روزنامه ایران نوشت: «کرونا کلانشهرها را نشانه رفته است؛ شهرهایی که انگار هر چقدر هم پروتکلهایی مانند ماسک زدن در آنها رعایت شود، حفظ فاصله اجتماعی کار سادهای نیست. حتی اگر قرار باشد از ناوگان شهری شلوغ استفاده نکنید و کیلومترها قدم بزنید تا به محل کار خود برسید باز هم با معابر و پیادهروهای پر از عابرانی مواجه میشوید که شاید ویروس در هوای آن معلق مانده باشد. به تازگی رئیس دانشگاه علوم پزشکی ایران، جلیل کوهپایهزاده، از آمار بالای مرگ و میر در تهران گفته است. او با اشاره به این که نیمی از کشتهشدگان کووید ۱۹ در تهران هستند از خصوصیات شهری تهران هم گفته است: «نیمی از آمار مرگ و میر بیماران کرونایی کشور مربوط به استان تهران است که علت آن، متناسب نبودن توسعه زیرساختها و امکانات بهداشتی و درمانی در مقایسه با گسترش شهرهای دور و بر و افزایش جمعیت استان در سالهای اخیر است.»
حتماً تجربه قدم زدن و خرید در یک شهرستان کمجمعیت را دارید؛ جایی که شاید در ساعتهای قدم زدن در پیادهروها احساس تنهایی کنید. به سوپرمارکت میروید تا خرید کنید و میبینید بهراحتی میتوانید بین قفسهها قدم بزنید و بدون استرس و شلوغی اقلام مورد نیاز خود را انتخاب کنید. اما در هیچ یک از کلانشهرهای دنیا این تجربیات حاصل نمیشود. همواره همه اماکن شلوغ است حتی اگر نیمهشب به خیابان بروید. هر چند تا پیش از شیوع ترسناک کرونا حضور انسان به مثابه آبادانی و رونق شهر بود حالا اما کرونا انگار تمام کارکردهای ناقص این تراکم بالای جمعیت را بخوبی جلوی چشم آورده است.
محمد سالاری، جامعهشناس شهری از یک تحول اساسی که در ساختار اقتصادی کشور رخ داده، میگوید؛ تحولی که انعکاس بیشتری در کلانشهرها داشته است: «ما در چهار دهه گذشته یک ساختار صنعتی داشتیم که به ساختار پساصنعتی تغییر شکل داده است.»
حالا این تغییر شکل اقتصادی چه تأثیری میتواند روی شیوع کرونا داشته باشد؟ او ساختار صنعتی گذشته را متمرکز در کارخانهها و مجتمعها میداند که در دهههای اخیر یا به گفته او دوران پساصنعتی از حالت متمرکز به حالت برونسپاری تغییر شکل داده است.
این برونسپاریها در واقع «اکولوژی اقتصادی» تازهای برای کلانشهرها رقم زده است: «پیشتر جابهجایی افراد بهصورت کلان اتفاق میافتاد؛ بهصورت آونگی از محیط سکونت به محل صنعتی میرفتند و برمیگشتند. در این ساختار رژیم ترافیکی منظم بود اما وقتی برونسپاری اتفاق افتاد دیگر در هر جایی میتوانید با هر فعالیتی مواجه شوید. قبلاً عمده فعالیتهای اقتصادی استان تهران در فاصله کرج و تهران یا جاده ساوه بود اما حالا در هر نقطهای میتوانید با این وضعیت رو به رو شوید.
در این شرایط ساختار ترافیکی دیگر مثل گذشته آونگی و رفت و برگشتی نیست بلکه سازمانی آشوبناک خواهد بود؛ معلوم نیست نیروی کار از کجا میآید و به کجا میرود. در ساختار سابق میشد این رفتار ترافیکی در شهر را کنترل و برنامهریزی کرد اما حالا ما نیاز به ناوگان شهری بزرگتر و زندهتری داریم که مردم را از جایی به جایی دیگر ببرد تا این حجم انبوه از مسافران در شرایطی نرمال و بهداشتی به محل سکونت و کار خود بروند.»
سالاری در واقع یکی از مشکلات عمده جابهجایی ویروس در تهران و هر کلانشهری را مسائل ترافیکی و حملونقل شهری میداند که به نوعی به صورت مویرگی ویروس را جا به جا میکنند.
مسأله دیگری که این جامعهشناس به آن اشاره میکند مهاجرت به کلانشهرها در همه جای دنیاست. مردمی که با وجود منابع ثروت در شهرستان خود نمیتوانند شغلی پیدا کنند و به شهرهای بزرگ نقل مکان میکنند: «مردم در این دههها راهی کلانشهر شدهاند نه برای فعالیت صنعتی که برای فعالیت غیر تولیدی که در این سالها با حضور این مهاجران پیکر کلانشهرها بزرگتر شده و این انبوه جمعیت به علت اقتصاد رانتی ما اتفاق افتاده است.»
سالاری انبوه جمعیت در کلانشهرهای را یکی از دلایل سختتر شدن رعایت پروتکلها میداند و البته این را مختص به شهرهای بزرگ ایران ارزیابی نمیکند. او از تخلیه جمعیت از مرکز آمریکا به سمت کرانههای شرقی و غربی میگوید و از چین و ژاپن هم مثال میآورد که الگوهای مشابهی را تجربه کردهاند.
فرشید مقدم، پژوهشگر شهری اما مسأله را در رهاشدگی شهرهای بزرگ بخصوص تهران میبیند؛ جایی که در آن مهمتر از راهکارها و برنامهریزی شهری «سرمایه» است که برای شهر تصمیم میگیرد. او هم تراکم جمعیت در تهران را یکی از دلایل سخت شدن رعایت پروتکلهای بهداشتی میداند. مقدم معتقد است جریمهشدن برای ماسکنزدن «جرمانگاری فقر» است. او میگوید: «پلیسیکردن هر چیزی، اتفاق خوبی نیست. اصلاً مگر ماسک چقدر میتواند تأثیر داشته باشد؟ من معتقدم بیشتر مردم رعایت میکنند و طبقه فرودست هم تا میتواند رعایت میکند. اما باید به مسائل حمایتی هم توجه کرد چون خیلی از اقشار مختلف مردم مجبورند هر روز سر کار بروند و در معرض ابتلا به بیماری هستند.»
این پژوهشگر از رهاشدن شهر و مسئولیتپذیری بسیار پایین مدیران میگوید: «در واقع ما با عقبنشینی از کارکردهای اجتماعی مسئولان روبهرو هستیم. شاید بعد از سه دهه پیگیری تئوری کوچک کردن دولت این اتفاقات عادی است.»
مقدم از اصطلاح برنامهریزی شهری به جای شهرسازی استفاده میکند و معتقد است ما در کشور از برنامهریزی شهری بهرهای نبردهایم و به جای برنامهریزی شهر را به دست مردم یا بهتر است بگوییم سرمایهداران سپردهایم: «این وضعیت امروز تهران از ۳۰ سال پیش اتفاق افتاده است؛ زمانی که طرح جامع شهری تهران را کنار گذاشتند و متأسفانه با این رهاشدگی هرج و مرج در برنامهریزی حاکم شده است اما نه از نظر سرمایه چون قوانین انباشت سرمایه حاکم است و سرمایه است که تصمیم میگیرد اتوبان ساخته شود چون اتوبوس و مترو برای سرمایهداران ارزش افزوده و انباشت سرمایهای ندارد.»
او به طرح جامع ترافیک تهران اشاره میکند و طرحهای متفاوتی برای گسترش ناوگان شهری از اتوبوس و مترو گرفته تا استفاده از دوچرخه و برنامههای متفاوت دیگری که یکایک آنها به سرنوشت نامعلومی دچار شدهاند: «شهرداران سابق تهران در دوران گذشته طرحهای مربوط به ناوگان شهری را کنار گذاشتند و اول سراغ تکمیل شبکه اتوبانها رفتند؛ جایی که حالا بهصورت صد درصدی افق جامع آن تکمیل شده است. اما این توازن پیشرفت را در طرحهای دیگر نداریم.»
ویروس کرونا موذی و مرگبار است اما همین ویروس است که مشکلات ساختاری شهرها و برنامهریزیهای مهم شهری را که این همه سال به آنها بیتوجهی شده به رخ همه ما میکشد. پیشرفت نامتوازن شهری در تهران حالا بلای جان شهروندانش شده. آنهایی که مجبورند کیپ تا کیپ هم در ناوگان شهری محدودی سر کار بروند، در تراکم بالای محلات خود جایی برای چند نفس عمیق نداشته باشند و معلوم نیست با شروع زمستان و وارونگی هوایی که حاصل آلودگی بالای شهری است قرار است چه اتفاقات تازهای بیفتد.»