عصر ایران؛ مهرداد خدیر- چه ماه پُرخبری بود بهمن 1399 خورشیدی و از همان نخستین روز آن شروع شد که جو بایدن بر تخت نشست (اصطلاح بر تخت نشستن البته برای سلطنتها به کار میرود ولی دونالد ترامپ در آن 77 روز پس از انتخابات هر کاری کرد تا از اسب قدرت پایین نیاید و ریاست جمهوری را چون تخت سلطنت می نگریست و نمی توانست دل بکند).
دموکراسی آمریکایی البته با تمام کاستی ها یک بار دیگر خودنمایی کرد و آدمی 180 درجه متفاوت با سلف خود قدرت را در کف گرفت و در ایران هم امید به احیای برجام زنده شد چنان که در روزهای نخست قیمت دلار رو به کاهش گذاشت اما سر و صدا بر سر لزوم اجرای مصوبه مجلس موجب شد امیدهای اولیه فرونشیند و حال تنها اعلام صریح رییس جمهوری آمریکا به بازگشت و لغو تحریم ها و موافقت ایران میتواند امید به احیای برجام را زنده کند.
بیرون از دنیای سیاست و در عرصۀ عمومی هر چند شیوع ویروس کووید 19 تا پایان سال 99 جان 55 هزار نفر از هم وطنان ما را گرفت و قربانیان از همۀ طبقات و صنوف بودهاند؛ از دوست نازنین ما دکتر علیرضا زمانی مدیر کلینیک کیمیا تا دکتر داوود فیرحی استاد دانشگاه تهران یا خسرو سینمایی و اکبر عالمی هر دو از قبیلۀ سینما و نیز روحانیون و سیاسیون و از روزنامهنگاران هم دوست دیگرمان علی اکرمی و قبلتر نیزازچهرههای سرشناس قربانی گرفته بود، اما دو مرگ کرونایی در بهمن ماه پرسروصداتر شد: دو بازیکن مشهور فوتبال در سالهای نزدیک که به خاطر فعالیتهای رسانهای - یکی آواز و موسیقی و دیگری بازیگری و اجرا -همچنان مورد توجه بودند: مهرداد میناوند و علی انصاریان و خصوصا دومی با منش پهلوانی و نوع خاص ستایش مادر و گویش فیلمفارسی وار و لوطی مَنِشی و داش مشدیگری هر دو به کرونا مبتلا شدند و به فاصلۀ یک هفته چشم از جهان بستند.
همین اتفاق سبب شد تیم فوتبال پرسپولیس تصمیم بگیرد تا پایان فصل سیاهپوش باشد هر چند که انصاریان یک فصل برای استقلال هم بازی کرده بود و جالب این که آن تصمیم هم به خاطر کنار گذاشتن علی پروین از پرسپولیس بود و به تیم رقیب رفت تا بگوید به پرسپولیس بدون پروین تعلق خاطر ندارد.
در جشنوارۀ فیلم فجر هم فیلمی به نمایش درآمد که علی انصاریان در آن بازی کرده بود. مجموع این عوامل سبب شد توجه به این دو ستاره بیش از هر درگذشتۀ دیگر کرونا باشد خاصه این که تلویزیون هم ملاحظات افراد دیگر را نداشت و به برنامههای مختلف دعوت شده بودند.
شعار علیه روحانی در اصفهان و در روز 22 بهمن در تجمع موتورسواران و ناکامی باقر قالیباف از دیدار با رییس جمهوری روسیه در سفر به مسکو را هم میتوان در زمرۀ خبرهای پربسامد بهمن 1399 دانست.
بحث بر سر رفتن ترامپ اما با طعنۀ فائزه هاشمی که گفت اگر آمریکایی بود به ترامپ رأی نمی داد ولی بهتر بود ترامپ میماند، خشم برادرش – فرزند ارشد هاشمی رفسنجانی و رییس کنونی شورای شهر تهران- را برانگیخت تا جایی از خواهرش خواست عذرخواهی کند. کاری که فائزه انجام نداد و به جای آن به محسن طعنه زد که به فکر مصلحت آتی است که اشارتی غیر مستقیم میتواند بود به احتمال کاندیداتوری او در انتخابات ریاست جمهوری 1400 هر چند که پیس بینی میشود موسم ثبت نام که فرارسد خود فائزه هم نام نویسی کند البته نه به امید تأیید صلاحیت که به قصد به چالش کشیدن شورای نگهبان بر سر تعریف کلمۀ «رجل» در قانون اساسی که در فارسی به معنی هر شخصیت برجستۀ سیاسی هم میتواند باشد و الزاما به جنسیت ربطی ندارد. کما این که اگر مارگارت تاچر و ایندیرا گاندی را در زمرۀ رجال قرن بیستم نام ببریم کسی خرده نمیگیرد که این دو زن هستند و ذیل کلمۀ «رجال» تعریف نمیشوند.
در دورههای قبل این کار را خانم اعظم طالقانی انجام میداد. فرزند آیتالله طالقانی که خود در دورۀ اول نمایندۀ مجلس هم شد. فائزه هم در دورۀ پنجم نمایندۀ مجلس شد و اگر نیمی از آرای ریخته شده به نام «نوری» را به حساب «ناطق نوری» نمیگذاشتند - تنها «عبدالله نوری» را برای خود او منظور کردند- چه بسا فائزۀ هاشمی نمایندۀ اول تهران در مجلس پنجم میشد.
در هیاهوی اصولگرایان علیه فائزه هاشمی و نظر او که در واقع طعنه و انتقاد از برخی سیاستها بود آنچه فراموش شد حمایت طیف احمدینژاد از ترامپ یا دستکم ترجیح او بر جو بایدن بود. کما این که عبدالرضا داوری آشکارا و در مصاحبه با تلویزیون فارسی بی بی سی از این موضع سخن میگفت و توییت میگذاشت و کار به تشبیه به مسیح هم کشید!
سخنان فائزه هاشمی اما مجالی داد تا ماجرا را به شکلی دیگر رواج دهند. کما این که پس از حملۀ صدام حسین به کویت تنها علیاکبر محتشمیپور از جناح چپ سنتی نبود که او را به خالد بن ولید تشبیه کرد بلکه یکی از روحانیون مشهور جناح مقابل هم این تعبیر را به کار برده بود اما تنها از محتشمیپور یاد میشود.
دربارۀ شعار 22 بهمن علیه رییس جمهوری هم در همین تارنما نوشتم: «اعتراض به حسن روحانی البته حق هر شهروندی است. هر چند قرار بوده مراسم 22 بهمن ملی باشد خاصه این که سخنران اصلی آن رییس جمهوری است. اما اگر دیگران به سیاستهایی اعتراض داشته باشند و نخواهند به هیچ مقامی توهین کنند و مطابق قانوناساسی دست به تظاهرات قانونی و بدون موتور و سلاح بزنند نیز آیا اجازه دارند؟ مثلا بخواهند در تصمیمات هستهای از مردم نظرخواهی و همهپرسی شود و مرگخواهی و توهین هم نکنند و فقط بگویند چون از جیب ما هزینه میشود و به سرنوشت ما و فرزندان ما بستگی دارد ما هم نظر بدهیم؟ یا فقط این موتورسواران حق دارند حرف بزنند؟
دست کم یکی از این موتورسواران توضیح دهد مرگ بر روحانی 22 بهمن 1399 به خاطر تلاش او و ظریف برای گشایش دریچه های رفع تحریم و فتح باب مذاکره با دولت بایدن است یا به دلایلی دیگر؟
اگر گزارۀ نخست باشد اکثریت مردم ایران با موتورسواران اصفهانی همراهی نمیکنند. این قاعده خود اصفهانیها را هم شامل میشود. چرا که ایرانیان مردمانی صلحجو هستند و ببش از هر زمان دیگر از آرمانخواهی غیرواقعگرایانه فاصله گرفته و با پاهایی روی زمین، به رفاه و آزادی و مجالی برای سفر به کشورهای دیگر و برخورداری از فناوریهای روز و زندگی بهتر میاندیشند.»
در ردیف اتفاقات بهمن ماه البته نمی توان به حادثهای دیگر اشاره نکرد که همانا سیلی «علی اصغر عنابستانی» نمایندۀ شهرستان سبزوار بر صورت یک پلیس راهور بود که انعکاس گستردهای در فضای مجازی داشت. نه فقط به خاطر سیلی که تبعیض و تحقیری که از آن احساس شد.
هیچ چیزی به اندازه تبعیض و تحقیر مردم را نمیآزارد و نمیشوراند و در ماجرای عنابستانی هر دو بود و با نوع مواجهه با پرونده و شایعات مربوط به برخورد با سرباز به جای نماینده می توان گفت هنوز هم این تبعیض و تحقیر احساس میشود.
نمایندهای که در انتخابات غیر رقابتی و با حذف پیشاپیش رقبا و با آرای اندک به پارلمان راه یافته در یکی از ساعات پرترافیک تهران در پل چوبی قصد داشته از «خط ویژه» عبور کند و چون مأمور اجازه نمیدهد پیاده میشود و به ضرب سیلی میخواهد راه را باز کند و وقتی مردم در اعتراض به تبعیض (عبور از خط ویژه به جای مسیر عادی) و تحقیر (سیلی بر صورت سرباز) بر او خشم گرفتند، نماینده در توضیحات بعد «دروغ» را هم افزود افزاید چرا که پیاده شدن خود را انکار کرد حال آن که دوربین ها ثبت کرده بودند.
-------------------------------------
بیشتر بخوانید/ پیشتر مرور شده است:
* فروردین 99/ کرونا، مردمان و کادر درمان
* اردیبهشت 99؛ وداع با عمو نجف
* خرداد 99؛ کلِ لواسون، واسه ماس!
* مرداد 99؛ طرح عقیم پیش فروش نفت
* مهر 99؛ وداع با خُنیاگرِ آزادی
*آبان 99؛ پایان ترامپ و ناخُرسندی اصولگرایی ایرانی