این روزها پیرامون واکنش ایران به ترور «شهید محسن فخریزاده»، «دوقطبی» دیگری بهوجود آمده است: «صبرِ استراتژیک» یا «ضربۀ متقابل».
بهرغم برنامههای یکجانبۀ صداوسیما که در آنها بیشتر بر واکنش فوری و انتقام پافشاری میشود، برنامۀ «زاویه» [12 آذر؛ شبکۀ چهار] مجالی فراهم کرد تا هر دو دیدگاه نظرات خود را تا حدّ ممکن بیان کنند. چند نکته در اینباره قابل تأمل است:
الف) مقابله بهمثل
-گرچه در «زاویه» نخست سخن از «اصل تناسب» Proportionality بهمیان آمد، اما در برابرِ معادل «مقابله بهمثل»(1) مقاومت شد! کشور «الف» آمده یک مقام کشور «ب» را ترور کرده، بر مبنای اصل تناسب در واکنش، کشور «ب» هم باید برود یک مقام کشور «الف» را در خاک خودش ترور کند؟ جز این است؟
اگر بیان چنین موضوعی در رسانۀ ملّی ممکن و مصلحت نیست، پس چرا بابِ گفتوگو در اینباره باز میشود؟ بیان مبهم، درلفافه و بااکراه این موضوع چه حُسنی دارد؟ موافقت یا مخالفت با ضربۀ متقابل تابع آگاهی از «چیستی» این ضربه است؛ پرسش که مهمان مدافع ضربۀ متقابل (دکتر عسگرخانی)، پاسخدادن به آن را وظیفۀ خود نمیداند!
ب) ترورِ بیمسئول!
فضای بینالمللی هرجومرجگون است، با وجود این، رقابت و تخاصم در فضایی آنارشیک هم تابع قواعدی [هرچند رذیلانه و ریاکارانه] است؛ چراکه دولتها در منشور ملل متحد همپیمان شدهاند که برای رسیدن به اهدافشان از زور استفاده نکنند(2).
در نتیجه، برای حفظِ پرستیژِ صلحدوستی و تعهّد به منشور، آنان تلاش میکنند «حذفِ فیزیکی/ترور» را بهگونهای طرّاحی و اجرا کنند که ردّونشانی از خود برجای نگذارند و در صورت متّهم شدن آنرا انکار میکنند. نکتهای که مهمانان «زاویه» سربسته به آن اشاره کرده و انجام آنرا از سوی ایران روا دانستند (دکتر عسگرخانی مدّعی شد که فاصله افتادن میان ترورهای 1388 تا 1390 احتمالاً حاصل چنین اقداماتی بوده است و دکتر بیگدلی هم تلویحاً به امکان انجام چنین اقداماتی از سوی ایران اشاره کرد).
ج) مسئولیتِ ترور؛ از چشم ما و دیگران
-آیا ایران در ترور «شهید فخریزاده» (7 آذر 1399) و ترور «شهید سلیمانی» (13 دی 1398) با شرایط یکسانی مواجه است؟
رئیس جمهور آمریکا (دونالد ترامپ) در نخستین روزهای ژانویۀ 2020م. رسماً و بهصراحت مسئولیت حمله را پذیرفت و ابعاد اصلی آن بهصورتی شفاف رسانهای شد. اما هنوز گروه یا دولتی رسماً مسئولیت ترور شهید فخریزاده را بر عهده نگرفته است – البته سران رژیم اسرائیل ادعاهایِ تحریکآمیز و موذیانۀ بسیاری مطرح کردهاند. از فراگیریِ کرونا، رکود اقتصادی، تحریم و ... که بگذریم، شاید به همین علّت است که با ترور شهید سلیمانی جامعه انسجام یافت، اما ترور اخیر موجبِ بروز شکاف در پیکرۀ اجتماعی شده است.
بنابراین میتوان گفت ایران فعلاً در مرحلۀ پیشا اثبات است، و پرسش از نوع، زمان و چگونگیِ واکنشِ رسمی و علنیِ ایران نه منطقی به نظر میرسد و نه به مصلحت.
د) ترور دولتی و غیردولتی
بعضی از کارشناسان میان اقدامات تروریستی «دولتها» و «بازیگرانِ غیرِدولتی» (مانند داعش و القاعده) تمایز قائل میشوند؛ چراکه از نظر آنان «تروریسم» یعنی اقدامات بازیگران غیردولتی.
شاید به سبب تغافل نسبت به این تفکیک مفهومی -یا سایر ملاحظات و مصالح- بود که هدف اسرائیل از ترور شهید فخریزاده «وحشتافکنی»! بیان شد. ارعاب ممکن است هدف دست چندم اسرائیل باشد، اما اجرای تروری با این حجم و ابعاد دربردارندۀ پیامهایِ مهم دیگری است.
ه) در مثل مناقشه نیست!
تأکید بر «تشبیه» و «مثالِ» حریف در «جَدَل» ممکن است ثمربخش باشد، اما در یک مناظرۀ عالمانه و مستدل مصداق مغالطه است؛ چراکه «المثال یُقرّب من وجه و یُبعّد من وجوه».
*
کوتاه سخن، نباید از یاد بُرد که جامعه یک کل در هم تنیده و بههم پیوسته است؛ نوع و شدّت واکنش [انتقام] یک دولت، تابعِ قدرتِ اقتصادی آن است و این دو از هم جدا نیستند.
پ.ن.
1- هر کس به شما تجاوز کرد، همانند آن بر او تعدّی کنید! و از خدا بپرهیزید - و زیاده روی ننمایید - و بدانید خدا با پرهیزکاران است (بقره: 194).
2- تمامی اعضاء در روابطِ بینالمللیِ خود از تهدید به زور یا استفاده از آن علیه تمامیت ارضی یا استقلال سیاسی هر کشوری یا از هر روش دیگری که با مقاصد ملل متحد مباینت داشته باشد خودداری خواهند نمود (منشور ملل متّحد/ فصل اوّل: مقاصد و اصول/ مادّۀ دو؛ بند 4).