صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۷۷۶۸۹۴
تعداد نظرات: ۱۷۸ نظر
تاریخ انتشار: ۰۲:۵۴ - ۰۹ فروردين ۱۴۰۰ - 29 March 2021

مرگ آزادۀ نامداری؛ کدام «بار» تاب او را گرفت؟

هر یک از ما ظرفیتی داریم ولی بیش از حد از خود کار می‌کشیم یا انتظار داریم یا در مسیری و مداری قرار داده‌اند که چشم باز می‌کنیم و می بینیم دور خودمان گشته‌ایم.

عصر ایران؛ مهرداد خدیر- مرگ ناگهانی آزادۀ نامداری مجری پیشین تلویزیون که چند سال درگیر حاشیه‌های پر سر و صدا بود، خبرِ به غایت ناگوارِ این روزهاست؛ آن هم در نوروز که موسمِ «بود و نمود» است نه «نیست و نبود».



  هم آن حاشیه‌ها، هم شهرت و جوانی، هم زن و مادر بودن، هم به یادگار ماندن دخترک خردسال - گندم - و هم شهرت سیاسی مادر و پدر همسر کنونی (اگرچه اولی- خانم فریده ماشینی- قبل از ازدواج او درگذشته بود) و هم رسانه‌ای بودن چه در دوران تلویزیون و چه در فضای مجازی همه و همه سبب شده پروندۀ این مرگ، بسته نشود و در اذهان بماند.

  البته قصد نداشتم تا روشن شدن موضوع یادداشتی بنویسم اما اعلام قطعی منتفی بودن قتل و آنچه داییِ آزاده نامداری نوشته انگیزه‌ای شد برای این چند سطر.

  اگر قتلی در کار نبوده باشد (و امیدواریم چنین باشد چون افرادی را در مظان اتهام قرار می‌دهد و زندگی‌های دیگری را تهدید می‌کند) دو احتمال بیشتر باقی نمی‌ماند: اولی خودکشی و مصرف بیش از حد دارو و نه الزاما به قصد خودکشی و دیگری سکته به خاطر فشاری که از تحمل او خارج بوده و بعید است بتوان احتمال دیگری را تصور کرد هر چند برخی بیماری‌های همراه تولد نیز ناگهان انسان را به کام مرگ می‌کشانند.

  با این حال هر که می‌کوشد گناه را به گردن کسی یا کسانی بیندازد:

  دایی محترم و داغ‌‌دار که اتفاقا روان‌پزشک هم هست از «به ظاهر اَبَر‌رسانه‌های داخلی و خارجی که قتل‌گاهِ آدمیانی‌اند که تا مرز نبودِ حضور فیزیکی افراد هم رفتارِ جان‌کاه دارند» نوشته و آنها را مقصر دانسته اگرچه مشخص نکرده دقیقا صدا و سیما را می‌گوید که آزادۀ جوان با آن به شهرت رسید یا رسانه‌های خارجی را یا فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی را که خودِ درگذشته در آنها فعال بوده و رفتار پس از مرگ را منظور دارد یا قبل از آن را. توضیحی در این باره نداده و تنها گفته  «بماند».

  یکی منتشر کنندۀ تصویر او در پارکی در سوییس در چند سال قبل را مقصر دانسته حال آن که خود مرحوم* توضیح داد پارک عمومی نبوده و فضای سبز خصوصی بوده و در حضور محارم حجاب نداشته و آن نوشیدنی هم آنچه تصور شده نبوده و اگر حمل بر صحت بگذاریم آن ماجرا باید تمام شده باشد و چرا همچنان باید نگران بوده باشد  و اگر راست نگفته باشد طبعا با تبلیغ چادر به عنوان حجاب برتر در تلویزیون سازگار نبوده است.

  دکتر مصطفی مهرآیین البته متهم کردن به دورویی و ریا را به فرض صحت ماجرا هم نادرست دانسته و نوشته «موقعیت ما اساسا ترکیب جهان‌های موازی است و همۀ ما در هر لحظه از زندگی‌مان این موقعیت چند لایه فرهنگی و شخصیتی را تجربه می‌کنیم.»

  برخی انتقاد از او در آن مقطع را واکنش به دخالت در حریم خصوصی می‌دانند و معتقدند وقتی داخل خودرو حریم خصوصی نیست پارکی در سوییس هم حریم خصوصی نیست و چون دست منتشرکنندگان به پلیس و گشت ارشاد نمی‌رسد از مجری صدا وسیمای جمهوری اسلامی به جای پلیس جمهوری اسلامی انتقام گرفتند با این توجیه که «انتقاد باید متوجه کسانی باشد که جامعه را چند پاره کرده‌اند به گونه‌ای که آنچه نزد گروهی هنجار و ارزش است برای دسته‌ای دیگر عین زندگی مدرن‌».

  اگر خودکشی باشد هم این سؤال قابل طرح است که چگونه ممکن است بانویی با باورهای دینی به عملی دست بزند که در شرع، مطلقا پذیرفته نیست؟

  می‌توان موضوع را به افسردگی پس از کنار گذاشتن مجریان از صدا و سیما نسبت داد که هر که را به رفتاری متفاوت وامی‌دارد. گویندۀ اخبار به طنز‌پردازی در شبکه‌های اجتماعی روی می‌آورد و شومن مسابقات پروژۀ براندازی راه می‌اندازد و نمونه‌های متعدد دیگر که نشان می‌دهد ناگهان از عرش به فرش کوفتن برای چهره‌های مشهور و بعضا محبوب پذیرفتنی نیست.

  در این میانه که بازار اتهام، سنگین است بعید نیست فرزاد حسنی را هم مقصر بدانند که چرا ابتدا نرد عشق باخت و به سرعت جدا شد اما مگر دیگران همه از بام تا شام همواره در صلح و صفا بوده‌اند و مگر همه ازدواج اول را ادامه داده‌اند؟

  اگر قتل نباشد یا خودکشی است یا ایست قلبی و مرگی به خاطر تحمل نکردن فشارها و قانع نبودن به خانه و احساس سوختن آرزوها و شاید برآورده نشدن رؤیاها.

  البته نمی‌توان به سرعت قضاوت کرد و باید صبور بود تا علت مرگ به صورت رسمی اعلام شود و تازه اعلام هم شود، مگر زمان به عقب بازمی‌گردد و همسر و فرزند و خانواده پدری و مادری را از این سوگ می‌رهاند؟

  واقعیت اصلی مرگ اما اگر قتل نبوده باشد و حتی اگر خود را کشته و از میان برده باشد این است که هر یک از ما ظرفیتی داریم ولی بیش از حد از خود کار می‌کشیم یا انتظار داریم یا در مسیری و مداری قرار داده‌اند که چشم باز می‌کنیم و می بینیم دور خودمان گشته‌ایم.

  قرار نیست دنیا را تغییر بدهیم. قرار نیست همۀ ما بهترین باشیم. این مسابقه و مقایسه و این سرک کشیدن‌ها جامعه ایرانی را از لذت «اکنون» محروم کرده و همه احساس ناکامی می‌کنند. 

  اگر خودکشی کرده باشد باید دید از چه رنج می‌برده است؟ جز این است که احساس می‌کنیم حق ما ضایع شده و حق خودمان را بیش از آنچه داریم می‌دانیم؟

  نه در مدرسه، نه در تلویزیونی که خانم آزاده مجری آن بود، نه در خانواده و نه هیچ جای دیگر یاد نمی‌گیریم باید بکوشیم «با فهم لایه‌های متفاوت وجود انسانی در درون خود از خودمان انسان عاشقی بسازیم تا افسرده نباشیم ...تا نارضایتی حاصل از آن به خودکشی بینجامد».

  [این تعبیر اخیر را در نوشته پیشین (مهرآیین)  دیدم و آن قدر درست دانستم که نقل کردم].

  مهم ترین دلیل و اگر نه دلیل که زمینه و بستر مرگ آزاده نامداری می‌تواند این باشد که تحمل او تمام شده بود. پس باید آستانۀ تحمل خودمان را بشناسیم. بیش از حد بار نگذاریم بر خودمان. نه بر جسم‌مان. که بر ذهن‌مان و حتی با رؤیاها‌مان. خود را ملعبه پند واندرز و توقعات و انتظارات دیگران نکنیم. زندگی همین است و بدانیم چقدر فشار را تاب می‌آوریم. این فشار را گاه نگاه‌های دیگران تحمیل می‌کند. گاه سؤالات و کنج‌کاوی آنها و گاه انتظاراتی که مشخص نیست چرا متوجه ماست و این گونه است که کار به جایی می‌رسد که شخص می‌گوید دیگر نمی‌توانم ادامه بدهم.

  گاهی خود شخص می‌خواهد ادامه بدهد ولی جسم و بدن همراهی نمی‌کند و در هر صورت ادامه نمی‌یابد.

  بار زندگی را باید سبک کرد. خیلی پیچیده کرده‌ایم. مقاله‌ای می‌خواندم که چرا تا وقتی همسر یا فرزندتان می‌گوید حوصله‌ام سر رفته دست پاچه می‌شوید و احساس گناه می‌کنید که چرا نمی‌توانید اوقات فراغت او در روز جمعه را پر کنید؟ در حالی که می‌توانید بگویید بخشی از زندگی همین حوصله سر رفتن و ملال است!

  مدام که نباید این سو و آن سو حرکت کرد یا در خیابان چرخ زد. گاه باید نشست و اندیشید و تماشا کرد.

  این هیاهو برای هیچ و این همه صدا ما را از معنی زندگی دور کرده است.

  نه همسر اول مقصر بود که نتوانست به زندگی مشترک با آزاده نامداری ادامه دهد هر چند رفتار ناشایست(به تناسب و نه مقصر مرگ دیگری دانستن) شایسته سرزنش است، نه خود آزاده نامداری که نمی‌دانست در پارکی در سوییس هم زیر نظر است، نه رسانه‌ای که احساس می‌کرد نماد تبلیغ چادر مشکی و چادر قهوه‌ای خلاف توافق و مأموریت عمل کرده و نه خود او که پر جنب و جوش بود و می خواست دیده شود و به شهرت برسد و دوست نداشت فراموش شود.

  مقصر، این همه بارگذاشتن اضافی بر دوش خودمان و دیگران است. هر یک از ما ظرفیتی داریم و حدمان را می‌دانیم یا باید بدانیم. چه در عمل سیاسی و چه در رفتار اجتماعی. بیش از آن نباید لاف بزنیم.

  در سطح ملی و کشوری نیز همین است. کی گفته ما مأموریت داریم جهان را از سلطۀ جهانخواران نجات دهیم؟ ام‌المسایل ما به خاطر بی توجهی به هشدار حافظ است: نگر تا حلقۀ اقبال ناممکن نجنبانی.

  مهدی هاشمی‌نسب که از پرسپولیس به استقلال آمده بود و سنگین‌ترین پرخاش‌ها را تحمل می‌کرد به بازیکن دیگری که می خواست چنین کند گفته بود تو زیر بار این فشار له می‌شوی، نیا.

  قناعت این نیست که فقیر باشیم و دم نزنیم و بسازیم. قناعت این است که اندازۀ خود را بشناسیم. منی که می‌دانم در درگیری فیزیکی برنده نیستم چرا در خیابان گلاویز شوم و بدتر این که بدانم دیگری نیز چنین است و او را تحریک کنم؟

  این چه باری بود که صدا وسیما بر دوش یک مجری جوان گذاشت تا تصور کند مأموریتی به او نهاده شده است؟

  کار عمو پورنگ شاد‌کردن بچه‌هاست همین. پس، کار خوبی کرد زیر بار تبلیغ ایدیولوژیک نرفت. این جور تبلیغ، کار دیگرانی است که درس آن را خوانده‌اند و لباس ویژه‌اش را می‌پوشند. نه عمو پورنگ.

  نصرالله رادش را در برنامۀ "محاکات" دیدید؟ سال‌ها پیش زیر فشار داشته له می‌شده و روزی خود را آزاد می‌کند و حالا با صدای بلند می‌گوید: من یک دلقکم و کار من خنداندن است، همین!

  آزادۀ نامداری، آرزو داشت نامدار شود و شد اما به چه قیمتی؟ به بهای جان شیرین.

  مقصر اما آنهایی هستند که باری بیش از طاقت بر دوش او گذاشتند. مقصر جامعه‌ای است که مجری تلویزیون را زیاده از حد جدی می‌گیرد. طفلک حیاتی را ببینید برای گذران زندگی در فضای مجازی چه می‌کند و از سیمای جدی گویندۀ اخبار تا چه اندازه فاصله گرفته است. مولانا در مثنوی می‌گوید:

  آرزو می‌خواه لیک اندازه خواه
  برنتابد کوه را یک برگ کاه

  آفتابی کز وی این عالم فروخت
  اندکی گر پیش آید جمله سوخت

  من نمی دانم آزاده خانم داستان تراژیک ما به مرگ طبیعی از دنیا رفته یا خود‌کشی کرده. حتی اگر احتمال منتفی شده قتل دوباره زنده شود یا اگر فشاری قلب او را از تپش بازداشته یا مصرف بی رویه دارو به حیات او پایان داده باشد باز هم می‌توان گفت او «سوخته» است.

  از آرزوهای دور و دراز و خود را بسی بالاتر و جدی‌تر دانستن گاه باید فاصله گرفت چون مثل نزدیک شدن به آفتاب، می سوزاند.

* اگر به جای " مرحومه" از لقظ "مرحوم" استفاده شده از این روست که زبان فارسی مذکر و مؤنث ندارد و دلیلی ندارد که برای زن درگذشته یا شاعر زن مانند زبان عربی بگوییم مرحومه و شاعره.

--------------------------------------------------

بیشتر بخوانید:

 * آزاده نامداری درگذشت / کشف جنازه در آپارتمان / احتمال خودکشی

 * پزشکی قانونی: آزاده نامداری باردار نبوده/ هیچ گونه آثار جراحت و ضرب و شتم در کالبد شکافی ظاهری دیده نشد

 * مرگی برای به حاشیه بردن یک توافق 25 ساله!

* درخواست خانواده آزاده نامداری از مردم برای حاضر نشدن در مراسم خاکسپاری

* موضوع خودکشی آزاده نامداری مطرح است/ کشف دست نوشته‌ خداحافظی از دخترش

 

ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۱۷۸
در انتظار بررسی: ۲۸
غیر قابل انتشار: ۰
بهروز
۱۴:۴۷ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۱
از دید بنده ایشون افسردگی شدید داشتن و این بخاطر عدم حضور در تلویزیون و نداشتن امید به آینده و ازدواج سریع و بدون تفکر و عدم علاقه به همسر و فرزند و در آخر تنها بودن فرد افسرده در منزل بدون دوست و حامی
هم وطن
۱۲:۲۰ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۱
روحت در آرامش ابدی. خانم آزاده نامداری . تسلیت به خانواده ی گرامی ایشان خداوند به خانواده اش آرامش و صبر عطا نماید.
ایرانا
۲۰:۳۶ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۰
روحت آرام و شاد باد.. آزاده نامداری. خداوند به خانوادت صبر جمیل عطا بفرماید.
ناشناس
۲۰:۱۶ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۰
یک سناریو هم می تواند این باشد : با توجه به آخرین پیام ویدئو ای ایشان احتمال خودکشی ضعیف هست ممکنه دوز دارو را اشتباه مصرف کرده باشد بخصوص داروهای اعصاب اگر درست مصرف نشوند واقعا" تا سرحد مرگ آسیب زاست خدا رحمتش کند ...
ناشناس
۱۶:۱۶ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۰
مقاله بسیار خوبی بود . قلمی زیبا و دلچسب.
اما اگر موضوع خودکشی مرحوم نامداری اثبات شود ربط چندان زیادی به گذشته زنده گی این مرحوم تدارد.
اصولا این نوع خاتمه دادن به زنده گی از سوی کسانی که دارای همسر و فرزند و خانواده هستند و یک زنده گی مادی نسبتا خوبی دارند حاکی از وجود یک دپرسیون شدید است که حتی درمان آن گاهی ممکن نیست .
مورد های زیادی از این نوع خودکشی ها را میتوان گفت که در این طبقه بندی جای دارند و هیچ ارتباطی به نوع وسبک زنده گی آنها ندارد.
ناشناس
۱۳:۱۲ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۰
درباره کمتر مطلبی اینهمه نظر دیدم نشون میده آزاده دغدغه ذهنی خیلیا شده.
با خواندن مطلب گریه کردم واقعیت زندگی من هم هست. فشار زیاد به خودم برای رضایت دیگران.
ناشناس
۱۲:۳۴ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۰
"در سطح ملی و کشوری نیز همین است. کی گفته ما مأموریت داریم جهان را از سلطۀ جهانخواران نجات دهیم؟ ام‌المسایل ما به خاطر بی توجهی به هشدار حافظ است: نگر تا حلقۀ اقبال ناممکن نجنبانی."
این پاراگراف عالی است. احسنت
علی
۱۲:۲۴ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۰
خدایا ما را پاک بمیران.
خداوند بیامرزدش.
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۴:۰۹ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۰
سپاس...
ازاین قلم... .احسنت.
علیرضا
۱۲:۲۲ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۰
سپاس ...
البته نمی دانم چه بگویم در مقابل این قلم... .‌احسنت ..
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۰:۲۹ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۱
گویا اتفاق تازه ای افتاده.
علاوه بر "من قال" و "ما قال"، "قلم قال" هم داریم!
ناشناس
۱۱:۳۷ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۰
یادتان باشد او آخرین نفر نیست . پس مواظب خودتان باشید . یا هو
ایمان
۱۱:۲۶ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۰
ببینیداصلا به نظرما،مرحومه نامداری حتی اگه ثابت بشه خودکشی کرده،بازهم تقصیرنداشته.از نظرما،مقصراصلی،همسرش بوده که درجریان بیماری افسردگیش قرارداشته ومی دونسته که قرص می خوره.پس به هیچ عنوان نبایدتنهاش میذاشت. برای بیماران افسرده، تنهایی سمه.یعنی بعدازرفتن به سفر،حتمابه خانواده همسرش اطلاع می دادکه بهش سربزنند.طبق گفته ها،ایشون ازاواسط جمعه،دیگه از همسرش اطلاع نداشته.پس حتمابایدبه خانواده ش همون روز اطلاع می داد که بیان سربزنند،نه این که فرداش خبربده و خانواده همسرش شنبه عصر برن. یعنی یک روزوخرده ای کلا بی خبربودن!اگرتنهاش نمی گذاشتند،چه بساخانم نامداری این اتفاق تلخ براش نمی افتادویا سریع می بردنش اورژانس. یک لحظه غفلت برابر با یک عمر پشیمانی است.
میهن ایران✓ لرستان
۱۱:۰۳ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۰
روحت شاد. خانم آزاده نامداری. امیدوارم دخترت گندم کوچولوی گُل ت در دامان بهتربن انسانها و مادر بزرگش و در کنار مهربانی پدرش با آسودگی خاطر سربلند و با نشاط بزرگ و پاینده شود. حیف شد که زود رفتی. . از رفتنت بسیار غمگین شدم.
در آرامش ابدی باشی.خداوند روحت را شاد نماید به خاطر گندم ت
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۲:۲۸ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۰
به نظر من، اگر واقعا همسرخانم نامداری، به همسرش علاقه داشت،چون می دانست بیماری روحی داره،به هیچ عنوان نمی گذاشت تنهابمونه.یعنی مدام باید پیگیراحوالش میشد.اگه میدیددو ساعت خبری ازش نیست،فوری به خانواده ش خبرمیدادکه برن پیشش.
عصر ایران یعنی هیچ وقت نباید از خانه بیرون می رفت؟
علی
۱۰:۴۴ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۰
به نظرم سایتهای خبری یا شبکه های اجتماعی نیز بی تاثیر نیستند،مثلا یکدفعه به طور هماهنگ شروع میکنند به تحریک خانم ها که چه نشته اید که حقتان را خورده اند یا به طور مرتب مطلب مینویسند که صدا و سیما میلی هست یا امروزه با وجود شبکه های اجتمای تاثیر گذاری ان از بین رفته و...و امثال ان مرحومه را مجبور به انتخاب صدا وسیما و یا هنجار شکسته شده بیفایده توسط خودتان قرار میدهید ،وبعد از مدتی فرد متوجه میشود به بیراه هدایت شده انموقع چنین اتفاقاتی میافتد.
ناشناس
۱۰:۴۱ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۰
زود قضاوت نکنید شاید داروها(مثل هرفرد دیگر) عوارض داده باشند(مثل آریتمی قلب) چون تنها بوده نتونسته خودش را به اورژانس برسوند
بهرحال خدا رحمت کند
احسان
۱۰:۱۲ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۰
جناب خدیر با تشکر از تحلیل زیبایتان
می خواستم این مطلب را اضافه کنم که خاصیت ذره بین متمرکز کردن نور است و خاصیت نور هم انرژی پس با ذره بین انداختن بر روی زندگی دیگران به مقدار زیاد باعث سوزاندن زندگی می شود اگر که ظرفیت و تحمل تمرکز نباشد
خیلی از انسان ها بیشتر از ظرفیتشون انرژی مثبت یا منفی دریافت می کنند و این باعث سوزاندن زندگی شان می شود
ناشناس
۰۹:۲۷ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۰
او به هر دلیلی عمرش به دنیا نماند اما برای شما خوب نون و آب شد تا هی آشهای پخته او را به هم بزنید تا ریگهای تو آشش را به این و آن بچسبانید فقط یک جمله مینویسم آشی که بیرون پخته میشه احتمال اینکه از توش سنگ در بیاید زیاده پس شما لطفا آتش بیار معرکه نشوید
عصر ایران در دنیای رسانه هیچ خبری ارزش خبری خبر درگذشت یک چهرۀ مشهور را ندارد. خاصه اگر غیر منتظره و در هنگام انتشار خبر مبهم باشد.

چرا وقتی می پرسیم چه خبر؟ طرف پاسخ می‌دهد: سلامتی؟ چون خبرترین خبر دربارۀ سلامت افراد است یا وقتی کسی می گوید « خبرش بیاد» یعنی خدای ناکرده خبر مرگ او بیاید. آن را که خبر شد خبری بازنیامد. خبر شدن در اینجا به معنی مرگ است.

خانم نامداری هم مشهور بوده چه در دوران تلویزیون و چه شبکه های اجتماعی و هم جوان و هم زن بوده و مادر و هم چه در ازدواج اول همسر یک چهرل مشهور بوده و چه در ازدواج دوم عروس یک خانواده مشهور سیاسی شده.

پدر شوهر او آقای رحیم عبادی رییس سازمان ملی جوانان در دورۀ آقای خاتمی بود و مادر شوهرشان که البته قبل از ازدواج با آقا سجاد فوت کرد از فعالان حقوق زنان. بنا بر این جاذبه های متعدد خبری را داشته است.

خصوصا این که احتمال خودکشی مطرح است. هنوز بعد از 70 سال دربارۀ خودکشی صادق هدایت بحث می شود و نوع مرگ او از آثار او بحث انگیزتر است.

از این رو توجه به این اتفاق و تحلیل آن کاری کاملا حرفه‌ای است منتها نباید از دایره اخلاق خارج شد و مواردی را نباید مطرح کرد که خانواده را بیازارد اما این گونه هم نیست که هیچ نگوییم و هیچ ننویسیم و منتظر باشیم ببینیم دایی مرحوم یا مرحومه چه نظری ارایه می کنند.
عبدالرحیم
۰۹:۲۱ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۰
گفتن مرحوم و مرحومه در عربی دلالت بر قوت زبان عربی است و ما داریم از خیلی از قابلیت های عربی استفاده می کنیم حال این صرف فعل که در ان مذکر و مونث را مشخص می کنه به زبان قوت می بخشه
ناشناس
۰۹:۱۲ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۰
سال ها قبل که ما بچه بودیم و تیم ملی با مربیگری مایلی کهن و حضور ستارگانی مثل دایی و خداداد عزیزی و... در جام ملت های آسیای سال 1996 در دوبی پیروزی های زیادی رو به دست آورد و نهایتا سوم شد... این ستاره ها رو مرتب در تلویزیون می دیدیم... مثلا قشنگ یادمه در یک برنامه مجری از ستاره ها سوال می کرد به چه نوع سبک شعر و ادبیاتی علاقه دارید!؟ از مولوی و دیوان شمس ازشون می پرسید و سوالات سخت مذهبی هم از اونها می پرسید!... خلاصه فرض صدا و سیما این بود که حالا که این فوتبالیست ها ستاره جامعه شدند پس باید یک الگو و نمونه یک انسان کامل از هر لحاظ برای جامعه باشند.... خلاصه در هنوز بر همون پاشنه می چرخه!
حسینی
۰۹:۰۸ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۰
مثالی که در ارتباط با جناب آقای حیاتی(گوینده سابق خبر) آورده شده کاملا در مغایرت با هدف نویسنده است. اتفاقا کاری که جناب آقای حیاتی انجام داده نشان می دهد که سابقه کاری قبلی ایشان، ایشان را در یک قالب مشخص قرار نداده و این همان کار درست است.
ناشناس
۰۸:۴۷ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۰
از خداوند برای مرحومه خانم نامداری طلب بخشش و آمرزش دارم.
خدا به همه انسان ها عاقبت بخیری عنایت بفرماید.آمین
علیرضا
۰۸:۴۱ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۰
سلام بسیار زیبا تحلیل کرده بودین
بهتر از به جای بیماری مادرزادی از جمله بیماری همراه تولد استفاده شود.
مادرا که مقصر نیستن مادرا یه دنیا احساسن
ممنون
عصر ایران ممنون. هم پیام شما درج شد و هم اصلاح می کنیم. چه خوب است که به جا مخاطب قرار دادن نویسنده بخشی از فرم یا محتوای نوشته نقد شود.
علیرضا
۰۸:۲۷ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۰
مطلب بسیار خوبی بود ممنون از قلم روان وشیوا ‌
این وضعیت در حال حاضر دست به گریبان بسیاری از جوانان وحتی میانسالان کشور می باشد شما وقتی در فیلم اقای مهران مدیری یه زندگی پر زرق وبرق را می بینید هرچه هم بگویید نتیجه کار را ببین ولی باز هم یه جوان بیکار می کوید این برای سرگرمی من هست وگرنه خودشون دارن کیف دنیا رو می کنن .
اینطور نیست؟!!اقای خدیر تعداد زیادی از جوانان دارن جانشان را از دست میدهند منتهی نامدار نیستند
ناشناس
۰۸:۲۳ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۰
آزاده نامداری کی بود ؟ کی هست؟

مسایل دیگری نیست که رسیدگی بشه؟

فقر
تورم
بیکاری
مهرداد
۰۷:۴۰ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۰
آدم چه کوچک باشد چه بزرگ نباید جانش که هدیه الهی است به راحتی از دست بدهد سر انجام زندگی پستی وبلندی زیاد دارد باید در برابر ناملایامات سختی زندگی مقاومت کرد چون زندگی بی رحم است
ناشناس
۲۳:۴۶ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
مقاله خوبی بود دوست عزیز
مسعود
۲۳:۳۶ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
عالیییی
علی
۲۳:۲۳ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
در رسانه هایی امثال شما به بهانه تخریب تلویزیون به امثال آزاده نامداری تاختن ، عده دیگری جای دیگری میخواستن از چادر انتقام بگیرن به نامداری داختن در هر فرصتی .
شغل خبرنگاری برای عموم افراد کار کثیفی هست واقعا چون در گزارش ها و نوشته هاشون نمیتونن علایق شخصی شونو دخالت ندن اینو با دقت کاملا میشد فهمید.
یه نویسنده که در یک سایت تحلیلی یک تحلیل مینویسه، تحلیل میتونه درست یا غلط باشه چون تحلیله نه خبر ، بهتره افرادو خیلی تو رسانه تحلیل نکنیم چون اون تحلیل در شخصیت مخاطب اقر گذاره
شریف
۲۳:۱۵ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
این همه قضاوت و گمانه زنی چه فایده ای دارد؟‌
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۰:۰۵ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۰
سر مخاطبین گرم می شود.
زندگی هم خرج دارد.
ناشناس
۲۲:۴۲ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
با سپاس از شما. همیشه خودتان باشید. بهترین راه آن این است که با مردم عادی زندگی کنید. حتی اگر بین آنها نباشید.
ناشناس
۲۲:۳۵ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
لایه‌های متفاوت وجود انسانی رو چطوری فهم کنیم؟
ناشناس
۲۲:۲۶ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
خب که چی
ناشناس
۲۲:۰۷ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
دمت گرم
احمد
۲۱:۰۰ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
زیبا/عالی/ دقیق/ خلاصه تمام این چند رور
ناشناس
۲۰:۱۷ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
...خبر مهمی نبود تو این مملکت
خسته نشدید انقدر اینو پوشش دادید
ناشناس
۲۰:۱۰ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
چنی به بوش میگه: به عراق حمله می کنیم و یک میلیون عراقی و آنجلینا جولی رو می کشیم
بوش با تعجب می پرسه: آنجلینا جولی!؟ چرا؟
چنی جواب میده: می بینی؟ کسی نگران یک میلیون عراقی نیست!
(بزن تو سرت که خوب می زنی)
پاسخ ها
ناشناس
| |
۰۲:۲۷ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۰
زدی تو خال
ناشناس
۱۹:۳۹ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
برخورد صداوسیما که از عرش انداختش به فرش
عرفان
۱۹:۱۱ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
دست شما درد نکنه جناب خدیر، مثل همیشه نکات ارزشمندی ارائه کردید. فقط این نکته رو هم باید به یاد داشته باشیم که افسردگی هم مثل بیماری های جسمی گاهی اجتناب پذیره. نمیشه به کسی که از افسردگی رنج میبره گفت قوی باش یا توقعت رو بیار پایین. این عوامل مهم هستند اما همه پارامترها نیستن. انشاالله خدا به همه سلامتی بده.
علی
۱۷:۴۹ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
احسنت. عالی بود... امان از دست زیاده خواهی های بشر... البته از طرفی همین زیاده خواهی ها باعث پیشرفت نسل بشر میشود اما تبعاتی هم دارد که همان سوختن فرد زیاده خواه و اطرافیانش هست
ناشناس
۱۷:۴۵ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
کاش واضح می گفتید کی و چی باعث مرگش شده
نه با نیش و کنایه به این و اون

شاید همین شما باعث مرگش هستید
مریم
۱۶:۴۳ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
منصفانه بود ....کاش خانواده فرهنگی مرحومه به خصوص پدرشان در مورد انتخاب های دخترشان راهنمایی می کردند .مثل ازدواج اولو یا فاصله زیاد میان زندگی عمومی و خصوصیشان !من معتقدم بسیاری از اشتباهان ما ریشه در کودکی و نوجوانیمان دارد .و نقش خانواده بسیار مهم است
روحش شاد
ناشناس
۱۶:۴۱ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
کاری به ایشان نداریم ولی بقیه حواسشان باشد وقتی باد بکارید طوفان درو خواهید کرد
پاسخ ها
ناشناس
| |
۰۶:۵۱ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۰
صد تا از این بادهای پنهان تو زندگی خودتم هست ولی کسی نمیدونه
عصر ایران بله. در ندگی همۀ ما هست. اما هر چه مدعی تر و در رسانه ها حاضرتر باشیم توجه ها بیشتر می شود. امضای نویسنده پای یک مطلب و در واقع در شروع یک نوشته به این معنی نیست که مخاطب به خود نویسنده توجه کند. منتظر دیدگاه تان دربارۀ نوشته و موضوع آن تا به اشتراک بگذاریم.
ناشناس
۱۶:۳۳ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
روح ایشان شاد ولی مرگ ایشان مهمتر بود یا فرارداد 25 ساله باچین؟ کدام برای مردم ایران مهمتر میباشد؟
مهدی
۱۶:۲۶ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
من یک روانشناسم و این متن به نظرم فاقد درک عمیق به یک مسئله ی انسانی بود. بیشتر به نصایح عامه شباهت داشت.
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۰:۰۳ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۰
دقیقا همینطوره.
ناشناس
| |
۱۲:۲۸ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۰
کیلو کیلو مدرک روان شناسی دادن و انصافن تو سریال نون خ خوب دست شون انداختن. البته نه همه شون. عزیزم اگه حرفی داری بزن. اولش گفتی من یه روانشناسم. خوب باش. بعدش گفتی فاقد درک عمیق بود. خوب شما که درک عمیق داری دو خط بنویس که به نصایح عامه شباهت نداشته باشه. این مطلب فوق الاپعاده بود. خیلی صریح و روشن می گه وقتی رو دوش یه دختر اون همه بار می ذاری و فکر می کنی رسالت داره و بعد تو ذوقش میخوره زیر این فشار له می شه. من چی . من هم درک عمیق دارم یا ندارم؟
ناشناس
۱۶:۰۱ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
در انتها اضافه کنیم هر مشکلی فکر می کنید دارید از افراد خانواده و دوستان قابل اعتماد کمک بخواهید و حتما اگر مشکل روانی دارید به روانشناس/ روانپزشک مراجعه کنید قبل از اون که خیلی دیر بشه.
سجاد
۱۵:۵۹ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
نمی دونم به قصد دفاع بود یا سبک کردن حس گناه شخصی ، استنادهای بدون اساس ( آقای حیاتی برای گذارن زندگی نیاز بودن در شبکه اجتماعی ندارد) آن نیاز دیده شدن است
که برای بعضی شخصیتهای خودشیفته تا حد جانشان پیش می روند ، ولی این افراد برای رسیدن به اهدافشان معمولا هیچ کسی و هیچ احساسی و هیچ اخلاقی را رعایت نمی کنند فقط هدف خودشان مهم است . بهتر بود که از یک روانشناس در مورد اینگونه شخصیتهای سوال می کردید،
دکتر محسن جباری
۱۵:۴۱ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
ممنون مقاله بسیار آموزنده ای بود در این شرایط روزگار به نظر من باید این مقاله را دهها بار خواند و در زندگی روزمره بکار برد
همگی فکر میکنیم که آرمانگرایی چیز خوبی است در حالیکه مخرب زندگی است به نظرم پیام این مقاله این بود آرمانگرایی را بگذار کنار و برو داشته های کوچک زندگییت لذت ببر
ناشناس
۱۵:۳۳ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
چقدر رسا و پر مفهوم
ناشناس
۱۵:۲۷ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
بله فشار روانی مضاعفی که ... رو دوش عوامل و کارکنان سیما میگذارند باعث و باتی این مسایل هستش ...
ناشناس
۱۵:۰۴ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
سلام جناب خدیر. موضوع اصلی رشد آدمی است. اگر به دلایلی توسط اجتماع مادام از خواندن و نوشتن محروم شوید و از شما خواسته شود که هر کاری غیر این دو را می توانید انجام دهید چه حسی و رفتاری خواهید داشت؟
ناشناس
۱۴:۴۲ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
کسانی که نگذاشتند خودش باشد و موجب آسیب روحی برای او شدند چه جوابی دارند؟
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۰:۰۲ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۰
مشکل اینجا بود که خودش هم با میل و رغبت پذیرفت!!
ناشناس
۱۴:۴۱ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
اگر قوانین جامعه طوری بود که می توانست خودش باشد و لازم نبود ظاهرش را طبق نظر دیگران بکند، حتما محبوبتر می بود
ناشناس
۱۴:۴۰ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
با بسیاری از حرفات موافقم ولی چند نکته
چه خبره باز مردم و دنیای مجازی دارن قهرمانسازی میکنن . روزی بسیار جوانها در این سرزمین به آغوش خاک میرن حالا هر کدام به دلیلی
سلبریتیها دور برداشتن و داد و ناله که مردم این بنده خدا رو کشتن ولی داستان خانم نامداری با یه توضیح درست یا عذر خواهی راحت حل میشد مردم اول تناقض دیدن بعد دروغ این ناراحتشون کرد .. گذشت و خدا همه ما رو قرین رحمت خودش کنه
در مورد شایعات هم به نظرم وظیفه خانواده ش هست که زودتر یه توضیحی به مردم بدن. مردم هنوز ذاتشون درسته چون همه از مرگ این خانم سخت غصه دارشدن اینقدر از این مردم توقع بیجا نداشته باشیم که حالا هم بیان خودشونو مقصر مرگ این عزیز بدانند.
نکته آخر کاش فرصتها و امتیازاتی که خانم نامداری برخوردار بود را بقیه هم داشتند
خدا رحمتش کنه
ناشناس
۱۴:۴۰ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
وقتی صورت سیلی خوردۀ خود را در معرض دید گذاشت کسی از ارزش زن مسلمان دفاع نکرد اما وا اسلاما برای حجابش در سوئیس تن بزرگان را لرزاند
ناشناس
۱۴:۳۹ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
عذاب وجدان گرفتید
ناشناس
۱۴:۳۷ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
در سطح ملی و کشوری نیز همین است. کی گفته ما مأموریت داریم جهان را از سلطۀ جهانخواران نجات دهیم؟ ام المسایل ما به خاطر بی توجهی به هشدار حافظ است: نگر تا حلقۀ اقبال ناممکن نجنبانی.
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۰:۰۲ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۰
این چیزها برای خودشون خوبه. برای مردم بده!!!!
احمد
| |
۱۰:۴۷ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۰
دونان چو گلیم خویش از اب بردند گویند چه غم گر همه عالم مردند
زهرا
۱۴:۳۶ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
چقدر دقیق و عمیق ممنون
آزادی پرست!
۱۴:۳۱ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
آقای خدیر به مصاحبه این خانوم توجه نکرد که میگوید دوست ندارد زیاد عمر کند ۳۷- ۳۸ سالی بعدش تمام کرده باشد. حالا سوال اینجاست که این خانم که از زندگی گویا سیر بوده دیگر چرا بچه به دنیا آورد و با رفتنش سرنوشت بدبختی برای دخترش رقم زد؟ شما اگر میخواهید سلبریتی و مورد جلب توجه عموم باشید تا ارضا شخصیتی شوید خب منتظر واکنش منفی عوام هم باید باشید اگر بخواهید فریبشان بدهید. بیماری روانی اغلب بحران شخصیتی چندگانه و رفتارهای ناهنجار به دنبال دارد. شخصا دلم به حال دختر بچه اش میسوزد و یک عمر سوال از خودش که چرا نتونست مادرش را با شادی خودش خوشبخت کند؟ آیا خودخواهی در مرگ هم مجاز است؟ تو راحت شوی ولی دیگران ناراحت و عذاب بکشند!؟
ناشناس
۱۴:۳۰ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
دیکتاتوری یعنی سانسور نظر دیگران و خوراندن نظر خود به دیگران
کوروش
۱۴:۲۲ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
سلام به مهرداد دوست داشتنی و گرامی
گفتی و گُل گفتی
من اکثر مطالب شما را میخوانم و هم خودتو و هم مطالبتو دوست دارم
ناشناس
۱۴:۲۲ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
اگه آزاده را یکی از این بارهایی که بر شمردید کشت

نمی دونم چرا شما که همه این بارها رو سالها رو دوش می کشید و تحمل می کنید هنوز زنده اید ...

جل الخالق
شیرین
۱۴:۲۰ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
انالله و انا الیه راجعون..تو این ایام عید واقعا از شنیدن این خبر غمگین شدم. اون همه طراوت اون همه زیبایی اون همه عشق مادرانه رفت زیر خاک. خدا به عزیزانش صبر بده
ناشناس
۱۳:۴۰ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
عجیب است که فوت یک گوینده دو روز است صدر اخبار سایت های خبری را مشغول کرده که اگر مشکلات مردم ویا جامعه با این آب و تاب مطرح می شد شاید ...
ناشناس
۱۳:۱۹ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
جامعه ما طوری شده است که آدمها از خود واقعی خود فاصله گرفته اند و همه دارند نقش بازی می کنند. نجات ما ایرانی ها بازگشت به خود واقعی است.
ناشناس
۱۳:۰۴ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
اگرعکس گرفتن در پارک از خانم مرحوم کاری بد بود قلم فرسایی درباره مرگ او هم کم از عکاسی نابخردانه نیست . اتفاقات هر انچه تلخ یا شیرین کاملا طبیعی بوده و ناشی از علت های متفاوت که هرکدام جنبه های متفاوتی دارند اما افرادی از هر قماش دنبال ان هستند که با چرخش در لابلای اخبار برای خود کلاه نمدی درست کنند . مرگ یک کارمند سابقه صدا سیما هر انچه تلخ موضوعی کاملا شخصی و عادی است و طرح پشت سر ان نشان از بازی نان و نام دار زشت در رسانه ها با زندگی مردمان است.
مینا
۱۲:۵۹ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
چه متن خوبی، تصمیم گرفتن خواننده پرو پا قرص مطالب شما شوم
محمد
۱۲:۵۶ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
سپاس از مقاله زیبا و پربار شما.کاش همه ما بار به اندازه توانم آن برداریم
یحیی
۱۲:۵۲ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
همه ما تا زنده ایم در معرض تهمت و فحش وناسزا هستیم . وقتی بمیریم همه رنگ عوض می کنند .
پاسخ ها
ناشناس
| |
۰۹:۵۹ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۰
امان از این جامعه ی زنده کشِ مرده پرست.
ناشناس
۱۲:۴۴ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
آقای خدیر زنده باشید خوشحالم که با شما هموطن هستم و انسان با وجود شما به زندگی در ایران امیدوار می شود
تنهای پرملال
۱۲:۴۲ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
هیچ خبر و تحلیلی را تا آخر مطالعه نمی کنم و فیلم و سریال هم تماشا نمی کنم احساس میکنم همه هم مثل من فقط تیتر ها را میخوانند اما تحلیل های مهرداد خدیر و کتابهایی را که معرفی میکنه را به دقت مطالعه میکنم.
امیدوارم دیگه شاهد این اتفاقات ناراحت کننده نباشیم...
ناشناس
۱۲:۴۰ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
هیچ کدومش به تو ربطی نداره عصر ایران سالوس
پاسخ ها
ناشناس
| |
۰۹:۵۸ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۰
احسنت.
ناشناس
۱۲:۳۵ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
خدا رحمتش کنه . فکر نمیکنید کمی زیادی برای ایشان مطلب میگذارید . از کرونا فقط روزی حدود 100 نفر . دانشمند و پزشک و . . . و کارگر و مهندس و معلم و . . دارن میمیرند و یا مقصر هم اکثرا خوذشان نیستند .
ناشناس
۱۲:۳۴ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
ایشون فوت شدن ولی دلیل نمیشه انکار اشتباه صورت بگیره؛ از مطلب شما من اینطور برداشت کردم که چون ایشون نمیدونستن در پارکی در سویس هم تحت نظر مردم هستند پس اشتباه کردند!! در صورتیکه اشتباه ایشون هوار زدن اعتقادات و عقایدی بود که هنوز در ایشون به ثبات نرسیده بود و یا شاید تحمیلی جامعه بودند که مسیر رشد رو کوتاه میکردند
وگرنه بازیگران خانم زیادی هستند که در سایر کشورها کشف حجاب کردند و در کشور خودمون هم دارن کار میکنن هیچکس روشون حساس نیست
ناشناس
۱۲:۱۹ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
از خواندن مقاله لذت بردم. اما چرا به فردی مثل آقای حیاتی یا حیاتی ها ایرادی میگیرید که در فضای دیگری مشغول شده است؟ این که خوبه. اینطور نیست؟
روح خانم نامداری شاد، اما چرا خانم نامداری از این همه توان و استعدادش در فضای مجازی یا جای دیگر استفاده نکرد..آیا حتما باید جلوی دوربین صدا و سیما بود
ای کاش میشد درک کرد که چرا برخی ها انقدر معتاد حضور در تلویزیونی هستند که محبوبیتی ندارد، نمیگم معروفیت.
متاسفانه همین الان افرادی هستند که نه بخاطر خرج زندگی (چه بسا برای ده ها سال پس انداز دارند) بلکه برای چندصباحی بیشتر جلوی دوربین بودن هر حرفی بزنند و دو رویی و ریاکاری را تکمیل کنند. حتی به قیمت زنجش اغلب مردم...
خطاب به اونها، لطفا بس کنید
ناشناس
۱۲:۱۸ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
ممنونم از این نوشته عمیق
ali
۱۲:۰۴ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
" سوختن آرزو ها......" عصر ایران جان اینو قشنگ نوشتی...
کیومرث
۱۱:۵۳ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
یه سوال. چرا کانال "خبر مهم" همین مقاله رو عینا بدون ذکر منبع و "به گزارش بخش اجتماعی سایت خبر مهم" چاپ کرده؟ بامزه نیست؟

https://khabar-fouri.com/social/148932/
ناشناس
۱۱:۴۲ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
خوب نوشتید
ناشناس
۱۱:۳۹ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
مقصر آن است
مقصر آن نیست
تا وقتی بدون اطلاعات کافی تو هر اتفاقی همش دنبال "مقصر" میگردید اوضاع همینه.
افتخار
۱۱:۳۷ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
الحق که آقای خدیر مطلب را تمام و کمال ادا کرده .
ناشناس
۱۱:۳۵ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
مقاله خیلی کامل و سودمندی بود
تشکر از شما
چکو
۱۱:۳۴ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
"اندازه نگهدار که اندازه نکوست"آفرین .اگردرصد کمی ازروزنامه نگاران ومخبران رسانه های ما،بتوانندضمن اعلام خبر،انر تحلیل کنندوبه بیان نیکیها وبدیهای آن بپردازند،هنرکرده اند.جامعه آسیب پذیرما بشدت نیازمند اینگونه راهنماییهای مشفقانه است.
ناشناس
۱۱:۳۲ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
جناب خدیر سپاسگزارم
ناشناس
۱۱:۲۹ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
مانند اکثر مقالات عصر جدید بسیار منطقی و قابل قبول برای هر انسان منصفی.
دست مریزاد....
مریم
۱۱:۲۹ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
همه که مثل تو رانت و باند ندارند پشتت وایسن که حیاتی رو مسخره میکنی هم اینجا مشغولی هم پروژه جاهای فرهنگی میگیری راست میگی این تریبون رو بده افراد دیگه هم حرف بزنند
رحیم
۱۱:۲۳ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
چه خوب حال و روز این روزای جامعه ما رو تحلیل کردی، واقعا زیبا بوده، این متن رو چندین بار باید خوند....
علی
۱۱:۲۳ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
خودت هم به قضاوت نشسته ای که!
احمد
۱۱:۲۰ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
خیلی عالی و دقیق
متشکرم
ناشناس
۱۱:۱۹ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
خواستم چیزی بنویسم دیدم بهترین نکته در همین مقاله هست
"بار زندگی را باید سبک کرد. خیلی پیچیده کرده‌ایم. مقاله‌ای می‌خواندم که چرا تا وقتی همسر یا فرزندتان می‌گوید حوصله‌ام سر رفته دست پاچه می‌شوید و احساس گناه می‌کنید که چرا نمی‌توانید اوقات فراغت او در روز جمعه را پر کنید؟ در حالی که می‌توانید بگویید بخشی از زندگی همین حوصله سر رفتن و ملال است"
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۱:۰۱ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۰
اگر هر انسانی همانطورکه هست ،خود واقعی را نشان بده وصداقت ،هیچوقت دچار سردرگمی و افسار گسیخته نخواهدشد
ناشناس
۱۱:۱۸ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
مقصر فقط خودش بود
میتونست به صدا و سیما نره
میتونست اونجورر که هست زندگی کنه نه باب میل صدا و سیما
همه ما در زندگی به اندازه کافی فرصت انتخاب های درست داریم هرکس غیر از این فکر میکنه داره به خودش دروغ میگه
ناشناس
۱۱:۱۸ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
درود بر مهرداد خدير با اين تحليل زيبا.
ناشناس
۱۱:۱۸ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
آقای خدیر خوب نوشتی اما همیشه دامی پهن است برای شکاری مخصوص ویرای زمانی مخصوص .
ناشناس
۱۱:۱۸ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
ای کاش بیشتر بنویسید آقای خطیر. ممنونم بابت همه نوشته های پربار و با ارزشتون.
سعید
۱۱:۱۶ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
آقای خدیر میخوام بیوگرافی شما رو بدونم برام جالبه
میشه لطفا مختصر بنویسید؟
اینکه چند سال دارید چه‌ها کردید و و و
این توانایی شما در نوشتن رو خیلی دوست دارم
عصر ایران سپاس از شما. اما دربارۀ نوشته گفت و گو شود بهتر نیست؟
ناشناس
۱۱:۰۷ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
یعنی ما اومدیم تو این دنیا برا دلقکی، زجر کشیدن یا بازی و... ؟
بزرگوار مقدمه تون کاملا درسته. قرار نیست ما از همه بهتر باشیم
اما باید هر جا که هستیم با بیشترین تلاش محیطمون رو بهتر کنیم
یعنی نصرالله رادش با هنر کم نظیرش اطرافیانش رو رشد میده
مجری یه جور و بقیه...
اونوقت تکلیف ما با دنیا و مسایل سیاسی هم روشن میشه
صفا
۱۱:۰۶ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
سئوالی به ظاهر بی ربط:
جناب خدیر از کتاب های دکتر باستانی پاریزی کدام ها را خوانده اید؟ و کدام ها بیشتر برای شما جذابیت داشته است؟
شاید جای مناسبی نباشد اما غیر از اینجا جایی مناسب تر نیافتم. خیلی دوست داشتم این را بدانم.
عصر ایران هر چند از سالروز درگذشت دکتر باستانی پاریزی گذشته اما در یکی از روزهای آتی در این باره خواهم نوشت و احتمالا از اطلاعات دوست فاضل جناب شاه ملکی هم بهره خواهم گرفت.
اندیشه
۱۰:۵۸ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
جملات و تحلیل زیبایی بود . اما فراموش نکنیم ریا و دو رویی بیشترین اضطراب و استرس را به انسان وارد میکند .
نقاب به چهره زدن بزرگتریم اشتباه است .
حتی بنده هم که این چند خط را می نویسم دچار همین فشار روانی و گرفتاری هستم . نقاب را برداشتن بسیار سخت و ظاقت فرسا هست اما بهترین تصمیم است و سرانجام رهایی و آزاد شدن را به همراه می آورد .
علی
۱۰:۴۴ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
به نظرم تحلیل خوبی بود. باید بیش از این تاکید کرد که مقصر اصلی خود فرد است که خود را غیر واقعی بزرگ تصور میکند و شهرت طلبی برای او اولویت اول میشود. مقصر دوم مردم هستند که بدون ترجیح عقلی به افرادی بها میدهند و در آنها توهم خود بزرگ بینی ایجاد میکنند. مگر اجرای یک برنامه در تلویزیون، یا بازی در یک فیلم و سریال و یا حضور در یک تیم ورزشی چقدر میتواند مهم باشد که در هر کوچه و بازار دور این اشخاص جمع میشوند و عکس و امضاء میگیرند. بگذاریم آنها زندگی عادی خود را پیش ببرند و ما هم به کارهای اصلی خود بپردازیم
Amir
۱۰:۴۱ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
آقای خدیر!
آیا واقعا خبر مهم این روزها مرگ این بانو بوده که درباره ش قلم فرسایی کردید؟!
اگر اجازه ندارید در این بستر رسانه ای درباره اخبار مهم مملکت بنویسید حداقل در سایر پلتفرم های رسانه ای آزاد به موضوعات مهم بپردازید
ناشناس
۱۰:۴۰ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
آفرین برای مقاله پرمحتواتون‌
درسی است برای کل زندگی
ناشناس
۱۰:۳۶ - ۱۴۰۰/۰۱/۰۹
خدا رحمتش کنه ولی اینهمه آدم میمیرن هیچکس صداش در نمیاد انگار همه باید نوربالا بزنن که در موردشون مطلب بنویسن...
تعداد کاراکترهای مجاز:1200