روزنامه جام جم نوشت: «رِندی یا رُندی؛ این دو کلمه بدجوری توی ذهن ما به جان هم افتادهاند: شمارههای موبایل رُند، رِندانی که برای شمارههای رُند قیمت میگذارند و دلالیاش میکنند، پلاکهای ماشین رُند که عدهای برای داشتنش میدوند و پول خرج میکنند و رِندهایی که کمکشان میکنند. رُند؛ واقعا رُند بودن چقدر مهم است که باید به خاطرش رِندی کنی، که بعد از ماجرای شماره موبایل و پلاک خودرو، حتی رُند مردن حالا باید دنبال رُند به دنیا آمدن باشی. خدا حفظش کند هر جا که هست! دوستی میگفت اگر مادر خدا بیامرزش به جای ششم مهر ۷۷، هفتم مهر جان به عزرائیل میداد لااقل اگر زندگیاش لاکچری نبود، مرگش لاکچری میشد و آن وقت تاریخ ۷۷/۷/۷ خوب و خوشتراش مینشست روی سنگ قبرش.
بله وقت داریم
گوشی تلفن را برمیداریم و رِندی و رُندی را میاندازیم پشت سر و به عنوان یک زن باردارِ پا به ماه قلابی، به عنوان مادری که میخواهد هر طور شده بارش را ۹۹/۹/۹ زمین بگذارد، با لحنی که شنونده خیال باطل بَرش ندارد، تقاضای وقت میکنیم. مطب در تهران، جایی حوالی میدان پالیزی است، منشی هم دختری جوان با صدایی آرام.
«من ۹ماههام و تاریخ سزارینی که پزشکم برایم گذاشته ۱۹ آذر است، ولی ۱۹ آذر را دوست ندارم و میخواهم نهم آذر، یعنی ۱۰روز زودتر از آن تاریخ وضع حمل کنم.» منشی اینها را گوش میدهد و برای ساعت ۵عصر وقت میگذارد.
- مطمئنید دکتر انجام میدهند؟ آخر سه روز بیشتر نمانده! بله انجام میدهند، عصر حتما بیایید.
این جملات که میان ما رد و بدل شد، مدرک اول به دست آمد. خیابان شریعتی، دو راهی قلهک؛ شماره را تصادفی از یک سایت اینترنتی برداشته و زنگ زدهایم. سر ظهر است، منشی دهانش پر است و داد میزند که دارد لقمه میجود. دوباره میشویم مادر باردار قلابی که فقط سه روز تا نهم آذر وقت دارد؛ میترسیم دکتر قبولم نکند ولی منشی که پا به سن گذاشته و سرد و گرم روزگار چشیده به نظر میرسد، دلمان را قرص میکند.
منشی میگوید اتفاقا چند روز پیش خانمی آمد که میخواست چهار روز زودتر از زمان سزارینی که برایش تعیین شده بود، زایمان کند که دکتر قبول کرد، مال تو را هم اگر مشکلی نداشته باشی قبول میکند، فقط ... دلمان هرّی میریزد. فقط چه؟
- فقط پول بیمارستان میشود ۷/۵ میلیون.
- دستمزد دکتر چقدر میشود؟
- باید از خودش بپرسی!
خیالمان راحت میشود. پول چه ارزشی دارد؟ این هم مدرک دوم. تاریخ تولد لاکچری ۹۹/۹/۹ تقریبا جامعه پزشکان متخصص زنان را به دو بخش تقسیم کرده؛ گروه اول که زیر بار حرف زور و خواسته نامعقول بیماران نمیروند و گروه دوم که پَر به پَر بیماران میدهند و برای آن روز خاص وقت میدهند و در آن روز تا جان دارند، جراحی میکنند.
این تاریخ تولد خاص که اصلا معلوم نیست اولین بار در ذهن چه کسی جرقه خورد حتی بیمارستانها و مراکز درمانی را نیز به دو بخش تقسیم کرده: یک گروه که پاسخشان به سزارینهای بیوقت و عجولانه در نهم آذر، خیر است و یک گروه که با تبانی و زد و بند میان پزشک و پرسنل هر طور که بشود رضایت مشتری را جلب میکنند.
رِندی یا رُندی؛ این دو کلمه بدجوری توی ذهنمان به جان هم افتادهاند، واقعا رُند بودن چه قدر مهم است که باید به خاطرش رِندی کنی؟
معمای اتاقهای زایمان
۱۳۹۹/۹/۹ هم مثل بقیه روزهای دیگر است. یک ۲۴ ساعت و یک جا عوض کردن خورشید و ماه در آسمان، ولی این روز برای عدهای آن قدر خاص و ویژه جلوه کرده که کلا قید همه چیز را زده و مثل بچهای که برای به دست آوردن آبنبات چوبی دست به هر کاری میزند، پا را در یک کفش کرده و سزارین تقویمی میخواهند.
این پافشاریها چنان زیاد و لجوجانه است که وضعیت برخی بیمارستانهای کشور را به مرز بحران رسانده؛ به طوری که اتاق زایمان خالی پیدا نمیشود. ما پیگیر این اتاقها شدیم و تا آنجا که دستمان رسید، فهمیدیم چه در بخش دولتی و چه خصوصی ظرفیتها تقریبا تکمیل است اما این که چرا برخی پزشکان همچنان برای آن روز خاص وقت میدهند چیزی است که پیگیریهای بعدیمان پاسخش را داد؛ پاسخی که چیزی نبود جز یک معادله چندمجهولی که با تبانی و همراهی پزشک و پرسنل حل میشود.
در واقع کافی است پزشک متخصص زنان یک بیمارستان بخواهد زن بارداری را نهم آذر، یعنی دو روز دیگر سزارین کند. اگر او بخواهد و اگر تخت خالی نباشد، تخت برای او و بیمارش خالی میشود.
البته خواستن پزشک بهتنهایی کفایت نمیکند، چون بیمارستان هم باید همراه باشد. چطور؟ با رزرو کردن اتاقهای زایمان برای بیماران. یک جراح زنان در یکی از شهرستانهای کرمان به ما گفت جراحی را انجام میدهد و برای رزرو وقت، پولی برای خودش نمیخواهد ولی بیمارستان برای این که تخت را برای ما نگه دارد پنج میلیون تومان بالاتر از تعرفه عادی میخواهد.
ماجرای تلختر را اما چند ماما برای ما روایت کردند؛ ماماهایی که کنار متخصصان زنان به فرآیند سزارین کمک میکنند. یکی از آنها به ما گفت که برای رزرو اتاق عمل باید به چند نفر از کارمندان بیمارستان پول بدهیم و این پول تقریبا ۱۰ میلیون تومان است.
مامای دیگری که گویا ظاهرا ماما ولی در باطن دلال است، میگوید، برای رزرو اتاق زایمان و مراقبتهای قبل، حین و بعد از عمل، به طوری که در همه لحظات در کنار مادر باشد ۳۰میلیون تومان میخواهد. یکی دیگر از همکاران او اما به ما رقم ۲۰ میلیون تومان را پیشنهاد میدهد که خب به نظرش هم منِ مادر قلابی را به خواستهام میرساند و هم او را که خطر میکند و از روابطش به نفع بیمار استفاده میکند.
رِندی یا رُندی؛ این دو کلمه بدجوری توی ذهنمان به جان هم افتادهاند، واقعا رُند بودن چقدر مهم است که باید به خاطرش رِندی کنی.
تشر بهداشت و کوتاه آمدن سجل
در این بلبشوی کرونا که معلوم نیست اصلا تا نهم آذر زنده میمانیم یا نه و در این غوغای بیماری که بیمارستانها را لبریز کرده است، کسانی که دنبال لاکچریبازی میگردند زیر هجمه بیماری و توپ و تشر وزارت بهداشت و حتی کوتاه آمدن سازمان ثبت احوال مشغول کار خویشاند.
ثبت تاریخ تولد ۹۹/۹/۹ در شناسنامه فرزند خانواده برای عدهای چنان به یک رویای زیبا تبدیل شده و عدهای از پزشکان چنان به همراهی با اینها دل دادهاند که ابلاغیه معاون درمان وزارت بهداشت تا لحظهای که ما پیگیر امورات گزارش بودیم، هیچیک از دوطرف را دلسرد نکرد.
قاسم جانبابایی در ابلاغیهاش بررسی عملکرد بیمارستانها و پزشکان در سزارینهای تقویمی و برخورد با بیمارستانها و پزشکان دارای سابقه آمار بالای سزارین مدیریت نشده را خواستار شده، بیمارستانها را نیز موظف کرده تا پزشکان متخصص زنان و زایمان با آمار افزایشی سزارین را به هیات انتظامی استان معرفی کنند.
این ابلاغیه را همه پزشکان متخصص زنان و پرسنل بیمارستانها دیده و خواندهاند و در حالی که به آن علم داشتند، دیروز به ما هم وقت سزارین دادند و هم چم و خم رزرو کردن اتاق عمل را یادمان دادند و بیمحابا ابلاغیه را زیرپا گذاشتند.
البته این بخشنامه را بخش دولتی نسبت به بخش خصوصی جدیتر گرفته؛ به طوری که مشاهدات میدانی ما در تبریز نشان داد انجام سفارشی سزارین ۹/۹ در بیمارستانهای دولتی این شهر تقریبا نشدنی است. با این حال چون در کشور ما کار نشد ندارد و بخش خصوصی نیز همواره راه خودش را میرود، یافتههای خبرنگار ما در اهواز نشان داد که اگر پزشک معالجِ زنی باردار و طالب تولد لاکچری ۹۹/۹/۹ تایید کند که او در این تاریخ باید جراحی شود در بیمارستانها به روی افراد باز است، چه روز نهم و چه شب نهم.
این همه اصرار و تلاش برای داشتن یک تاریخ تولد خاص البته با سِحرِ سازمان ثبت احوال کشور باید باطل میشد و حرفهای سخنگوی این سازمان باید خانوادههای زیادی را از سزارینهای بیموقع منصرف میکرد اما گویا عدهای میخواهند راه خودشان را بروند نه راه ثبت احوال را.
سیفالله ابوترابی حالا که میل اغراقشده خانوادهها برای تولد ۹۹/۹/۹ را دیده به نقل از سازمان متبوعش اعلام کرده که ثبت احوالیها حاضرند با دل خانوادهها راه بیایند و سازمان ثبت احوال محدودیتی برای ثبت تولدها ندارد و اگر فردی از دوم یا سوم آذر تا ۱۵ این ماه بهدنیا بیاید نیز میتواند شناسنامه با تاریخ ۹۹/۹/۹ دریافت کند.
این جمله میتوانست آبی بر آتش خانوادههای مشتاق باشد ولی آنهایی که لاکچریبازی را واقعی و با همه ابعاد و جزییاتش میخواهند، دوست ندارند به روش ثبت احوال کار کنند و خودشان را گول بزنند. دیروز چند پزشک متخصص زنان و زایمان برای ما روایتهایی داشتند که ثابت کرد، عدهای سخنان سخنگو را از این گوش گرفته و از آن گوش در کردهاند.
خواستههای عجیبوغریب خانوادهها
فاطمه نادریصفا، متخصص زنان و زایمان در شهر قم دیروز یک ربع قبل از آن که با هم حرف بزنیم، یک بیمار داشت که مصرانه میخواست نهم آذر زایمان کند که از او «نه» شنیده بود و گفته بود که میرود سراغ پزشکی دیگر.
نادری میگوید: بین هفتههای ۳۸ و ۳۹ حاملگی، میتوان ختم بارداری داد که بهترین گزینه هفته ۳۹ است ولی از آبان امسال بیشتر زنان بارداری که به بیمارستان محل کار او آمدهاند اصرار به سزارینهای زودرس داشتهاند. او میگوید تا الان حدود ۱۵ بیمار را قانع کردهام که سزارین زودهنگام جان فرزندشان را به خطر میاندازد و آنها نباید به زجر تنفسی فرزندشان راضی باشند؛ چرا که تولد زودهنگام باعث نارسماندن ریهها و مشکلات بعدی میشود.
صفیه عشوریمقدم، متخصص زنان و زایمان در تهران نیز بیشمار از این مراجعات داشته و میگوید بسیاری از بیماران فعلیاش کسانی هستند که سال پیش از او پرسیدهاند که باید چه کار کنند تا فرزندشان در فلان تاریخ مشخص متولد شود. او میگوید حتی برخی بیماران هستند که بچهدارشدن را گذاشتهاند برای سال ۱۴۰۰ تا لاکچریتر باشد.
عشوری توضیح میدهد: پزشکان زنان همیشه از این ماجراها دارند چه ۹/۹ باشد چه ۱۰/۱۰ و چه ۲/۲. او حتی میگوید که بیماران زیادی دارد که نمیخواهند روز و ماه تولد فرزندشان با فلان فامیلی که با او مشکل دارند یکی شود یا روزی به دنیا بیاید که یکی از بچههای فامیل نیز در آن متولد شده است.
زهره احمدی که مامایی در تهران است اما میگوید میل مادران باردار بیشتر به این سمت است که فرزندانشان همه در یک ماه متولد شوند؛ به طوری که اگر فرزندِ اول، آبان ماهی است فرزند دوم هم متولد آبان باشد، حتی اگر بچه نارس و با زور سزارین به دنیا بیاید.
احمدی میگوید: ما وقتی به بیماران توضیح میدهیم که بچه نارس باید زیر دستگاه در بخش مراقبتهای ویژه قرار بگیرد خیلی راحت میگویند «خب برود» که نشان میدهد از خطراتی که جان فرزندشان را تهدید میکند خبر ندارند.
اصرار برخی خانوادهها بر برخی تاریخ تولدها واقعا عجیب است. مثل اتفاقی که شب ۲۶ آبان در یکی از بیمارستانهای مشهد رخ داد و زهرا یادگاری که مامای شیفت بود، شاهدش بود. او میگوید آن شب زنی با اعضای خانوادهاش به بیمارستان آمد تا سزارین شود و به قدری اضطراب داشت که همه پرسنل از نگهبان تا سوپروایزر فهمیدند او چه میخواهد. زن، فرزند دومش را باردار بوده و چون فرزند اولش متولد ۲۶ آبان بوده، میخواسته هر طور که شده فرزند دوم هم در همین روز به دنیا بیاید، برای همین با طولانی شدن فرآیند انتقال او به اتاق جراحی و نزدیک شدن به ساعت ۱۲شب او کلی داد و فریاد کرده که عجله کنید وقت از دست رفت.
چند درصد مردم ایران در این حال و هواها زندگی میکنند نمیدانیم. این را هم نمیدانیم که چند درصد مادرانی که با چنگ و دندان دنبال زایمان در روزی خاص هستند به معنی واقعی کلمه برای آن کودک مادری میکنند ولی مطمئنیم تب لاکچریبازی در کشورمان بالاست و چون جای ارزشها در جامعه ما و میان برخی قشرها بهشدت عوض شده ۹۹/۹/۹ نیز پایان این ماجراها نخواهد بود.