عدهای معتقدند رنگ سبز بورس مصنوعی است و دوباره مانند روزهای گذشته سرخ میشود و در مقابل هستند افرادی که میگویند تا پایان دولت حال و هوای بورس مثبت میماند. از دیگر موضوعاتی که در روزهای تعطیل کاربران درباره آن صحبت کردند، بورس هوشمند و حمایت هوشمند بود.
یکی از کاربران با کنایه به وزیر اقتصاد نوشت: «وزیر اقتصاد گفته قرار است که در دهه فجر بورس هوشمند را رونمایی کنند، ببینید در قیاس با حمایت هوشمند چه وضعیتی خواهد داشت. خدا به دادمان برسد.» و البته بودند کاربرانی هم که این موضوع را اتفاقی مثبت برای بورس پررونق این روزها معرفی کردند. اما موضوعی که در فضای توییتر بیشتر از همه توجه کاربران را به خود جلب کرده، خرید دارا دوم است. صندوقی که مردم با خرید آن میتوانند سهامدار چهار پالایشگاه باشند.
در آخر هفته گذشته صحبت بر سر این بود که واحدهای این صندوق را بخریم یا نخریم و خیلی از کاربران دیگران را درباره مزایا یا معایب خرید این صندوق راهنمایی میکردند و نظراتشان را با یکدیگر به اشتراک میگذاشتند اما با اعلام اینکه برای خرید دارا دوم به کد بورسی نیاز نیست و با کد ملی هم میتوان آن را خریداری کرد، فضای توییتر فارسی به سمت تحلیل این ماجرا رفت.
کاربران زیادی بودند که در صفحههای شخصی خود به دیگران توصیه میکردند قبل از خرید دارا دوم حتما فکری به حال احراز هویت و کد بورسی خود بکنند، چون اگر با کد ملی این صندوق را خریداری کنند، بعدش دردسرهایی خواهند داشت. خیلیها از تجربه خرید دارا یکم با کد ملی و اینکه ماهها دنبال ثبت آن در پرتفوی خود بودند نوشتند.
یکی از کاربران توییتر هم در همین رابطه نوشت: «تجربه صندوق دارایکم دولت نشان داد که مردم با خرید از طریق کدملی و بدون کد بورسی، بعد از این کار دچار مشکلات زیادی میشوند، چرا که تا بخواهند احراز هویت کنند و تغییر کارگزار ناظر بزنند، هم اعصاب زیادی از آنها خرد میشود و هم زمان زیادی میبرد. در نتیجه قبل از خرید دارا دوم، کد بورسی دریافت کنید و احراز هویت انجام بدهید.»
شاید این موضوع یکی از موضوعاتی بود که در ماههای گذشته و در حوزه بورس، کاربران زیادی درباره آن با یکدیگر اتفاقنظر داشتند که قبل از خرید دارا دوم حتما احراز هویت انجام دهید و کد بورسی دریافت کنید.
از پیامدهای یک جامعه آشفته، رواج خود متخصص پنداری است. با دانشی اندک از یک زبان مترجم میشوند، با خواندن چند کتاب خود را تحلیلگر بورس و مشاور کسبوکار مینامند، با مدرک کاردانی لاف استادی میزنند، و چنین میشود که توهم جایگزین تخصص میشود و زبانِ دراز جای فهمِ ژرف مینشیند.