اکبر مختاری*
درک سیاست کشورها بدون شناخت دقیق ومنطقی از ساختارسیاسی آنها امکان پذیرنمی باشد؛ تحلیل سیاست خارجی آمریکا نیز بدون درک سازوکارهای تاثیرگذار ساختاری در این کشور سخت و دشوار خواهد بود.
خطاهای تحلیل در مورد ایالات متحده سبب ساز اقداماتی خواهد شد که ممکن است فرصت سوز و برباد دهنده منافع ملی بلندمدت کشورمان باشد.
در ژانویه 2017 که دونالد ترامپ وارد کاخ سفید شد بسیاری از تحلیلگران سیاسی درون کشور کوشیدند با تقلیل شخصیت ترامپ به یک کاسب و تاجر نگاهی خوش بینانه به سیاست های احتمالی او در مورد ایران داشته باشند.
تفکری که درمیان برخی مقامات و کنشگران سیاسی و حتی عوام در ایران وجود داشت این بود که چون ترامپ برآمده از یک تربیت تجاری است پس بهتر میتوان با او ساخت و احتمالا او فشار جدی بر ایران وارد نمی سازد؛ تحلیلی که حتی از سوی اقلیتی ازدانشگاهیان علوم سیاسی نیز دیده شد.
این درحالیست که سیاستی که ترامپ در برابر ایران پیاده کرد شامل سخت ترین تحریمهایی بود که ایالات متحده پس از عراق علیه کشور دیگری بکار گرفته بود.
سیاست فشارحداکثری ترامپ اگرچه در سیاست اعلانی مبتنی برکشاندن حکومت ایران به پای میز مذاکره تعریف شده بوداما در عمل سخت ترین فشار اقتصادی را برمردم ایران بخصوص طبقه متوسط و ضعیف ایران وارد ساخت تصور خام و تقلیل گرایانه مبنی برکاسب بودن ترامپ، در میان برخی ایرانیان هیچ گاه عقبه وپایگاه سیاسی اجتماعی ترامپ رالحاظ نکرده بود.
در جامعه ای که ازهرچهاررای دهنده اش یک نفر متمایل به "مسیحیان انجیلی" است و آن هم درجایی که اکثر مسیحیان انجیلی به حزب جمهوریخواه وآن هم جمهوریخواهان تندروتر گرایش دارند توقع وتصور رفتاری کاملا غیر ایدئولوژیک وبدون توجه پایگاه رای کاملا غیرمنطقی می نماید.
در جایی که در نگاه تجاری جای مبادله امتیاز و منافع است و طرفین باید برای آمدن پای میزمذاکره امتیازاتی دریافت کنند . ترامپ با "دکترین خروج" نه تنها هیچ امتیازی به کشورهای طرف اختلاف نداد بلکه یکجانبه ازبسیاری از توافقات بین المللی خارج گردید.
بخش عمده توافق هایی که ترامپ از آنها خارج شد هفته ها و حتی سالها در موردش بحث و مذاکره شده بود.
شناخت پایگاه سیاسی ترامپ برای تحلیلگران درون ایران می توانست بازگوکننده خروجی سیاستهای او باشد چیزی که در ماه های ابتدایی ریاست جمهوری او جدی گرفته نشد.
توجه ویژه به پایگاه رای ترامپ و نزدیکی او به اسراییل نشان از آن داشت که او در برابر ایران بسیار سخت گیرانه برخورد خواهد کرد همانی که سرانجام رخ داد.
حالا در ژانویه 2021 جوبایدن درحالی وارد کاخ سفید میشود که ایران و آمریکا در یک شرایط بسیار حساسی بسر می برند.
امروز دیگر از مهم ترین توافق میان ایران و غرب به رهبری آمریکا که سبب ساز دیدار تاریخی وزرای خارجه ایران و آمریکا پس از انقلاب شد خبری نیست.
ایران در یکی از بدترین شرایط اقتصادی خویش بسر می برد و سایه تحریم های اقتصادی خردکننده برکشور سایه افکنده است.
این درحالیست که دوباره دو دیدگاه متضاد تحلیلی درمورد سیاست خارجی دولت جدید آمریکا در مورد ایران شکل گرفته است
دیدگاه اول بطرزی خوش بینانه فکر میکند که بایدن سریعا به برجام بازخواهد گشت و دیدگاهی دیگر با نگاهی خوش بینانه اینگونه فکر میکند که زمان برای پیوستن دولت بایدن به برجام "نامحدود" است و ایران فرصت زیادی برای بازگشت آمریکا به برجام و رفع تحریمها دارد و این دولت با ایران خیلی "نرم" برخورد خواهد کرد.
مداقه در مورد تیم سیاست خارجی جوبایدن نشان میدهد که تیم سیاسی او یکی از کارکشته ترین تیم های سیاست خارجی آمریکا از 1945 تاکنون است.
تیم او از افرادی تشکیل شده که به دیپلماسی باور دارند اما بسیار دقیق و سیاستمدارانه نیز عمل خواهند کرد.
دولت بایدن دولتیست "انتقالی" که وظیفه اش را بازگشت ثبات به آمریکای پس از ترامپ تعریف کرده است
بنابراین توجه ویژه ای به مسائل داخلی آمریکا خواهد داشت اما این دولت به دنیای احیای رهبری جهانی آمریکا نیز هست و اینجاست که مداخله گرایی هدفمند نیز معناخواهدیافت.
جوبایدن فردیست که از درون ساختار می آید ساختاری که در آن مشورت با نخبگان سیاسی و اقتصادی و امنیتی جایگاه ویژه ای دارد.
در دوران بایدن با تغییرات لحظه ای نظر رییس جمهور از جنگ به صلح یا صلح به احتمال جنگ روبرو نخواهیم بود ولی وقتی تصمیمات نیز گرفته شوند "اجرا"خواهند شد.
چه این تصمیمات جهت برقراری صلح باشد چه تصمیم برای جنگ با هدف حفظ ثبات و امنیت بین الملل باشد.
تصورات از دولت بایدن در ایران باید واقع بینانه باشد؛ دولت بایدن برای بازگشت احتمالی به برجام نظر تمام متحدینش را در نظر خواهد گرفت نظراتی که از تل آویو تا لندن را شامل خواهد شد.
بایدن "نرم" سخن میگوید اما "قاطع" عمل خواهد کرد؛ قاطعیتی که دلیلش توجه به "اجماع جهانی" خواهد بود.
در آخر باید بیان کرد که خطاهای تحلیلی نسبت به سیاست و حکومت در آمریکا را باید کاست اگر بخواهیم به بالاترین منفعت در هر مذاکره و گفت و گویی با آمریکا دست یابیم.
*مدرس علوم سیاسی