عصر ایران؛ علیرضا افشاری- به تازگی فیلم سینمایی مولان (2020) را دیدم؛ فیلمی آمریکایی که محور داستانش بر پایهی شعرِ کهنِ «تصنیف مولان»، از افسانهها و فرهنگعامهی چینی، است: دختری رعیت که شمشیرزنی قابل است به هیأتی مردانه درمیآید تا بر خلافِ سنتِ مردانهی جامعه و قانونهای سختگیرانهی امپراتوری در ارتشِ آن کشور خدمت کند.
فیلم، که بیشتر وامدار نسخهی پویانمایی همین اثر است که در سالِ 1998 ساخته شد و مورد استقبال قرار گرفت، ساختِ شرکت سینمایی معروف والتدیسنی است؛ یکی از بزرگان صنعت سینمای جهان که بیشتر به خاطر پویانماییهای کلاسیکش شهره است، اما سالهاست فیلمهایی نوجوانانه هم میسازد.
فیلم با وجود آن که فضایی حادثهای ـ حماسی دارد ساختهی خانم نیکی کارو، کارگردان نیوزلندی، است که فیلمهای هالیوودیِ پیشینش بیشتر حال و هوایی درام و عاشقانه داشتهاند اما از کار کردن با نوجوانان و آفریدنِ فیلمهایی با محوریت آنان لذت میبرد.
هنرپیشگان فیلم مولان همه چینی هستند، به جز نقشِ منفی آن «جیسون اسکاتلی» هنرپیشهی معروف که البته او هم چینیتبار است. محل فیلمبرداریِ آن هم، به جز صحنههایی در نیوزلند، چین بوده است؛ آنهم ایالت اویغورنشین ژینژیانگ، جایی که اقلیت مسلمانِ ایغوری و قزاقی در آن تحت آزار هستند.
ناگفته نماند که لیو ییفئی، ستارهی اصلی و زنِ فیلم، چندی پیش از نیروهای پلیس هنککنگ به خاطر سرکوبِ معترضان تقدیر کرده بود، بهگونهای که فیلم مورد تحریم این فعالان و نیز مخالفانِ تایوانی قرار گرفته است و نیز یادآوری شود که چین، سالها پیش، برای پخش پویانمایی مولان امتیازهای چندی از والتدیسنی گرفته بود (خریدِ حق پخش بینالمللی دو فیلم چینی؛ ساختِ پارکی تفریحی در چین؛ حضورِ گروه نمایشی چینی در افتتاحیهی اثر در اروپا،...)، از این رو این فیلم را میتوان نشانهی همکاریِ سینمای کاملاً دولتی چین با هالیوود دانست و جالب است که کشور چین، با وجود آشکار شدنِ جنگ اقتصادیاش با آمریکا به دست ترامپ، به جز لایهی اقتصاد در لایهی فرهنگ هم همکاریهای خود را دارد.
سینمای چین در این سالها از پیشرفت فنآورانهی بالا و خوبی برخوردار بوده که نمونهاش فیلم علمی ـ تخیلی «زمین سرگردان» (۲۰۱۹)، به کارگردانی فرانت گو، است که همچون نمونههای آمریکاییِ این سبک ادعایی جهانی (نجات جهان) دارد.
فیلم مولان فیلمی خوشساخت است و جلوههای ویژهی رایانهای باکیفیتی دارد هر چند در تارنمای رایدهیِ بینندگان (IMDB) رای بالایی ندارد که به نظر من، به جز مخالفتهای سیاسی معترضان علیه سیاستهای چین، احتمالاً به زمینهی چینهراسییی که دولت آمریکا به آن دامن میزند برگردد و نیز احتمالاً بیگانگیِ مخاطبان فیلم (کودک و نوجوان) با برخی ویژگیهای افسانههای چینی.
به نظرم با وجودِ آن که در فرهنگ آمریکایی ابرقهرمانانی با تواناییهای عجیب و غریب وجود دارند این مخاطبان با ویژگیهایی چون پرشهای پروازمانندِ جنگاوران چینی ارتباط برقرار نکنند. فراموش نشود که اگر هم فیلمهایی با چنین ویژگیهایی پیش از این در جشنوارههای غربی مورد تحسین قرار گرفتند («ببر خیزان، اژدهای پنهانِ» انگلی و...) به خاطر ارتباط گرفتن با لایهای نخبه و آشنا با سینمای جهان بوده است.
با این حال آنچه سبب شد دربارهی این فیلم بنویسم و دیدنش را به علاقهمندان سفارش کنم ــ بهویژه آن که با برگردانِ فارسی یا دوبلاژ خوبی هم در دسترس است، احترامی است که در فیلم به حکومت باستانیِ چین و بهویژه فرد امپراتور گذاشته میشود که آشکارا نشانهی گذرِ حکومتِ چین از نگاههای انقلابی و باستانستیزانهاش است.
با وجود آن که امپراتور سهمِ کوچکی از فیلم را به خود اختصاص داده نقش او را جت لی، هنرپیشهی برجستهی چینی که با فیلمهای رزمیاش شهره شده، بازی میکند و در همان صحنهها از شخصیتِ برجستهای برخوردار است که در فیلم در کنار شأن و جایگاه و اعتبارِ فرمانروا در نزدِ مردم تکمیل میشود؛ آنهم در حالی که امپراتورانِ چینی، همچون همتایان رومیشان، به شدت ستمکار بودهاند و جامعهی آنجا، به نسبتِ فرمانرواییِ پادشاهان باستانیِ ما در همان هنگام، از آرامش و پیشرفت کمتر و فرهنگی بستهتری، که در فیلم به گوشهای از آن که جایگاهِ زنان باشد بهگونهای گذرا اشاره میشود، برخوردار بوده است و این، بار دیگر کوتاهیِ سیاست گذاران فرهنگی ما را نسبت به توانمندیِ هنر و پیوندش با تاریخ و هویت ملی نشان میدهد.
کاش، پس از گذری به سلامت از خوانهای کرونا و مفاسد اقتصادی و برخی ستیزهای بینالملل، دولتمردان ارزشِ هنر و رسانهی سینما را در فرهنگسازی و آشتی ــ آشتیِ ما با تاریخمان و آشتیِ ما با برخی کشورهای پیشرو و بهویژه فنآوریهایشان در صنعتِ سینما و نیز برخورداری از این همه دستاندرکاران برجستهی سینمای جهان که ایرانی هستند ــ دریابند تا کمی زخمهای گشودهشدهی فرهنگی در این سالها بهبود یابد.