپلماسی میجویند و از فرهنگ و آزادی غافل نیستند.
کار به جایی رسید که در دورۀ اصلاحات مرحوم شیخ محمد یزدی در خطبه های نماز جمعه هم میکوشید ثابت کند توسعۀ اقتصادی بر توسعۀ سیاسی مقدم است و به زبان ساده میخواستند بگویند «فکر نان باش که خربزه آب است». جالب این که به مفهوم «توسعه» هم باور ندارند و کلمات دیگر را به کار میبرند و بیشتر منظور این بود که مردم، گرداگرد سیاست به مفهوم مشارکت در امر قدرت نچرخند و به فکر نان باشند و نان را هم تنها از دولت طلب کنند و کاری به نقش نهادهای دیگر نداشته باشند و این در حالی بود که قیمت نفت هم رو به کاهش فاحش گذاشته بود.
با این نگاه ایدۀ گفتوگوی تمدنها به سُخره گرفته میشد حال آن که هر چند خاتمی به بهانۀ گفتو گوی تمدنها به پاریس رفت اما دستاورد گفت و گوهای کاخ الیزه اقتصادی بود. چنان که فرانسویها در دو عرصۀ مهم صنعت خودروسازی و نفت و گاز عسلویه سرمایهگذاری کردند و نیاز به توضیح ندارد که برخورداری طبقۀ متوسط از خودروهای تازه و با کیفیت و تولید ثروت در دهۀ 80 با همین تعامل ممکن شد و به بیان دیگر فرهنگ و دیپلماسی نان به سفرهها آورد و سفر به خارج از کشور با دلار هزار تومانی از رؤیا خارج شد و منشی جوان ما هم با دو میلیون تومان پول اولیه از رایانسایپا پراید خرید و اقساط آن را با حقوق کارمندی میپرداخت و نصف پول خانه را با وام تأمین کرد. در روزنامهها بحث ها سیاسی بود اما برای اولین بار درآمد سرانه به سطح سال 1356 رسید و دیگر تکرار نشد.
برابر گزارشها دیشب و در واقع بامداد امروز 25 هزار نفر در برنامۀ آقای لاریجانی شرکت داشتند و شنونده و تعدادی هم سؤال کننده بودند.
کل گنجایش حسینیۀ ارشاد که درهای آن را قبل از کرونا هم بسته بودند 2500 نفر است و تازه در صورت تشکیل چنین نشستهایی چه بسا سروکلۀ انصار حزبالله هم پیدا میشد و حالا 10 برابر آن در امنیت کامل گفت و گو میکنند و مرزها هم برداشته شده تا جایی که فرخ نگهدار و خبرنگار «من و تو» هم مجال صحبت پیدا میکنند.
این یادداشت دربارۀ پاسخهای نامزد جدی انتخابات نیست. دربارۀ امر سیاست است و این که سیاست همواره برتر است و راه حل مشکلات اقتصادی و معیشتی هم سیاسی است. چه داخلی و چه خارجی و از فرهنگ هم نمیتوان غافل شد کما این که دیدیم دشوارترین پرسش ها دربارۀ برنامۀ تلویزیونی «هویت» در سال 1375 بود و این یعنی 25 سال قبل در حالی که بی تردید بخش قابل توجهی از شنوندگان یا در آن زمان به دنیا نیامده بودند یا کودک بودند؛ 25 سال عمر یک نسل است.
دربارۀ هویت میپرسیدند و برجام. دربارۀ مواضع برادر مخالف برجام پرسیدند و عملکرد آن یکی در قوۀ قضاییه و آشکار بود که اندیشۀ متفاوتی دارد. از حصر و میرحسین و 88 نیز و اینها همه سیاسی است حال آن که مطابق القائات اصول گرایان رادیکال و تریبون های نوشتاری و دیداری و شنیداریشان برای مردم هیچ موضوعی اهمیت ندارد جز موضوعات اقتصادی و شگفتا که از یک سو این را میگویند و از جانب دیگر مدام راهکار سیاسی و ایدیولوژیک ارایه میدهند و به آنچه باور ندارند آموزههای اقتصادی است!
در این گفتار درصدد تحلیل سخنان آقای لاریجانی و اندازهگیری میزان فاصلۀ او با اصلاح طلبان یا جبهۀ پایداری و قیاس با نقش بالانسر هاشمی رفسنجانی یا تلاش برای ایفای آن نیستم و به فرصتی دیگر وامیگذارم.
غرض این است که اشاره شود چراغ سیاست خاموش نمیشود و مشکلات متنوع، راهکار سیاسی و دیپلماتیک دارند کما این که واکسن چینی با مذاکره تهیه شده و اقتصاد ایران چشم به احیای برجام در وین دارد.
پرسشها سیاسی بود و پاسخها نیز و از ادبیات شعاری و کلیشهای «نگاه به داخل» و «تبدیل ظرفیتها به فرصتها» که اصول گرایان رادیکال تکرار میکنند خبری نبود.
همین که برنامۀ «هویت» و تخریب اهل قلم و اندیشه هیچ اعتباری برای سازندگان آن به همراه نیاورد و رییس سازمان صدا وسیما در آن زمان هم اعلام برائت میکند قابل توجه است و انصاف این است که گفته شود در سال 84 که هنوز تا این حد از اصولگرایان فاصله نگرفته بود نیز موضع مشابهی گرفت ولو با غلظت کمتر.
مردم ما کم کتاب میخوانند ولی توهین به نویسنده و صاحب فکر را چه در 25 سال پیش و در قالب برنامۀ «هویت» و چه در سال 1400 در «خندوانه» رامبد جوان برنمیتابند.
این که من و بسیاری از شما غم نان داریم و پای تورم روی گلوی شهروندان است مجوزی نیست تا برخی گمان برند رؤیای آزادی را هم رها کرده ایم و هر ادعایی را میتوانند به خوردمان بدهند.
اتفاق بزرگتر اما قبل از شروع برنامه دیشب رخ داده بود. ساعاتی قبل تر که علی لاریجانی در فرسته یا پستی اینستاگرامی از آمادگی خود برای شنیدن و پاسخ گویی به سؤالات سخت نوشته بود. در کجا؟ در کلاب هاوس.
این که رییس اسبق صدا وسیما منتظر شروع مناظرههای رسمی در صدا و سیما نماند و گفت و گوی عمومی را در شبکه های اجتماعی کلید بزند یعنی دیگر مهم نیست صدا و سیما میخواهد به سیاست و تنوع سیاسی بها دهد یا نه. چرا که مردم بیرون از القائات این سازمان دارند فکر میکنند و سؤال دارند و راه حل معضلات اقتصادی را هم در سیاست و دیپلماسی میجویند و اتفاقا چون به فکر نان هستند از خربزه هم غافل نیستند.
توجه مردم به موضوعات مهم نشان داد که تحقیر سیاست و فرهنگ با ادعای اولویت به اقتصاد و معیشت و سرزنشِ هر که دربارۀ سیاست و فرهنگ میگوید و مینویسد به نتیجۀ مورد نظر نرسیده است. کاری که صدا و سیمای پایداری در تمام این سال ها پیگیر آن بوده و مثلا اگر رییس جمهوری در جلسۀ هیأت دولت دربارۀ 4 موضوع همهپرسی، قیمت مرغ و برجام و کرونا سخن گفته اولی و سومی را حذف کردهاند اگرچه بعدتر دربارۀ همین اولی و سومی لشکری از کارشناسان خود را بسیج کردهاند تا در شبکههای مختلف و به صورت اختصاصی در شبکۀ سه حرف بزنند و اگر قبل از یک مسابقۀ فوتبال بود بهتر تا بیشتر تأثیر بگذارند!
نکته ای که در بسیاری از بحث ها به آن پرداخته نمیشود، مسئله احساس مالکیت و انگیزه ملی است. یعنی مردمی که هیچ ارادت و اعتمادی به حکومت ندارند و همواره به جز درصد کمی غیر خودی فرض شده اند و خود را غیر خودی دیده اند هرگز به اصطلاح دل به کار نمیدهند و انگیزه ای برای پیشرفت کشور ندارند. اگر شما دقت کنید یکی از مهمترین کارهای دولت کشورهای مهاجر پذیر در هنگام شهروند شدن مهاجرین القای حس واقعی شهروندی به مهاجرین است ( صرفنظر از اقلیت ضد مهاجر). این مهم باعث ایجاد انگیزه در مهاجرین برای پیشرفت و نقش آفرینی در کشورمیشود. بزرگترین مشکل کشور ما اینست که تعداد غیرخودیها ۸۰ تا ۹۰ درصد جمعیت کشور را تشکیل میدهند و نخبگان جامعه در داخل آن ۸۰ درصد که ارادتی به حکومت ندارند قرار دارند و بنابراین تلاشی برای موفقیت حکومت و در نتیجه آبادی مملکت نمیکنند و اغلب فقط به فکر پیشرفت شخصی خود و نزدیکان خود هستند. به عنوان مثال از طریق مهاجرت. بنابراین بسیاری از افرادی که دم از اول توسعه اقتصادی میزنند باید بدانند که توسعه بدون وجود جامعه ای که انگیزه مند باشد و به حکومت اعتماد داشته باشد امکان پذیر نیست. در ابعاد کوچکتر مثلا شرکتی که نیروی انسانی آن برای مدیریت تره هم خورد نکند، هر لحظه آماده ترک شرکت باشد، دائم فشار محیطی و تبعیض درشرکت وجود داشته باشد،چطور میتواند موفق باشد؟
تز نخبگان ما در 100 سال اخیر این بوده و نتیجه اش را هم می بینیم! مثال نقض هم بسیار هست. اما با کدام پشتوانه و دلایل علمی چنین ادعایی می کنید؟