صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۷۷۹۵۱۳
تاریخ انتشار: ۱۴:۳۶ - ۲۶ فروردين ۱۴۰۰ - 15 April 2021

کلارا و خورشید؛ طریق عاشقی معاصر از نگاه ایشی‌گورو (برنده نوبل ادبیات 2017)

تغییر و گذر زمان برای ایشی‌گورو دغدغه‌ای است که او در اکثر آثارش ردی از آن را دنبال می‌کند. تغییر جهان، تغییر روابط انسانی و افرادی که خود را با این تغییرات وفق نمی‌دهند و به گذشته چنگ می‌زنند.

کازوئو ایشی‌گورو در ژاپن متولد شد و وقتی پنج ساله بود همراه با خانواده‌اش به انگلستان مهاجرت کرد. او از شناخته‌شده‌ترین نویسندگان معاصر است و علاوه بر جوایز معتبری مثل من‌بوکر، در سال 2017 موفق به دریافت نوبل ادبیات شد.

خلاقیت در آفرینش دنیاهای متفاوت و زبان ویژۀ ایشی‌گورو باعث شد تایمز کتاب "هرگز رهایم نکن" او را یکی از 100 رمان برتر انگلیسی‌زبان بین سال‌های 1923 و 2005 بنامد.

ایشی‌گورو در اولین رمانش بعد از دریافت جایزۀ نوبل ادبیات، از نگاه راوی‌ای منحصربه‌فرد به جهانی که به‌سرعت در حال تغییر است می‌نگرد و به زیبایی تنهایی انسان مدرن را به تصویر می‌کشد و در پی پاسخ این سؤال بنیادین برمی‌آید: معنای عشق چیست؟

کلارا به تماشای احساسات پیچیدۀ انسان و تنهایی عمیقش نشسته و همه‌چیز را به شیوۀ خاص خودش درک و تفسیر می‌کند. بنابراین در رمانی که راوی‌اش کلاراست با روایتی مواجه‌ایم که لحن و دایرۀ لغات متفاوتی دارد.

ایشی‌گورو با ظرافتی استادانه تقابل بین دو نوع متفاوت از دوست داشتن را نشان می‌دهد، عشقی خودخواهانه و پر از نگرانی درمقابل عشقی بی‌آلایش که با بخشندگی همراه است.

کلارا رباتی که از هر انسانی بهتر معنای تنهایی و عشق و دوست داشتن را درک می‌کند، با معصومیتی کودکانه به مشاهدۀ دنیای اطراف خود می‌پردازد و باوجوداینکه به او اخطار داده می‌شود که خیلی روی وعده‌های انسان‌ها حساب نکند همۀ توانش را وقف انجام وظیفه‌ای می‌کند که احساسات عمیقش بر دوشش گذاشته است.

ایشی‌گورو همچون رمان هرگز رهایم نکن تنها اشارات و سرنخ‌هایی از جهانی که خلق کرده است به مخاطب می‌دهد و قوۀ تخیل او را به چالش می‌کشد. او بار دیگر شاهکاری خلق کرده است تا زیبایی و شکنندگی انسانیتمان را به رخ بکشد. کلارا و خورشید، رمانی تکان‌دهنده و گیرا، دریچه‌ای است تا خودمان را از بیرون تماشا کنیم و طریق عاشقی بیاموزیم.

تغییر و گذر زمان برای ایشی‌گورو دغدغه‌ای است که او در اکثر آثارش ردی از آن را دنبال می‌کند. تغییر جهان، تغییر روابط انسانی و افرادی که خود را با این تغییرات وفق نمی‌دهند و به گذشته چنگ می‌زنند.

"کلارا و خورشید" هم بی‌شباهت به آثار قبلی او نیست اما فقط ایشی‌گوروست که می‌تواند یک ایده را چندین بار خلق کند و همچنان تازگی در آن موج بزند و خواندنی باشد. تغییر همیشه چه مثبت و چه منفی همیشه می‌تواند ترسناک باشد، هر یک از شخصیت‌های این اثر به‌نحوی با دنیای جدیدی که با آن مواجه‌اند در جدل‌اند؛ برای بعضی از آنها پشیمانی به جا مانده و برای بعضی هم ترس؛ ترس از دست دادن، ترس جایگزین شدن و حتی عدم امنیت جانی.

این رمان نخستین بار با ترجمۀ شیرین شکراللهی و به همت نشر کتاب کوله‌پشتی روانۀ بازار کتاب ایران شده و به چاپ دوم رسیده است.

 

ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200