گاهی ما در زندگی روزمره، خودمان را در اتفاقات گذشته یا اتفاقاتی که در پیرامونمان در حال رخ دادن است، مقصر میدانیم. اگر در این حالت به روش منطقی با احساس گناه خود روبهرو نشویم، آنقدر در این احساس غرق میشویم که دیگر نمیتوانیم شبیه یک انسان عادی زندگی کنیم، با دیگران ارتباط بگیریم و در کل زندگی باکیفیتی داشته باشیم.
احساس گناه در واقع نوعی حالت درونی است که در رده حالات احساسی منفی دستهبندی میشود و ابعاد مختلفی از جمله غم و تنهایی را دارا میباشد.
وجدان هر کسی درباره رفتارها و افکار خودش قضاوت میکند و اگر این قضاوت عادلانه باشد میتواند به فرد کمک کند تا دوباره آن اشتباه را مرتکب نشود و زندگی رو به پیشرفتی داشته باشد؛ اما اگر این قضاوت ناعادلانه یا بسیار سخت?گیرانه باشد، فرد دچار احساس گناه شدیدی میشود و این احساس گناه میتواند او را از حرکت و تلاش باز دارد و او گرفتار مشغولیت ذهنی میشود و باعث افسردگی و لذت نبردن از زندگی میشود.
چطور میشود با این احساس کنار آمد و از آن رهایی یافت؟
یکی از راههای رهایی از حسهای منفی نوشتن است. در مورد رهایی از این احساس فرد باید بلافاصله بعد از اینکه حس گناه در او شکل گرفت، درباره آن بنویسد.
زمان شکلگیری این احساس و دلایلی که در ذهن خود دارد را به طور کامل یادداشت کند. بعد از یک یا دو هفته به این دفتر برگردد و آن را دوباره مرور کند. این کار به او کمک میکند که متوجه شود واقعاً آنقدرها هم که فکر میکرده، مقصر نبوده است.
نوشتن باعث میشود، فرد نسبت به ریشه این حس آگاهی پیدا کند. چراکه فردی که احساس گناه میکند، باید سعی کند بداند به چه علتی چه موجه چه غیرموجهی این حس را دارد. در حقیقت فرد باید ریشه و دلیل اصلی اینکه همیشه خودش را مقصر میداند را بشناسد. مثلاً اگر به علت رفتار ناشایست و آزاردهنده با کسی احساس گناه میکنید، بدانید که میتوانید از این پشیمانی به عنوان فرصتی در جهت رشد و بالندگی خود کمک بگیرید. مثلاً اگر از توهین کردن به دوست خود احساس گناه میکنید، بدانید که این آشفتگی درونی زنگ خطری است تا رفتار اشتباهتان را اصلاح کنید.
فرد اگر متوجه شود که علت عذاب وجدان و احساس گناه او توهین به دوستش بوده، سعی میکند که دوباره آن را تکرار نکند. اما گاهی این حس بیدلیل است و باید برای شناخت وجودی آن به روانشناس مراجعه کنید. شاید شما تلههای شخصیتی دارید که وجود آن باعث میشود همیشه احساس ناکافی بودن کنید و دائم گمان کنید که به دیگران مدیون هستید و باید آنها را از خود راضی نگه دارید.
فرد برای رهایی از احساس گناه بهتر است که تنها به آینده خود فکر کند و گذشته خود را پشت سر بگذارد. چون مرور گذشته چیزی را حل نمیکند. اگر تا به حال گذشته را هزار بار بالا و پایین کردهاید و به سرزنش خودتان پرداختهاید، به خود بیایید و بپرسید که حالا چه؟ اینهمه فکر و مرور اشتباهات چه چیزی را حل کرده است؟ بهتر است به جای بررسی خاطرات تلخ گذشته به فکر آینده باشید و از بروز هرگونه اشتباهی جلوگیری کنید. فکر به گذشته، آینده شما را نیز تباه میکند.
اشتباهات ما معلمان ما هستند. برای رهایی از احساس گناه، فرد باید از خطاهای خود درس بگیرد. احساس گناه درواقع به ما یادآوری میکند که میتواند از تجربه تلخی که پشت سر گذاشته درس بگیرد تا همان اشتباهات را دوباره تکرار نکند. مثلاً اگر با کسی توهینآمیز رفتار کردهاید و اکنون احساس گناه میکنید، بدانید که این احساس گناه یک پیام دارد و آن این است که باید ضمن عذرخواهی از شخص مورد نظر، حواستان را جمع کنید تا از این به بعد هر کلمه زشت و ناپسندی از دهانتان خارج نشود. اما اگر فرد هیچ خطایی مرتکب نشده و بیعلت احساس گناه میکند، عملا خطایی وجود ندارد که از عواقبش درس بگیرد. در چنین مواردی، چون رفتار ناشایستی از فرد سر نزده است، نیازی به اصلاح رفتار وجود ندارد.
بهتر است فرد برای رهایی از احساس گناه، خودش را در اولویت قرار دهد و بیشتر به خودش توجه کند. مراقبت از خود باعث میشود که فرد احساس بهتری نسبت به خود پیدا کند و رفتهرفته احساس گناه را از زندگیاش حذف کند. پس بهتر است فرد در برنامهها و افکار خود، اول از هر چیز خود را در اولویت قرار دهد.
حتی گاهی اولویت دادن خود باعث میشود که احساس گناه کاذبمان کنترل شود و نسبت به این حس تعادل برقرار کنیم.
منبع: روزنامه اطلاعات