عصرایران؛ دکتر جلیل بیات - یکی از لحظات ماندگار مناظرات انتخابات ریاست جمهوری در سال 1392 زمانی بود که دکتر ولایتی در نقد مذاکرات هسته ای خطاب به سعید جلیلی گفت: «دیپلماسی، بیانیه صادر کردن پشت تریبون نیست.» حالا شبیه این جمله را می توان به سازندگان گاندو گفت که «سریال ساختن، بیانیه سیاسی صادر کردن نیست.»
فصل دوم سریال گاندو که در تعطیلات نوروز امسال از رسانه ملی پخش شد چیزی جز یک بیانیه سیاسی و طرح برخی اتهامات علیه دولت و وزارت خارجه نبود. حتی به لحاظ کیفی، فصل دوم این مجموعه نه تنها نسبت به استانداردهای سریال سازی در تلویزیون ایران، بلکه حتی نسبت به فصل اول آن تنزل شدیدی داشت.
این سریال گویی به سه منظور ساخته شده است: اول طرح اتهامات جاسوسی و بی تدبیری نسبت به دولت و به خصوص وزارت خارجه ایران؛ دوم القای دیدگاههای سیاسی سازندگان مجموعه به افکار عمومی به روش نرم و سوم نشان دادن قدرت و اشراف اطلاعاتی یک سازمان امنیتی و ضدجاسوسی در کشور که می تواند نقطه مقابل هدف نخست باشد.
نگارنده به دلیل عدم دسترسی به اطلاعات محرمانه، نظری درباره هدف نخست ندارد، هرچند اخیرا محمدجواد ظریف به عنوان وزیر خارجه ایران از اول تا آخر گاندو را دروغ اعلام کرده است.
اما درباره هدف دوم باید گفت سازندگان گاندو به صورت دم دستی و به اصطلاح «گل درشت» تلاش کرده اند به افکار عمومی در برخی موضوعات سیاسی جهت دهند. به طور مثال در قسمت یازدهم دوستان محمد از او می پرسند درباره FATF به مردم چه بگویند؟ و در اینجا محمد در مذمت این موضوع به سخنرانی می پردازد و تصویب آن را به ضرر کشور عنوان می کند. یعنی موضوعی که هنوز در مجمع تشخیص مصلحت نظام در جریان است و درباره آن تصمیم نهایی گرفته نشده است.
یا در جایی دیگر محمد در تقبیح انگلستان خطاب به همسرش یادآور می شود که بسیاری از سرزمین های ایران با خیانت انگلستان از ایران جدا شده و از او می خواهد که بیشتر فکر کند، هرچند ظاهرا در کتاب تاریخی که محمد خوانده درباره سرزمین هایی که توسط روسیه از ایران جدا شدند چیزی نوشته نشده است.
اما هدف سوم این سریال عمدتا با برجسته سازی اشراف اطلاعاتی سازمان امنیتی مربوطه دنبال می شود. به طوری که رسول یا علی سایبری با فشردن چند کلید در یک رایانه عجیب و خارق العاده می توانند از طریق شماره تلفن، شماره پلاک یا حتی چهره یک فرد به تمام اطلاعات درباره او از مشخصات فردی و تحصیلات گرفته تا شغل و حساب های بانکی پی ببرند. یا حتی می توانند از طریق همان رایانه کذایی به مشخصات ساکنین یک ساختمان دست پیدا کنند.
نگارنده با اظهار شوق نسبت به وجود چنین دسترسی بالا به اطلاعات، آمار و ارقام در کشور دو پیشنهاد دارد: 1- از طریق همان رایانه، اطلاعات لازم برای هدفمندسازی یارانه ها را که بیش از 10 سال است به طور ناقص اجرا می شود در اختیار مسئولان مربوطه قرار دهید تا بتوانند یارانه ثروتمندان را قطع کنند و دیگر بهانه فقدان اطلاعات لازم را نیاورند. 2- باز هم از طریق همان رایانه کذایی، اطلاعات لازم برای اجرای قانون مالیات بر خانه های خالی را در اختیار مسئولان مربوطه قرار دهید تا مجبور نباشند با تهدید به قطع یارانه و از این قبیل از مردم بخواهند اطلاعات خود را در سامانه ای که به این منظور طراحی شده است وارد کنند؛ تا طرح موردنظر به جای تابستان از همین بهار اجرایی شود.
اما فارغ از این موضوعات یک سوال ذهن نگارنده را به خود مشغول کرده است. در فصل نخست گاندو که اتفاقا تعطیلات نوروز از شبکه آی فیلم بازپخش شد، نشان داده می شود یک مامور امنیتی از طریق جاسازی پیام در غذای یک تبعه خارجی که متهم به جاسوسی شده و در بازداشت به سر می برد، در حال خیانت به کشور است. بعد مشخص می شود برادر او عضو سازمان منافقین است و مهندس کاظمی با علم به این موضوع و تهدید به افشای آن، مامور مربوطه را به خدمت خود گرفته است.
اکنون این سوال مطرح است که چطور یک سازمان امنیتی با این حجم از دسترسی به اطلاعات و هوش بالای مدیرانش و اشراف کامل اطلاعاتی در داخل و خارج از کشور، هنگام گزینش مامور مربوطه به چنین موضوع ساده اما حیاتی پی نبرده است، در حالی که مهندس کاظمی که بیش از آنکه جاسوس باشد یک دلال عیاش و فرصت طلب است از این موضوع اطلاع داشته است.
البته ممکن است این موضوع اساسا واقعیت نداشته باشد و سازندگان سریال بر اساس خیالات خود آن را به داستان اضافه کرده اند. در این صورت باید از نقض غرض درباره هدف سوم سخن گفت و شاید شک کرد که عوامل نفوذی به داخل سازندگان گاندو هم رخنه کرده اند و با گرفتن پول بیت المال به جای تبلیغ سازمان امنیتی مربوطه به صورت خیلی حرفه ای به ضدتبلیغ پرداخته اند. اللهُ اعلم.
فصل دوم گاندو به لحاظ توالی تاریخی اتفاقات، چند گاف عجیب دارد. به طور مثال ابتدا به این سه تاریخ مهم دقت کنید.
1- امریکا در 18 اردیبهشت 1397 از برجام خارج شد.
2- شرکت توتال فرانسه در 29 مرداد 1397 از ایران خارج شد.
3- ایران در 28 تیر 1398 نفتکش انگلیسی را توقیف کرد.
با این حال سازندگان گاندو در قسمت دوم به ماجرای توقیف نفتکش انگلیسی می پردازند و چند قسمت بعد ما شاهد جلسه نمایندگان شرکت توتال و نمایندگان وزارت نفت ایران با حضور موسی پور، برای چگونگی همکاری این شرکت در ایران هستیم! این در حالی است که قاعدتا در این زمان توتال حدود یک سال است که ایران را ترک کرده است. یا در همان زمان نشان داده می شود که موسی پور با حقوق ماهانه 17 هزار دلار (یعنی نصف حقوق رئیس جمهور امریکا) مسئولیت راه اندازی وبسایتی را برای انعکاس مزایای برجام بر عهده گرفته است؛ در حالی که بیش از یک سال از خروج ترامپ از برجام گذشته است! از این دست اشتباهات تاریخی در سریال باز هم وجود دارد که در این مقال نمی گنجد.
از آنجا که گاندو فاقد استانداردهای یک سریال معمولی است، قاعدتا این نوشته نیز کمتر به نقد هنری و سینمایی آن پرداخته وگرنه می شد درباره ضعف فیلمنامه، منطق روایی سریال، کارگردانی و ... بیشتر پرداخت. لذا آنچه باعث شهرت گاندو شده طرح اتهامات بی پروا علیه برخی مقامات سیاسی کشور است که تاکنون سابقه نداشته و البته در هیچ دادگاهی هم اثبات نشده است، وگرنه به لحاظ کیفی با سریال های پلیسی همچون «خواب و بیدار» اصلا قابل مقایسه نیست.