او در این سخنرانی تلاش کرده است تا به واکاوی بحث مصرف از نگاه دو جامعه شناس مطرح این حوزه و همچنین تفسیر رفتاری دو گروه از فعالان صفحات مجازی بپردازد.
گزارش این سخنرانی را به نقل از مرور در ادامه می خوانید:
علیخواه در مقدمه صحبتهای خود با بیان اینکه موضوع مصرف به طور خاص از نیمه دوم قرن بیستم مورد توجه جامعه شناسان و نظریه پردازان اجتماعی قرار گرفته است گفت: قبل از آن و حتی در قرن بیستم بخشی از جامعه شناسان به تولید توجه داشتند. آنها به موضوع نابرابری و استثمار در مرحله تولید پرداختند و ظلمی را مد نظر قرار دادند که در حق کارگران اعمال میشد.
عضو هیت علمی دانشگاه گیلان ادامه داد: در نیمه دوم قرن بیستم موضوع مصرف پررنگتر شد. به هر جهت تااندازهای در جوامع غربی نابرابری کاهش یافته بود و دسترسی به کالاها برای اقشار بیشتری از مردم امکان پذیر شده بود. در واقع ما شاهد اقتصاد پساکمیابی در جوامع بودیم و به همین دلیل عدهای از جامعه شناسان به موضوع مصرف زدگی و یا تحلیل فرهنگی مصرف پرداختند.
او برای ایجاد فضای روشن تری از بحث اصلی این نشست درباره «وبلن» و «زیمل»، یعنی دو جامعه شناسی که در بحث مصرف و سبک زندگی دیدگاههای تأثیرگذاری داشتند صحبت کرد.
علیخواه با اشاره به کتاب« طبقه تن آسا » گفت: وبلن در این کتاب از ثروتمندان جدید برخاسته از صنعتی شدن سریع جامعه امریکا در آن زمان سخن گفت. البته او در تحقیق اش درباره گروههای اجتماعی مختلف دیگر هم حرف زده است که برای مثال میتوانیم به نوکیسهها و یا طبقه متوسط اشاره کنیم.
این استاد دانشگاه ادامه داد : از نظر وبلن طبقه بالا یا طبقهای که در رأس قرار دارد طبقه مولد سبک زندگی است. ولی این طبقه نیز خود، از طبقه بالای جامعه اروپایی تقلید میکند. باید بگویم که تقلید در بررسیهای وبلن اهمیت دارد. در واقع در سلسله مراتب طبقاتی جامعه مورد بررسی او، پایین ترها همواره از بالاترها تقلید میکنند. طبقهای که در رأس قرار دارد نشان میدهد و به رخ می کشد و طبقات زیرین از آنچه میبینند تقلید میکنند. وبلن اصطلاح pecuniary standing را دارد که منزلت یا موقعیت پولی ترجمه شده است. منظور آنکه در منزلت طبقه بالا پول اهمیت محوری و بنیادی دارد.
علیخواه میل به خرید، میل به مصرف و میل به نمایش را سه موضوع مجزا و مستقل عنوان کرد و توضیح داد: در بحث وبلن سومی بسیار مهم است. در بحث مصرف هم کلمه آزادانه freely را داریم و هم کلمه seemly را. اولی یعنی مصرف آزادانه و فراخ است و دومی یعنی زیبنده و در واقع ظاهری. یعنی جلوی چشم. وبلن معتقد است که طبقه بالا غالبا به دومی اهمیت میدهد یعنی مصرفی که جلوی چشم باشد. مصرفی که دیده شود. در واقع این طبقه فقط توانایی و آزادی شان در خرید کالاها را نشان نمیدهند بلکه قدرت و توان شان در داشتن زندگی لاکچری را به رخ میکشند. به همین دلیل اصطلاح مصرف نمایشی یا مصرف متظاهرانه یکی از کلمات کلیدی است که به نام وبلن ثبت شده است.
از نظر وبلن نوکیسهها مدام تقلید میکنند. در واقع در بین این گروه «اسراف افتخارآمیز» و خرید سبک زندگی به چشم میخورد. در اینجا «زیبایی شناسی پولی» هم وجود دارد. یعنی بهبود و ارتقاء سلیقه با پول.
این جامعه شناس در ادامه به نگاه وبلن در مورد زنان اشاره کرد و گفت: از نگاه وبلن نقش زنان در طبقه به قول او تن آسا خاص است. او با در نظر گرفتن کردار زنان در این طبقه از اصطلاح مصرف نیابتی vacarious استفاده میکند به این معنی که این زنان ثروت شوهر را باید به رخ بکشند. آنان با نوع نشستن و نوع لباس پوشیدن باید نشان دهند که اصلا لازم نیست دست به سیاه و سفید بزنند.
علیخواه در مورد وبلن اینگونه ادامه داد: با توجه به تقلید، ما شاهد نشت یا فروافتادن آرام و تدریجی سبک زندگی و کردارها و رفتارهای طبقه بالا به سمت پایین هستیم. ولی جالب آنکه، به محض آنکه چیزی دست طبقات پایینتر افتاد طبقه بالا دست به کار میشود تا نشانههای طبقاتی و نشانههای مصرف افادهای را عوض کند. او به هر طریق باید جایگاه خود را حفظ کند. نکته با اهمیت آنکه همه طبقات قدرت تقلید ندارند. همه پول تقلید را ندارند. به همین دلیل طبقات بالا مصالح خیال پردازی برای برخی گروههای اجتماعی پایین تر را فراهم میآورند.
علیخواه در ادامه بحث به سراغ گئورک زیمل جامعه شناس آلمانی میرود. او با بیان اینکه زیمل نیز به موضوع تقلید توجه داشت گفت: برای مثال در خصوص تقلید به دو گروه اشاره میکند. یکی فرد مقلد که هدفش از تقلید صرفا چسباندن یا اتصال خودش به یک گروه اجتماعی دیگر است و دوم فرد غایت شناس یا دوراندیش است که سهمی از خلاقیت در رفتارها دارد.
او با اشاره به این اعتقاد زیمل که افراد با تقلید خودشان میتوانند دو هدف عمده داشته باشند بیان کرد: یکی آن است که فردیت خودشان را به رخ بکشند. منظور آنکه تفاوت و تمایز خودشان را نشان دهند. اینکه من آدم متفاوت یا یکتایی هستم. دوم آنکه طبق هنجارهای اجتماعی رفتار کنند و در واقع طبق انتظار سایرین گام بردارند. در اینجا هدف از تقلید عمدتا مشابه بودن با چیزی است. اینکه « من هم مانند دیگران هستم».
علیخواه در ادامه به بحث فضای شبکههای اجتماعی وارد شد . او با بیان اینکه در ارتباط با مصرف، در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی لایه بندیهای اجتماعی مختلفی داریم گفت: بدون تردید نمیتوان همه آنها را یکسان تفسیر و تحلیل کرد و به همین دلیل من عمدتا به دو گروه اشاره میکنم.
او با اشاره به صفحات زیادی که در اینستاگرام زندگی به اصطلاح «بچه پولدارها» را نشان میدهد در مورد ویژگیهای این صفحات توضیح داد: نخست آنکه مدام نمایش میدهند. مصرف افادهای کلمه مناسبی برای آنها است. به ناز زیستن، مهمترین ویژگی نمایشهای این گروه است. وضوح و صراحت در بیان ثروت از ویژگیهای دیگر این گروه است. در واقع آنان بسیار گلدرشت ثروت شان را به رخ میکشند. بریز و بپاش دارند، بسته اسکناس را در دست میگیرند و به کف آپارتمان شان میپاشند. شاید «مصرفکننده بی کله» بیانگر بخشی از کردارهای این گروه باشد.
علیخواه ویژگی دیگر این افراد را «ثروت جدا از تولید» دانست و گفت: در واقع ما در اینجا شاهد ثروت جدا از سخت کوشی و تلاش هستیم. شاید به طور ساده درباره این گروه بتوان گفت که « من ثروت دارم چون ثروت دارم» یا « من ثروت دارم چون رفاه دارم».
فضای جنسیتی ویژگی دیگری بود که توسط این استاد دانشگاه به آن اشاره شد. او با بیان اینکه در این گروه شاهد زن به مثابه ابژه جنسی هستیم گفت: فرهنگ « داف بازی» بسیار در بین اینان رواج دارد و در واقع دافها جزوی از همان بریز و بپاشهای آنان محسوب میشوند.
علیخواه سپس به شعار معروف « لاکچری باش» اشاره کرد و توضیح داد: باید گفت که اینان در واقع به معنای واقعی کلمه «تقلید از تقلید» هستند. آنان از لایههای مختلف داخلی و بعد مشابه خارجی ژانر خودشان تقلید میکنند. برخی از جامعه شناسان چنین گروههایی را «مقلد برده صفت» مینامند.
«نمایش فراغت بیشتر از کار» ویژگی دیگری که این استاد دانشگاه به آن اشاره کرد و در مورد آن توضیح داد: به معنای واقعی کلمه و به تعبیر وبلن اینان تنآسا هستند. یا در استخرپارتیاند یا در داخل ماشینهای لوکس خود نوشیدنی مینوشند. نکته دیگر آنکه معمولا از قرن بیستم تاکنون همواره گفته شده که «تو همانی هستی که مصرف میکنی». درباره اینها لزوما این جمله درست نیست. منظور آنکه ممکن است اینان لزوما بچه پولدار هم نباشند و فقط نمایش پولداری بدهند.
علیخواه ادامه داد: من برای برخی از اینان از اصطلاح «ضمائم در حال سقوط» استفاده میکنم. یعنی کسانی که تلاش میکنند به هر شکلی خودشان را به طبقه دیگری ضمیمه کنند و هر لحظه هم امکان افتادن آنان وجود دارد. در نهایت باید بگویم که در مقابل این گروه، ما شاهد عموم طرفداران حیرت زده هستیم. در واقع بچه پولدارها برای عدهای مصالح خیال پردازی را فراهم میکنند. طرفداران با حسی توأم با ناکامی صفحات بچه پولدارها را دنبال میکنند.
«دخترانی که از جهیزیه خود عکس میگیرند و در گروهها و صفحات مختلف عمومی منتشر میکنند » گروه دیگری از فعالان اینستاگرام بودند که مورد بررسی عضو هیأت علمی دانشگاه گیلان قرار گرفته است.
او انگیزههای این گروه را متفاوت دانست و گفت: برای مثال عدهای واقعا دوست دارند خودشان را یا اثری از خودشان را در جایی ببینند. بخشی از این دختران اینگونهاند. ذوق میکنند وقتی میبینند که جیهزیه آنها در یک صفحه پرطرفدار نشان داده میشود.
علیخواه سپس به قاعده پررنگ «رو بیست من بیست نیاد» این صفحات اشاره کرد و گفت: وقتی عکسی از جهیزیههای پرتجمل و پرزرق و برق منتشر میشود عکسهای دیگر پرتجملتر و پرزرق و برق دارترند. نوعی رقابت پنهانی گویی در این صفحات جریان دارد.
این استاد دانشگاه در ادامه چند پرسش در مورد بعد اخلاقی موضوع مطرح کرد: ما تا کجا باید داشته هایمان را در معرض دید قرار دهیم؟ اساسا وقتی ما رفاه مان را نشان می دهیم آیا باید به طبقات فرودست فکر کنیم؟ باید به کسانی فکر کنیم که برای تهیه جهیزیههای آنچنانی توانایی ندارند؟
او با بیان اینکه همان مصرف نیابتی مورد اشاره وبلن را هم در بین این گروه شاهد هستیم گفت: ولی به جای ثروت شوهر، در این گروه ثروت خانواده و به طور خاص پدر به رخ کشیده میشود. تعمد و ولع نمایش دادن در گروه دوم نسبت به گروه اول یعنی بچه پولدارها کم رنگتر است ولی تبعات آن میتواند قابل تأمل و قابل بحث باشد.
علیخواه همه گیر شدن چنین اعمالی، یعنی نشان دادن جهیزیه برای سایرین را سبب کم رنگ شدن مرز بین زیست جهان و اقتصاد عنوان کرد و توضیح داد: در واقع روابط اجتماعی شکلی کالایی مییابد. به دست آوردن احترام اجتماعی بر نمایش کالا مبتنی میشود. در سالهای اخیر و با توجه به اطلاع رسانی و فرهنگ سازیهای مختلف، عدهای در کشورهای غربی تلاش کردند تا چرخه صنعت و تجمل را کند کنند. آنان سعی کردند پوشیدن لباسهای دست دوم را اشاعه دهند. سعی کردند ساده زیستی را اشاعه دهند و به طبیعت ساده نزدیک شوند. ولی متأسفانه در کشور ما چنین سبک زندگیای در فضای مجازی تبلیغ نمیشود و فضا به سمت تجملیتر شدن میرود.
علیخواه در بخش پایانی صحبتهای خود با بیان اینکه جامعه ایرانی از مصرف تودهای به سمت نمایش تودهای در حرکت است گفت: دیگر مصرفِ صرف رضایت بخش نیست. رضایت از نمایش مصرف به دست میآید. خوشمزه بودن غذا و لذت بردن از آن رضایت بخش نیست. وقتی بسیار راضی میشویم که از غذا عکس بگیریم و صدها نفر تصویر آن عکس را در صفحه ما ببینند. نکته غم انگیز دیگر آنکه به قول وبلن طبقه تن آسا در «اقتصاد پساکمیابی» یا اقتصاد وفور و نعمت چنین کارهای میکرد. ولی در ایران مصرف افادهای در وضعیت به تعبیر من «اقتصاد نایابی» در حال رشد است و این تبعاتی اجتماعی خواهد داشت. منظورم نایاب بودن پول برای خرید است.
در نهایت علیخواه با این جمله به سخنرانی خود پایان داد که آدمهای ناکام، افسرده، مضظرب و مملو از حس محرومیت نسبی از تبعات تماشاگران و فالوورهای مصرف افاده ای است.
گزارش: