اگرچه به تعبیر شیرین و معروف مرحوم جمالزاده «فارسی شکر است» اما حیف که کتاب فارسی پایه هفتم را تلخ کردهاند. تصور و توقع این است که آموزشوپرورش متعهد به حقوق و مسئولیت و رعایت معیارهای اخلاقی باشد تا بتواند وظیفه آموزشوپرورش کودکان و نوجوانان کشور را بهدرستی به اجرا بگذارد. یکی از این مسئولیتها در تدوین کتابهای درسی و رعایت حقوق صاحبان آثاری است که در کتابهای درسی از آنها چیزی نقل میشود.
غیر از نادر ابراهیمی که در فارسی پایه هفتم در اثرش دست بردند، هوشنگ مرادیکرمانی هم در همین کتاب بینصیب نمانده است.حق پدیدآورنده هر اثر فکری هنری است که آفریده فکریاش از دستبرد و تحریف محفوظ بماند. هیچکس اجازه ندارد یک اثر فکری یا هنری، مانند یک داستان را بدون رضایت صاحباثر تغییر دهد. این ابتداییترین حق یک نویسنده است که به حق مالکیت معنوی او حرمت بگذارند.
عمق فاجعه آنجاست که کسانی در آموزشوپرورش که باید متکفل آموزش و تربیت فرزندان کشور باشند، آداب ادب را یکسو نهاده و به سهولت تمام به خود اجازه میدهند نوشتههای دیگران را به سلیقه خود تغییر دهند. بعد از برملاشدن دستبرد به یکی از آثار مرحوم نادر ابراهیمی در کتاب فارسی پایه هفتم، معلوم شده است همین بلا را بر سر داستان سفرنامه اصفهان، از مجموعه قصههای مجید، اثر هوشنگ مرادیکرمانی نیز آوردهاند. بدون اجازه هوشنگ مرادیکرمانی در داستان دست بردهاند و کلماتی به آن افزودهاند که در اصل اثر نیست که بارها منتشر شده است.
در صفحه 71 کتاب فارسی آمده است: «بیبى وقت نماز صبح، بیدارم کرد. برایم بار و بندیل بست. «من هم نماز خواندم»، ناشتایى خورده و نخورده، پریدم رو چرخ ...».جمله واقعی نویسنده در داستان این است: «بیبى وقت نماز صبح، بیدارم کرد. برایم بار و بندیل بست. «من هم بیکار ننشسته» ناشتایی خورده و نخورده، پریدم رو چرخ ...».در صفحه 74 کتاب فارسی آمده است: «ظهر شد. صداى اذان میآمد. «وضو گرفتم و نماز خواندم». کار اکبرآقا تمامى نداشت».جمله واقعی نویسنده در داستان این است: «ظهر شد. صداى اذان میآمد. کار اکبرآقا تمامى نداشت».
مؤلفان کتاب فارسی پایه هفتم اگر میخواهند فرهنگ نماز و گرایش برای نماز را به کودک 12-13 ساله تبلیغ و ترویج کنند، چرا باید به تحریف و دستبرد به اثر دیگری متوسل شوند. چرا حق معنوی نویسنده بر اثر را پایمال میکنند؟ چگونه میشود نمازی را که «به یقین از کارهای زشت و ناپسند باز میدارد»(إِنَّ الصَّلَوةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَآءِ وَالْمُنكَرِ) به چنین روش زشت و ناپسندی تبلیغ کرد؟
شاید برخی بگویند در برابر خیلی اتفاقات ناصواب و خلاف اخلاق و قانون که در حال رخدادن است، چنین چیزی اهمیتی ندارد. خردهریز است. اما همین خردهریزها نشانههایی مهماند از آنچه بر سر اخلاق حکمرانی میرود. ظاهرا این تحریف، در کتاب فارسی سال گذشته وجود ندارد و امسال این کار را کردهاند. آقای وزیر آموزشوپرورش بعد از افشای دستبرد به اثر مرحوم نادر ابراهیمی، به یک عذرخواهی ساده بسنده کرد. اما حالا که معلوم شده است تحریف و دستبرد محدود به همان یک مورد نیست، نمیتواند فقط به تکرار عذرخواهی اکتفا کند.
این چه سیستم فکری و اداری است که خود را مجاز به چنین کارهایی میداند؟ چه از منظر اخلاق و حقوق و چه در نظر اهل فرهنگ و ادب، قبح و زشتی چنین رفتاری که مکرر شده، آنقدر است که آن را مستوجب تحقیق و کشف و معرفی و تنبیه مرتکبان بدانند و چنین انتظاری از وزارت آموزشوپرورش و آقای وزیر داشته باشند.