علی لاریجانی رئیس سابق مجلس گفت: واقعاً رهبر انقلاب بهدلیل پُختگی و پارساییشان از یک نگاه همهجانبه برخوردار هستند؛ حتی در مسائل پیچیدهی منطقهای هم توجهات خوبی دارند.
مشاور مقام معظم رهبری در مصاحبه با سایت اینترنتی دفتر مقام معظم رهبری Khamenei.ir به مطالبی اشاره کرد که بخشی از مهمترین عناوین آن به این شرح است:
- آمریکا اگر تحریمها رابرندارد نمیتواند عضو ۵+۱ شود.
- اگر فکر کنند که با یک شکلات میتوانند ایران را فریب دهند، ناهشیاریشان است.
- ایران پای این ایستاده و میگوید شما جدای از خسارت اقتصادی، حداقل باید تحریمها را بردارید. بعدش جزو 1+5 میآیید و آنجا بقیه بحثها انجام میشود.
- اینها واقعاً در این مدت به ایران خسارت زدند. اگر این بحث را کسی قبول نکند، معنیاش این است که میخواهد با یک کار شکلی، چند تا تحریم را بردارند و بعد بگویند بقیهاش به مذاکره مربوط است. این به ضرر ماست و اصلاً ما نمیتوانیم در این زمینه مذاکره بکنیم.
متن کامل مصاحبه
وجه دومش، مسئلهی اقتصادی است. غربیها با این ماجراجویی دنبال این بودند که ایران را از نظر اقتصادی تحت فشار قرار بدهند. وجه سومش، جنبهی منطقهای است. آنها در حرفهایشان میگویند که شما دنبال بحث هستهای بودید، چرا دنبال بحثهای موشکی و منطقه هستید؛ چون خود موضوع هستهای، لبهی قدرت دارد. لذا اینها موضوع اصلیشان قدرت ایران است. وجه سیاسی هم دارد.
این نکتهای که رهبر انقلاب چندین بار فرمودند که آمریکاییها از همان ابتدای برجام درست عمل نکردند، حرف کاملاً صحیحی است؛ یعنی زمان اوباما در مقام اجرا اینها درست عمل نکردند و همهی بخشها را عملی نکردند. همان موقع هم بخش خزانهداریشان که باید بسترها را فراهم میکرد، پیغامهایی در پشت صحنه میداد که با ایران قرارداد نبندید، منتها زمان ترامپ یک قدری شفافتر شد؛ امّا موضع ایران این بود که تحریمهای آنها خلاف تعهدتشان بود.
واقعاً هم خلاف تعهدشان بود و باید عکسش عمل میکردند. حالا اینها میگویند شرایط ما عوض شده، ولی اوّلین مسئله این است که اگر شرایط عوض شده، خب تحریمها را بردارید و همان کارهای خلافی که علیه ایران کردید را برگردانید تا مطابق نظرتان ایران هم به تعهداتش عمل کند.
به نظر من اگر تحریمها را برندارند، نمیتوانند به برجام برگردند؛ چون اینها خودشان گفتند و در متن برجام هم هست که میگویند ما متعهد میشویم تحریمها را برداریم. اروپاییها هم که الآن جزء برجام هستند، بهخاطر این است که مخالف رفتار آمریکا هستند. اینکه در عمل کاری نکردند بحث دیگری است، ولی در ظاهر میگویند ما مخالف تحریمهاییم. تحریمهای آمریکا صددرصد خلاف تعهدشان است و نمیتوانند برگردند.
این حرف که بگویند ما برمیگردیم، بعد مذاکره میکنیم اصلاً مقبول نیست. برگشت آنها منوط به این است که به تعهداتشان عمل کنند، کمااینکه ما به تعهداتمان عمل کردیم.
برای اینکه خیلی مطلب روشنتر بشود رفتار آژانس را ببینید، بهمحض اینکه توافق سیاسی با قدرتها میشود، آژانس آرام میشود و بهمحض اینکه توافق سیاسی نمیشود، دوباره خروش میکند. پس وجه اصلی این مسئله حقوقی نیست و سیاسی است.
در وجه سیاسی حتماً ابزار قدرت مهم است. اینکه روی موشکی حرف میزنند، اولاً زیادهخواهی است و اصلاً ربطی به آنها ندارد. ثانیاً ما باید در گفتوگوی دیپلماتیک بهطور عام حتماً هشیار باشیم. همیشه ایران عَلمدار گفتوگو بوده ولی بحث این است که نباید ابزار قدرت را از بین برد و نباید حرکت تولید دانش کُند شود. به نظر من این نکتهی خیلی مهمی است و در توافق هستهای هم تحقیق و توسعه نباید محدود میشد و نشد. تمام توافق این بود که شرایط اقتصادی کشور را تغییر بدهد. اگر آنها ابزارهای قدرت را از ما بگیرند، چه خاصیتی دارد که ما توافقی داشته باشیم.
البته اینها واقعاً در این مدت به ایران خسارت زدند؛ یعنی اینطور نیست که بدون خسارت بوده باشد، ولی این نیاز به بحث دارد. اگر این بحث را کسی قبول نکند، معنیاش این است که اینها میخواهند با یک کار شکلی، چند تا تحریم مقامات را بردارند و بعد بیایند بگویند بقیهاش به مذاکره مربوط است. این به ضرر ماست و اصلاً ما نمیتوانیم در این زمینه مذاکره بکنیم.
من فکر میکنم آن چیزی که مهم است، این است که برای مردم تبیین بشود که ایران در مقابل کاری که غربیها کردند انصافاً صبوری کرد. آنها اوّل گفتند چند هفته، بعد گفتند چند ماه و کمتر از یک سال طول دادند، ولی ما صبر کردیم و مرتب هم به اروپاییها گفتیم اگر آمریکاییها را قبول ندارید شما چه کار میکنید؟ تئوریهای مختلفی مطرح شد که چه جوری آنها عمل کنند. در نهایت چیز دندانگیری که حداقل منافع جمهوری اسلامی از نظر فروش نفت و امکاناتی که از بانک میتواند استفاده بکند حاصل نشد. بعدش ما این گامها را برداشتیم تا برای مردم روشن باشد که ایران یک مسیر معقولی را طی کرد. البته معنی هم نداشت که ما بعد از این همه صبر و گفتوگو با غربیها به تعهداتمان عمل کنیم و دیگران به تعهداتشان عمل نکنند.
منتها در بُعد اقتصادی یک اشکال در آنها وجود داشت که واقعاً به تعهدشان عمل نکردند و یک اشکالاتی هم در خود ساختار داخلی ما بود؛ یعنی ظرفیتهای بسیار زیاد اقتصادی در داخل کشور هست که اینها بالفعل نشده بود. بهخاطر اینکه در دولتهای مختلف جنس وارد میکردند. سیستم دیوان کشوری ما هم اشکالاتی واقعاً دارد. وقتی تحریم شدیم، به بخشهای تولید داخل رجوع شد. تا این استعدادها شکوفا نشود ابزار قدرت شما قوی نمیشود. درست است که الآن فشار روی مردم به وجود آمده، ولی از این طرف مقدار زیادی که ما از خارج وارد میکردیم در داخل دارد تولید میشود. این دیگر برنمیگردد و یک روش شده است.
نکتهی مهم این است که ما این مسئله را بفهمیم و اگر در آینده شرایط آنها تغییر کرد و انشاءاللّه وضع توافق هستهای هم به یک جایی رسید و آنها هم سر جای خودشان برگشتند و تحریمها را برداشتند، یادمان نرود که دوباره پول نفت را خرج بودجهی جاری نکنیم و برویم بسترها را فراهم کنیم که تولید در داخل قوی بشود.
در مورد مسئلهی هستهای هم باید توجه داشته باشیم که ما دنبال سلاح نیستیم. وقتی رهبر انقلاب یک فتوایی دادند، این فتوا را نمیشود تغییر داد. حالا ممکن است آنها این موضوع را نفهمند، ولی خودمان میدانیم که ما دنبال سلاح هستهای نیستیم. توانمندی هستهای ابعاد مختلفی دارد که میتواند در بخشهای گوناگون مفید باشد. آنها حرفشان این است که وقتی شما توانمندی هستهای پیدا میکنید، خیلی سریع میتوانید بهسمت دیگری شیفت کنید و متوجه این مسئله نیستند که وقتی در مکتب تشیع و تفکر اسلامی فتوایی صادر میشود، اصلاً نمیشود از آن عبور کرد. این یک معضلی است که آنها همیشه این حرف را میزنند، ولی مشکل اصلی آنها مستقلبودن ایران است که روی مؤلفههای قدرت خودش پافشاری دارد.
درواقع هستهای یک بهانه است. البته نمیخواهم بگویم همهاش این است، ولی یک قسمت اعظمش همین است. اوّل انقلاب مگر ما هستهای داشتیم که اینها با ما جنگ راه انداختند؟ اگر واقعاً مشکل هستهای است، چرا الآن حرفهای دیگری میزنند. هر روز یک چیزی میگویند. این بحث هم از گذشته مطرح بود و در جلسات هر از گاهی یک موضوع را برجسته میکنند و حولوحوش آن حرف میزنند.
لذا من فکر میکنم ابزارهایی که نماد قدرت ماست، تنوع دارد و به همهی آن باید توجه کنیم؛ یعنی گاهی ممکن است در ذهن مردم نوع گفتوگوهایی که در صحنهی سیاسی میشود، این القاء را بکند که ما فقط میخواهیم دنبال مسئلهی هستهای برویم و به اقتصاد توجهی نداریم. آن کسانی که روی این موضوعات فکر میکردند، به بخش اقتصادی مردم هم خیلی توجه داشتند و الآن هم این توجه را دارند که لطمه نخورد. مسائل دفاعی، اقتصادی، منطقهای و سیاسی، یعنی مسائل حمایت و مشارکت مردم در این گفتوگوها مهم است و به آن توجه میشود.
در اینجا لازم است این نکته را بگویم؛ با تجربهی بیستسالهای که من در این مسائل در جلسات مختلف دارم، کسی که واقعاً از حقوق ملت با تعقل و دقت کافی صیانت و مراقبت میکند و زمینههای مناسبسازی در این جلسات را انجام میدهد، رهبر انقلاب هستند. ایشان واقعاً در شرایط سخت هم از حقوق مردم صیانت کردند و هم راه را به بنبست نکشاندند. یکی از مسائلی که رهبر انقلاب همیشه تأکید میکردند این بود که این عَلَم مذاکره باید در دستتان باشد؛ یعنی ما در شرایطی که حتی میخواستیم یک زنجیره [سانتریفیوژ] را درست کنیم، عَلَم مذاکره را زمین نگذاشتیم؛ حتی گاهی ما مسائل داخلی داشتیم که نمیشد به سادگی حل کرد و ایشان در این حال هم این نظر را داشتند.
ایشان در جلسات با یک درک دقیقی موضوعات را به سامان میرساندند. در همین بحث برجام که جلسات مختلفی در محضر رهبر انقلاب بود، ایشان اصولی که میگذاشتند، فکرشده و سنجیده بود و خیلی کمک میکرد که مذاکرهکنندگان چهارچوب مدون و دقیقی برای بحثکردن داشته باشند. لذا نقش ایشان واقعاً صیانتکننده از حقوق ملت است.
امّا چگونه میشود این را صیانت کرد؟ و چگونه باید عمل بشود که اینها دیگر آن را تکرار نکنند؟ در این جلسات همیشه نظر من این بود که ما باید بهجای ریزهکاری، به آنها بگوییم که کلاً تحریمهایتان را بردارید و روشن و مستند ابلاغ کنید و بعد ما اقداماتمان را عملی کنیم. خب این یک مقدار متفاوت پیش رفت.
برداشت من این است که تدریجی عملکردن به نفع ما نیست؛ یعنی این که آنها یک گام کوچک بردارند، بعد ما هم یک گام برمیداریم [نفعی برای ما ندارد]. وقتی مذاکره در چالشهای چانهزنیهای خُرد بیفتد و آنوقت گروههای کارشناسی از هر دو طرف بنشینند گاهی یک شیطنتهایی میشود که حلش مشکل است. به نظر من، کلی عملکردن دقیقتر است؛ باید یکجا رفع تحریم را بپذیرند.
یک وقتی میگوییم ما اصلاً به مراودهی خارجی نیاز نداریم. این حرف، حرف دقیقی نیست؛ چون شما هرچقدر هم در داخل تولید کنید، تولیدتان را باید با خارج مبادله کنید که ثروت ایجاد بشود. به نظر من باید قبول کرد که مراودهی خارجی مهم است. بنابراین ابزارش هم مهم است و باید تحریم برداشته شود؛ چون در تحریم بانکها نمیتوانند کار بکنند و در مراودهی خارجی مشکل ایجاد میشود. اصل این است که ما روی استقلال اقتصادی خودمان کار را کنیم و برای استقلال اقتصادی احتیاج به مراودهی خارجی هم داریم و برای اینکه مراودهی خارجیمان شکل بگیرد، باید تحریمها برداشته بشود.
شهید مطهری در کتاب اقتصادشان یک نکتهای دارند که شاید قدری کم به آن توجه کردیم. ایشان میگوید برای اینکه ما به اهداف عالیهی حکومت برسیم باید حتماً از یک اقتصاد سالم برخوردار باشیم و اگر حکومتی اقتصاد سالم نداشته باشد هر چند هم اهداف عالیهای داشته باشد، در حکومت به آن نمیرسد و اقتصاد سالم باید یک اقتصاد زاینده و ثروتزا باشد. ما باید به استقلال اقتصادی مثل استقلالهای دیگر توجه کنیم. این نکته در قانون اساسی ما هم هست. گاهی تصور میشود که استقلال اقتصادی معنیاش این است که ما درهایمان را روی کشورهای دیگر ببندیم. این تصور غلطی است. استقلال اقتصادی این است که نتوانند به شما زور بگویند.
درونزایی اقتصاد هم خیلی مهم است و باید قبول کنیم که ظرفیت درونزایی ما فعلیت پیدا نکرده است؛ چون ما کشور نفتی هستیم و پول زیاد نفت را خرج امور جاری کردیم و در کار تحقیقاتی و دانشگاهی ثروتزایی را مبنا قرار ندادیم؛ چون پول نفت را به وزارت صنایع، وزارت کار، دانشگاهها و... میدهیم. نه تولید ما به دانشگاه متصل میشود، نه دانشگاه از نظر ادارهی خودش لزومی میبیند به تولید وصل شود، ولی بهصورت طبیعی باید به هم متصل شوند و نیازمند هم باشند. این مشکل از آنجاست. لذا راحت حکومتکردن به این معنا نیست که یک پول بادآوردهای را خرج کنیم تا این دورهی چهارساله تمام شود. این مشکلی است که در دورههای مختلف وجود داشته است.
اگر کسی خوب به ریشههای مسائل آمریکا و تئوریای که در سیاست آنجا حاکم است نگاه کند، آمریکاییها بیشتر سودانگارند. این نتیجهی فایدهگرایی است؛ یعنی همه چیز تبدیل به نقدکردن فایده میشود. این یک مشکلاتی ایجاد میکند که در بین متفکرین غربی هم مطرح است. لذا این حرف وجه اصلیاش برمیگردد به بستری که آنجا وجود دارد؛ ولی این آدم بیتأثیر نبوده است.
نکتهی دیگری که به نظر من مهم بود، واقعگرایی ایشان است؛ یعنی آرمانگرایی و واقعگرایی در تصمیمگیریهایشان تبلور دارد. هم هدف را همیشه مدنظر دارند، هم به بسترها توجه میکنند. اگر به تدابیر ایشان توجه میشد، مسائل با هزینهی کمتری حل میشد. در همین توافق اخیر یک جاهایی مذاکرهکنندگان جلو میرفتند که دقت نظری در بعضی از امور نداشتند و وقتی ایشان بحث را سامان میدادند، شکل دیگر پیدا میکرد. آن ضوابطی هم که ایشان گذاشتند، خیلی مؤثر بود. البته ضابطهاش قبلاً بحث شده بود، ولی ایشان مدون کردند که چند موضوع را مورد توجه قرار میداد. این خیلی راهگشا بود؛ یعنی یک مسیری باز شد برای فردی که میخواهد مذاکره کند، چه چهارچوبهایی را همیشه مدنظر قرار بدهد.
نکتهی دیگری که ایشان خیلی توجه داشتند و در همهی این مسیر اهمیت داشت، این بود که همیشه به مؤلفهی حل موضوع توجه داشتند؛ یعنی نمیخواستند این بحث طوری بشود که راه دررو نداشته باشد. ضمن اینکه بهخاطر حل مسئله از همهی ابزارها میخواستند استفاده شود و دقتنظر و کارشناسی شود؛ ولی مسیر را جوری طراحی میکردند که ادامه پیدا کند و منقطع نشود. افرادی بودند که میگفتند فقط باید مذاکره شود، ولی ایشان همهجانبه نگاه میکرد.
شهید حاج قاسم سلیمانی یک عبارت خیلی خوبی راجع به این مسئله دارد که میگوید من هر وقت میدیدم که رهبر انقلاب مطلب یا نظری را میفرمایند، احساس میکردم که حتماً مصلحت کشور است یا اگر نهی میکردند لزومی دارد. واقعاً رهبر انقلاب بهدلیل پُختگی و پارساییشان از یک نگاه همهجانبه برخوردار هستند؛ حتی در مسائل پیچیدهی منطقهای هم توجهات خوبی دارند. درباره سیاست کشور نسبت به خیلی از مسائلی که در عراق، لبنان، فلسطین و سوریه پیش میآمد، رجال سیاسی ما نظراتی میدادند که اگر آن انجام میشد، امروز معضلات بزرگی برای کشور به وجود میآورد، ولی ایشان در جلسات تصمیمات خیلی سنجیده میگرفتند. آرامش روانی امنیتی که امروز در ایران است، معلول آن تصمیماتی است که ایشان در آن جلسات میگرفتند.