عصرایران؛ابراهیم جاگرانی- یحیی گل محمدی تنها مربی از نسل جدید مربیان وطنی است که توانسته پرسپولیس را به قله فوتبال ایران برساند.
به جز آلن راجرز انگلیسی و استانکوی یوگسلاو و برانکوی کروات، آقا بیوک (عزت الله وطنخواه در لیگ سوم تخت جمشید)، سلطان (علی پروین در لیگ هشتم و نهم آزادگان و لیگ برتر اول) و امپراتور (افشین قطبی در لیگ برتر هفتم) تنها ایرانی های قهرمان پرسپولیس هستند.
یحیی دل شیر داشت و پرسپولیس را پس از هتریک قهرمانی لیگ برتر و رسیدن به فینال لیگ قهرمانان آسیا، با یک واسطه، آن هم در صدر، از محبوب ترین سرمربی تاریخ سرخ ها تحویل گرفت و در پایان فصل اولین پوکر فوتبال ایران را برای آن ها به ارمغان آورد تا امپراطور این روزهای ارتش سرخ باشد.
او در آسیا هم به نوعی پوکر کرد و چهارمین بار پرسپولیس را به فینال رقابت های آسیایی رساند. (جام در جام و لیگ قهر مانان)
در لیگ قهرمانان هم پرسپولیس با یحیی هتریک کرد و برای سومین بار به نیمه نهایی رسید، در حالی که رقیب سنتی و تیم های اصفهانی تنها یک بار این مرحله را تجربه کرده اند.
گل محمدی اوایل دهه نود (لیگ دوازدهم، ۱۸ اردیبهشت ۹۲) بعد از شکست برابر زردپوشان اصفهان در فینال جام حذفی با انتقاد پیشکسوتان پرسپولیس استعفا داد و به زردپوشان تهرانی (نفت) پیوست، و حالا در اواخر همین دهه بعد از شکست زردپوشان عربستانی و رسیدن به فینال آسیا، با استقبال پیشکسوتان این تیم به وطن بازگشته است.
محرومیت ناگهانی و عجیب عیسی آل کثیر و اخراج بازیکن و نبود همراهی تماشاگران در کنار کادر مربیگری، و بازیکنان بین المللی سعودی ها و نفوذ و دخالت اثبات نشده ی آنان در کنفدراسیون فوتبال آسیا هم نتوانست تیم یحیی را از رسیدن به فینال لیگ قهرمانان آسیا باز بدارد.
فیض روح القدس ار باز مدد فرماید
دیگران هم بکنند آنچه که عیسی می کرد
سرمربی نجیب سرخ ها بعد از این افتخار و راه افتادن موج شادی در شبکه های اجتماعی و خیابان های شهرهای کشور و به به و چه چه مسئولان سیاسی و ورزشی به تلویزیون آمد و روبروی کسی نشست که بعد از محرومیت آل کثیر؛ بارها «ای اف سی» را ای اف سیرک خواند.
او که سریع ترین قهرمانی لیگ برتر فوتبال ایران را با بیشترین برد و اختلاف امتیاز و تفاضل گل؛ آن هم در پسابرانکو و زیر سایه سنگین او به دست آورده بود و تیمش در فینال لیگ قهرمانان آسیا قرار داشت، گویا بار دیگر در کلاس درس حاضر شده است و به یاد سال های معلمی اش در قم، تدریس می کند.
بدون اینکه از خودش بگوید؛ از مدیر و تدارکات و بازیکنان و خبرنگاران و هواداران و حتی مادران و خانواده های بچه هایش تشکر کرد، گفت: هر چه بود لطف خدا بود و همبستگی و غیرت بچه ها.
او؛ هم از برخی نامردی ها برای نرسیدن پرسپولیس به فینال گله کرد؛ هم از استقلالی ها و پیام های تبریکشان تشکر کرد.
شاید زیباترین ساعت درس آقا معلم آنجا بود که بدون توجه به موج ایجاد شده و برخلاف بسیاری از مدیران و رسانه ها و هوادارانش؛ به ماجرای عیسی پرداخت.
او با خواهش برخواسته از تواضعش گفت: با منطق و احترام از تیم دفاع کنید، به یک کشور و ای اف سی توهین نکنید و آن ها را بد خطاب نکنید، ما پرسپولیسیم و این اسم پیشینه بزرگی دارد، ما صاحب تمدنیم و صادرکننده آن!
"قولوا للناس حسنا؛ با مردم خوب سخن بگویید" / قرآن کریم (آیه ۸۳ سوره بقره)
«آقای گل محمدی» مدت هاست دیگر چیپ نمی زند، می داند با خودنمایی و از دل شیر گفتن و تراشیدن موی سر و آستین تا زدن و شبیه این و آن لباس پوشیدن و ادا و اصول درآوردن؛ کسی مربی و بزرگ و محبوب و ماندگار نشده است، شاید برای همین دست روی ستاره ها نمی گذارد و به سختی در آسمان او می شود ستاره ای چید.
گل بمان آقا یحیی، همچنان آقایی کن بدون چیپ!
امروز بیش از دانش تو، از نجابت و اخلاقت سخن به میان است.
آن چیزی که در ورزش و سیاست سخت بدان محتاجیم.