پَلُم زنگو نام روستایی است از بخش سوسن از توابع شهرستان ایذه در استان خوزستان که شاید در خود ایذه هم بسیار کسانی باشند که نام آن را تاکنون نشنیدهاند.
به گزارش ایلنا، "پَلُم زنگو"، روستایی ناشناخته و فراموششده در نقطهای کور از زاگرس با تکلیفی نامشخص و ابهامی در بودن یا نبودن است که در انتهاییترین نقطه از بخش سوسن از توابع شهرستان ایذه در استان خوزستان واقع شده است.
مردمان این روستا و نواحی فراموش شده آن، هیچ سهمی از ثروت انبوه موجود در ثروتمندترین استان کشور نبردهاند و مدام با حوادث مرگبار دست وپنجه نرم میکنند.
یکی از اهالی پلم زنگو به خبرنگار ایلنا میگوید: اینجا منطقهای است صعبالعبور که شامل پنج روستا میشود. روستاهای دره بَنها، مَرآب سیاه، سَر تَوَرا، بره دِه، دره چینه.
آخرین نقطه ماشینرو پیش از رسیدن به پلم زنگو منطقهی فالح است.از فالح تا منطقه پلم زنگو چهار تا پنج ساعت سخت و طاقتفرسا پیادهروی وجود دارد.
در این نواحی چیزی به نام جاده و راه ارتباطی وجود نداردراه همان راه مالرو است.
مردم پلم زنگو تاکنون نه برق به چشم دیدهاند و نه آبلولهکشی. تنها آب موجود برای پلم زنگو همان آبی است که از طریق چشمه و بهسختی به دست میآید و برای رسیدن به همین آب هم باید ساعتها در انتظار ماند.
یکی دیگر از اهالی این روستا میگوید: در اینجا چیزی به نام بهداشت و خانه بهداشت یا حمام و سرویس بهداشتی وجود ندارد. هیچکس برای سرکشی سالی یکبار هم به پلم زنگو نمیآید. از نظر بهداشتی در شرایط بسیار اسفناکی هستیم و عملاً باید گفت که بهداشت فردی و عمومی در این منطقه زیر صفر است.
متأسفانه به دلیل صعبالعبور بودن منطقه و شرایط سختی که مردم پلم زنگو با آن دستوپنجه نرم میکنند، بسیاری از مرگومیرهای مردم این نواحی به خاطر عدم رسیدگی و به دلیل نادیده گرفته شدن بهسادگی اتفاق میافتد.
مرگهایی بهواسطه عقربزدگی، مارزدگی و حمله حیوانات وحشی مثل پلنگ و خرس برای مردم این نواحی به روزمرگی تبدیل شده است.
یکی از زنان پلم زنگو نیز، میگوید: تنها راه انتقال بیمار و مصدومان احتمالی، اعزام بالگرد است که آنهم بهسختی برای ما اتفاق میافتد. بسیاری از تماسهای ما با شبکه بهداشت ایذه برای اعزام بالگرد بیجواب میماند. اعزام بالگرد به پلم زنگو بیشتر به خاطر مادران باردار و زنان پابهزا است که با کلی التماس و تماس و واسطه بازی انجام میشود.
در بسیاری از موارد بیمار و یا مصدومان را باید به چوب ببندیم تا با طی کردن مسیرهای سخت و صرف ساعتها پیادهروی، آنها را حمل کنیم تا مگر به محلی برای اعزام آنها به شهر برسیم.
گزارش: بهنام رضایی/ایلنا
نميدونم چرا كسي اينجا صدايي ازش در نمياد
همونايي كه با بيرون بودن يك تار موي زن احساس خطر ميكنند
از این نمونه روستاها در جنوب شرق کشور هم فراوانند. باید یک فکر اساسی برای انتقال آنها انجام داد .نهاینکه دچار احساس شویم و برای هر نقطه دور دستی ، امکانات شامل آب و برق و گاز و تلفن و بهداشت باشیم. زیرا بغلت نبود کار ،در نهایت روستاهای کوچک محک م به نابودی هستند.