صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۷۴۳۷۲۹
تعداد نظرات: ۳۸ نظر
تاریخ انتشار: ۱۴:۳۹ - ۰۲ شهريور ۱۳۹۹ - 23 August 2020

خودکشی جوان کنکوری/ مقصر کیست: نظام آموزشی، جامعه یا خانواده؟

ما نمی‌دانیم این پسر چرا خودکشی کرده اما بی‌گمان به دلیل احساس شکست و ناکامی بوده و این که کنکور را فراتر از یک مسابقه و در قالب مرگ و زندگی می‌دیده است.

عصر ایران؛ مهرداد خدیر- خودکشی یک پسر 19 ساله پس از بازگشت از جلسۀ کنکور، کام همه را تلخ کرده است.

جوانی که یک سال خود را در خانه حبس کرده و برای کنکور ریاضی آماده می‌شد طبعاً انتظار داشته به خاطر معدل 19.5 از عهدۀ پرسش‌ها به آسانی برآید اما ظاهراً سؤالات آن‌گونه که تصور می‌کرده، نبوده‌اند و همین احساس شکست، او را به پشت‌بام خانه هدایت می‌کند و وسایل کنکور را همان جا می‌گذارد و خود را از طبقۀ چهارم به پایین پرت می‌کند و در عنفوان جوانی نقش بر زمین می‌شود.



خودکشی مانند مرگ در سانحۀ اتومبیل، تلخ است و مثل تصادف، خانواده و دوستان و بستگان را با «کاش»‌هایی تنها می‌گذارد حال آن که وقتی فردی به خاطر بیماری یا کهولت یا سکته از دنیا می‌رود با همۀ رنج و تعب، می‌توان به تقدیر و مشیت الهی و کاینات و طبیعت نسبت و خود و دیگران را تسکین داد.

در خودکشی اما به جز حیرت، حسرت هم بر دل می‌‌نشیند و از این روست که خیلی از خانواده‌ها مایل نیستند علت مرگ را خودکشی اعلام کنند چون دوست ندارند تصور شود فرزندشان مشکل جسمی یا روحی داشته یا خودشان رفتار خوبی نداشته‌اند. ترجیح پلیس هم این است که آمار خودکشی پایین باشد چون یکی از فخرهایی که به جوامع غربی می‌فروشیم همین میزان خودکشی است.

در این فاصله البته چند یادداشت خوب منتشر شده و از این رو از منظری که آنان نگریسته‌اند به قضیه نگاه نمی‌کنم تا مکرر نباشد نه آن که نادرست باشد.

امیر ناظمی نوشته است: «رتبه‌ بندی انسانی بر اساس آزمون اشکال دارد. چون چیزی به نام هوش عمومی وجود ندارد و تنوع هوش بالاست و کسی که هوش ریاضی بالایی دارد الزاماً هوش جغرافیایی و هوش موسیقایی بالایی ندارد و هیچ ابزار قابل اتکایی برای سنجش هوش خاص وجود ندارد.»

با این نگاه، جوانِ خودکشی کرده در چند درس مهارت داشته و در بقیه نه یا هوش ریاضی او بالا بوده ولی توان یا سرعت تست‌زنی او پایین و در مقابل تست‌ها کم آورده و آن تصمیم تأسف‌برانگیز را گرفته است.

مرتضی نظری کارشناس آموزش و پرورش که بارها دربارۀ تبعات تحمیل آموزش هشدار داده هم نوشته است:

«قاتل پسر درس‌خوان، تفکری است که هدف از آزمون را غربال کردن افراد ضعیف از قوی می‌داند و تعریف موفق شدن را در محدودۀ پاداش و تنبیه خلاصه کرده است.

در "رفتار‌گرایی" انتظار والدین از فرزندان موفقیت در یک بُعد خاص است و از این رو انتظاراتی فراتر از توان دختران و پسران بر گُرده هاشان می‌نشیند . به جای آن که زندگی کنند و زندگی را یاد بگیرند تنها برای آن موفقیت خاص تربیت می‌شوند. با این که این سبک آموزش 60 سال است که اندک‌اندک از مدارس دنیا رخت بربسته اما سایۀ آن بر الگوهای آموزشی ما سنگینی می‌کند.»

به اعتقاد آقای نظری، جان این جوان را نظام آموزشی‌یی ستانده یا در آن معاونت دارد که هدف از امتحان را تا حد مرگ و زندگی بالا برده و مباشران هم مؤسسات تست و کنکورند.


در مقابل می توان گفت ما نمی‌دانیم در ذهن این پسر چه می‌گذشته و بیماری روحی داشته یا نه و قبلا هم دست به خودکشی زده یا نه.

چه بسا احساس می‌کرده نزد دختری که دوست می‌داشته تحقیر شده یا نمی‌دانسته هزینه‌های خانواده را چگونه جبران کند و ممکن بود اگر در تست بازیگری یا بازیکنی هم رد می‌شد باز همین واکنش را نشان می‌داد و همۀ تقصیر را نمی‌توان متوجه کنکور دانست.


به گمان من مشکل از جای دیگری آب می‌خورد. از این احساس که راه های پیشرفت و تحقق آرزوها محدود است یا تصور می شود محدود است.


در کشوری مانند انگلستان ملکه بریتانیا طبعا ثروتمند و فرد اول سیاست است (دست کم به لحاظ نمادین). اما آیا راه‌های قدرت و ثروت به روی دیگران بسته است؟ نه! شخص می‌تواند آمال سیاسی خود را از طریق احزاب دنبال کند و نمایندۀ مجلس و از این طریق وزیر هم بشود و کافی است حزب او تعدادی کرسی در پارلمان به دست آورد. حتی اگر اکثریت نباشد برای دولت‌های ائتلافی بخت دارد.

ما اینجا چه کرده ایم؟ چگونه می‌توان از حیث سیاسی رشد کرد در عین این که وابسته به ساختارهای رسمی نبود؟ آیا می‌توان به فعالیت حزبی امید بست؟

از نظر ثروت چه؟ یک معلم معمولی می‌تواند کتاب بنویسد و به یکی از ثروتمندان تبدیل شود. (خانم جی‌کی رولینگ) یا یکی با فوتبال (دیوید بکام).

یکی با بخت‌آزمایی و دیگری با بورس. در ایران راه رشد فوتبالی البته باز است اما آن هم گرفتار باشگاه هایی که از سوء مدیریت رنج می‌برند و نمی‌گذارند همه باشگاه تأسیس کنند.


استعداد نویسندگی هم گرفتار سانسورچی‌هایی می‌شود که تمام دغدغه‌شان این است که نویسنده، دختری را زیر باران توصیف نکند!

حالا می‌رسم به جان کلام و اصل منظور این نوشته: نباید راه‌های ثروت و قدرت وشهرت و تحقق آرزوها را محدود کنیم. وقتی همه راه‌ها را در دانشگاه خلاصه کنیم، شکست در آن هم پایان زندگی تلقی می‌شود.

تازه این جوان با این روحیه شاید اگر دانشجو می‌شد بیشتر احساس افسردگی می‌کرد زیرا می‌دید آن رؤیایی که می پنداشته نیست و آمار خودکشی در دانشجویان هم کم نیست. آنها که دیگر از کنکور جسته‌اند! تازه باید نگران شغل باشند و از پاره‌ای استادان کم‌سواد و دانشجویان رانتی رنج ببرند.


نظام آموزشی ما بر پایۀ «ترس» بنا شده است. ترس از معلم، ترس از کنکور. ترس، ترس، ترس.

این ترس را باید کُشت. خوش‌بختانه با حذف نمره از ابتدایی، ترس بچه‌های کوچک تر از نمره کشته شده اما هر قدر هم نظام آموزشی کوتاه بیاید بعضی از پدر و مادرها ول نمی‌کنند: « توهیچی نمی‌شی» را پدرهایی می‌گویند که انگار خودشان بیل گیتس شده‌اند و « تو باید دکتر بشی» را مادرانی می‌گویند که دوست داشته‌اند پزشک شوند و نشده‌اند!


دوست گرامی و پژوهش‌گر- دکتر جمشید قسیمی- همین امروز برای من متنی فرستاده که در آن آمده در دانشگاه‌های روسیه بالاترین نمره 5 و پایین ترین 2 است. صفر نیست. نمی‌دانم خاطرۀ خودشان است یا نقل کرده‌اند که وقتی دیدم به دانشجویی که به هیچ پرسشی پاسخ نداده نمرۀ 2 داده‌اند حال آن که باید صفر می گرفت از استاد دانشگاه مسکو- دکتر تئودور مدوروف- پرسیدم: چرا از 5 به او 2 دادید؟!

پاسخ داد: «این دو نمره به خاطر انتخاب همین سبک زندگی دانشجویی، تحمل سرما و رساندن خود به دانشگاه، امتحان به موقع، حضور در همۀ کلاس‌ها و سخنرانی‌ها. من نمی توانستم همۀ زحمات او در طول ترم را نادیده بگیرم و تنها به خاطر یک ورقه به یک انسان نمرۀ صفر بدهم. صفر یعنی تو هیچ هستی در حالی که او فقط نتوانسته به 5 سؤال این برگه پاسخ دهد و قطعا از عهدۀ خیلی کارهای دیگر برمی آید و خود او به عنوان یک دانشجو صفر نیست.»


انگیزه های خودکشی متنوع و متفاوت است. مهم‌ترین آنها تصور رهایی از ترس، نومیدی، سردرگمی، ناتوانی، افسردگی و درماندگی است.

همین طور احساس تنهایی، بی‌ارزشی، اضطراب زیاد، تحقیر یا به خاطر مصرف مواد مخدر یا مشروبات الکلی و نیز بیماری های جسمی و روحی.

گاه شخص از تجربه‌ای تلخ ناراضی است یا از دست خودش عصبانی است و از درون تحت فشار است و دست به خودکشی می‌زند.

همیشه هم به قصد مرگ نیست و بعضی وقت‌ها برای جلب توجه هم صورت می‌پذیرد. این فقره البته با پرتاب حاصل نمی شود و معمولا با تعدادی قرص انجام می‌دهند.


ما نمی‌دانیم این پسر چرا خودکشی کرده اما بی‌گمان به دلیل احساس شکست و ناکامی بوده و این که کنکور را فراتر از یک مسابقه و در قالب مرگ و زندگی می‌دیده است.

اگر دختر دارید بیشتر مراقب باشید چون تحمل طعنه پدر و مادر را کمتر دارند و در این فقره نمی‌دانیم این پسر هم آیا احساس شرمندگی می‌کرده است؟


اگر می خواهیم فرزندان‌مان گرفتار این وضعیت نشوند ترس را القا نکنیم. دلیلی برای ترسیدن نیست. خوش‌بختی آن سوی ترس است.

در سال های اخیر تعاریف موفقیت را هم قالبی کرده‌اند و خوش‌بختانه تارنمای «ترجمان» علیه این موج روان‌شناسی زرد برخاسته و مطالبی منتشر می‌کند تا فرد به دنبال ممتاز شدن صرف نباشد یا نپندارد که خوش‌بختی و موفقیت راه‌های محدود و انحصاری دارد.

همۀ ما یگانه و یونیک هستیم. کنکور، یک مسابقه است و پذیرش در بهترین دانشگاه ها هم تضمین خوشبختی نیست.


خوش بختی در احساس رضایت است و خانواده ها باید به فرزندان خود اینها را یاد بدهند.

زندگی نه مسابقه است نه مقایسه. فرزند خود را با هم‌کلاسی و هم‌محله‌ای مقایسه نکنیم. این دو هیچ ربطی به هم ندارند جز این که سال تولد و محل سکونت‌شان نزدیک است.

در زندگی مسابقاتی البته هست اما خود زندگی مسابقه نیست.

یک پرستار استرالیایی به نام «برونی ویر» در بیمارستان، سراغ کسانی رفته که 12 هفتۀ آخر عمر خود را سپری می‌کنند و از آنها پرسیده بیشترین تأسف آنها بابت چه مواردی است و خواسته به 5 موضوع اشاره کنند و هیچ یک نگفته کاش فلان رشته را می‌خواندم یا نمی‌خواندم. 5 کاش بزرگ و 5 تأسف تمام عمر این محتضران در آستانۀ مرگ، اینها بوده است:


«کاش شجاعت آن را داشتم که در زندگی با خودم صادق تر بودم نه با آنچه دیگران از من انتظار داشتند، کاش این قدر سخت کار نکرده بودم، کاش احساسات خود را بیان می کردم، کاش ارتباطم با دوستانم را حفظ می کردم و کاش به خودم حق می دادم شادتر زندگی کنم».

به فرزندان‌مان یاد بدهیم اصل زندگی و «هستن» مان و نفس کشیدن‌مان مهم‌تراست از آنچه به دست می‌آوریم یا نمی‌آوریم. چون اگر نباشیم هیچ یک معنی ندارد. بارزترین و جاری ترین مثال همین کروناست. وقتی ریه درگیر است و از نفس می‌اندازد مهم نیست چه داری یا چه نداری.

کنکور، یک مسابقه است. در یک مسابقه همه برنده نمی‌شوند. زندگی اما مسابقه نیست.


منتظر آموزش و پرورش نباشیم. خودمان یاد بگیریم و یاد بدهیم که زندگی نه مسابقه است نه مقایسه. روح این جوان هم در آرامش...

----------------------------------

بیشتر بخوانید:

*خودکشی دانش‌آموز ممتاز (معدل دیپلم 19.5) بعد از کنکور

*قاتل دانش آموز نخبه کیست؟

ارسال به تلگرام
انتشار یافته: ۳۸
در انتظار بررسی: ۱۰۰
غیر قابل انتشار: ۰
عبدالله میرزایی
۱۰:۰۶ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۳
سلام
بنده 15 سال است در دانشگاه هستم.
به عنوان یک معلم عرض می کنم که سیستم آموزشی ما بسیار پرمشکل و استعدادکش است.
بارها با کسانی برخورد کرده ام که استعداد رشته مهندسی برق که رشته بنده است را ندارند ولی در موارد دیگر بسیار از من مستعدتر، تاثیرگذارتر و بهتر هستند.
اقتصاد، هنر و ... استعدادهای ویژه ای هستند که دیده نمی شوند.
وقتی شما کسی رو در رشته ای که استعداد نداره وارد می کنی خیلی واضح است که اعتماد به نفس، آرامش و ... رو از ایشان می گیری.
چرا اجازه داده نمیشه جوانها آزادانه و راحت دنبال استعدادهاشون برند.
همین فرزند عزیز قطعا می توانسته بسیار در استعداد خودش تاثیر گذار باشد.
فرزندم ما رو ببخش که تو را درک نکردیم.
متاسفم
ناشناس
۰۹:۵۴ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۳
سربازی
شهروند
۰۹:۵۰ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۳
دختر من با رویای پزشکی قانونی و خل معماهای جنایی، تجربی خوند اما عاشق درس ریاضی و فیزیک بود و هیچ وقت نمره اش تو این دو درس از ۱۸ پایین نیومد! اما امتحان نهایی از شدت گرما و کلافگیِ دو ساعته سر اون سوالا، چند تا سوال رو جواب نمی ده و از امتحان میزنه بیرون! با ده و یازده از این دو درس،دیپلم رو گرفت نمراتی که هیچ وقت تجربه نکرده جز در ایام کرونا! الان با این کنکوری که برگزار شد و شرط معدل، کارش از همه سخت تر شده!
ناشناس
۰۹:۲۳ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۳
من خودم یک اسناد دانشگاه با سابقه بالا هستم چند سال قبل که فرزندم کنکور می داد من با توجه به روحیات و پشت کارش کارشناسی را پیش بینی میکردم اما در مدرسه از فلان معلم و فلان موسسه آنقدر تعریف و توصیف می شنید که من حریفش نشدم و حسابی خرج کردم و به خودش هم گفتم که خرج میکنم که در آینده نگی فلان موسسه میرفتم پزشکی قبول میشدم آخرش هم همان کارشناسی قبول شد و جالبه رئیس موسسه که هر روز در تلویزیونه آخرش آن حرفی را زد که من اولش گفته بودم. امان از مافیای کنکور که بچه ها را هم مقابل خانواده ها قرار میدهد.
ناشناس
۰۹:۱۷ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۳
البته سربازی و ترس از تلف شدن دو سال زندگی (قشنگ تلف شدن زندگی جلوی چشمای آدمه، خودمم رفتم که میگم) بی تأثیر نیست. یا مجبوری اگه رشته مورد علاقتو قبول نشدی، هر چی که قبول میشی رو بری، یا بری سربازی. وقتی گزینه بعدی در مقابل قبول نشدن سربازی و پرپر شدن دو سال از بهترین سالای زندگیته، ترس از شکست توی کنکور رو بالاتر می بره.
محمدی
۰۹:۰۱ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۳
فرض کنیم کنکور نباشد و تمام قوانین آموزشی هم غلط است این چه ربطی به خود کشی ندارد حالا کنکور بهانه شده شاید به مشکل بزرگتر برایش پیش می امد و خود کشی می کند آن وقت به گردن چه کسی می انداختید هیچ کس مقصر نیست و ضعف از خودش است بی جهت گردن این و آن اندازید
جهان
۰۸:۵۸ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۳
جناب خدیر عزیز سلام و درود خداوند بر شما .
اول بار که دانشگاه آزاد به سیستم آموزشی و دانشگاهی کشور اضافه شد قرار بر این بود که جوانانی که برای ادامه تحصیل به خارج از کشور میروند همین جا تحصیل کنند و ارز کشور خارج نشود . به خاطر دارم در همان سال اول تاسیس دانشگاه آزاد حتی ارائه ی مدرک دیپلم هم لازم نبود -اما بعدا اضافه شد -منتهی کاری که نشد و مشکل آفرین شد این بود که دانشگاه آزاد موجبی برای ارتقاء سطح علمی نشد بلکه موسسه ای شد برای کاسبی یک عده و پز دادن عده ای دیگر .ناگفته پیداست این نقیصیه به دانشگاهای دولتی هم سرایت کرد اساتیدی که به معنای واقعی کلمه استاد بودند یا رفتند یا از تدریس محروم شدند و یا بازنشسته اشان کردند و کسانی که در انجمن های اسلامی بودند و مدرک دکترا گرفته بودند شدند استاد! واین استاد کجا و مثلا دکتر باستانی پاریزی یا دکتر شفیعی کدکنی ویادکتر کاتوزیان و ... کجا ؟! این جا بود که نظام آموزشی دانشگاه که بایستی هر تز دکترا مبنایش گشایش گره ای از گره های جامعه باشد تبدیل شد به بورس و آنهم بورسی که تز دکتری را درست مقابل دانشگاه تهران به قیمت سلاخی علم میفروختند، می فروشند و البته طالبان بسیار
داشت و دارد.بنابراین بایستی به تعبیر حافظ "طرح نو در اندازیم " با این شیوه به جائی نخواهیم رسید ! مدتهاست که دانشگاهای ما خود کشی کرده اند. خودکشی دانشگاها را دریابید. والسلام
ناشناس
۰۸:۵۶ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۳
مقصر اول مسئولان بی کفایت و لیاقتی هستند که امور را در دست دارند و با انتخاب مدیران و مسئولان رانتی و مشابه خودشان کار را بدست ناصالحان بی لیاقت واگذار میکنند و آنها هم مباحث سخت وپیچیده و خارج از کتاب را در سوالات میگنجانند و جوانان هنگ میکنند و چنین اتفاقات ناگواری رخ میدهد
در کنکور تجربی امسال که یک سوم کتابها بخاطر کرونا تدریس نشد به گفته اهل فن سخت ترین کنکور دهه 90 برگزار میشود
معلم فیزیک فرزند من 5 سوال فیزیک را در نیم ساعت حل کرد چگونه فرزند من 20 سوال را در 40 دقیقه باید جواب دهد
نه جانم نه خانواده و نه جامعه مقصر نیستند افلا تعقلون ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مهدی
۰۸:۲۹ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۳
فردی را می شناسم که به دلیل داشتن پول در مدرسه غیر انتفاعی دیپلم گرفت آنهم با معدل بسیار بالا ، کنکور که رسید یک رتبه بالای 100 هزار آورد.... همه شوکه شده بودند آخر چطور می شود با معدل 19.75 در کنکور خراب کنی... بررسی کردیم متوجه شدیم در این مدرسه فقط نمره می دهند از سواد و تحصیل خبری نیست و والدین فقط به نمرات و کارنامه چشم دوخته اند متوجه نیستند که این نمرات پایه اصولی و منطقی ندارد و این نوجوان است که فدای ثروت اندوزی عده ای معلم شده است که بجز پول به هیچ چیزی فکر نمی کنند.
سیستم آموزش و پرورش ایران فرزندان مارا از همان اول ابتدایی وارد مسابقه ای می کند که هرکسی بیشتر پول داشته باشد زودتر به مقصد خواهد رسید. جالب است بدانید همان دانش آموزش با معدل جعلی رفت به دانشگاه غیرانتفاعی ثبت نام کرد و الان در یک رشته مهم تحصیل می کند
حمید
۰۸:۲۷ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۳
یکی از آشنایان ما چن ساله که سکته کرده بدنش فلج شده و رو دست پدر مادرش مونده..
جریانش اینه که : دانش آموز خیلی زرنگی بود موقع اعلام نتایج کنکور با اینکه قبول شده بود دوستش خونشون زنگ میزنه و به شوخی بهش میگه قبول نشدی...
این دختر همونجا سکته میکنه و میوفته فلج میشه و الان 15 ساله که زندگی نباتی داره
تن تن
۰۸:۲۶ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۳
ترس از شغل آینده ، رفتن به سربازی و شاید سرکوفت خانواده پدرش رو در آورده بوده ، امیدوارم دیگه از این اتفاقات نیفته
ناشناس
۰۷:۲۱ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۳
مقصر صدا و سیماست که هر موقع میزنی داره با تبلیغ موسسات کنکوری روی روح و روان بچه ها راه میره و پول در میاره از کلاس اول ابتدایی تا کنکور. من خودم یکسال پشت کنکور موندم خدا میدونه چه فشار روحی عجیبی داره حال اون پسر رو بعد از درک میکنم.
ناشناس
۰۶:۵۶ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۳
کامنت قبلیم منتشر نشد.
دوباره میگم به زبان ساده که شاید متوجه بشید.
اول مقصر خودشه و بس. به قول انگلیسی زبان ها :
Natural Selection
ناشناس
۱۸:۴۹ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۲
چرا موسسات کنکوری خفه شده اند؟
چرا نمیگویند که این پسر جوان از انتشارات موسسه آنها استفاده میکرد و در آزمونهای طبقه بندی آنها شرکت میکرد.

وافعیت این است که معدل در مدارس پولی، نشاندهنده توانمندی واقعی دانش آموزان نیست.
چمال
۱۸:۳۶ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۲
درمورد نمره دانشگاهی اشاره کردید فکر کنم درحال حاضر نمرات کمتر از ده را درمعدل تاثیر نمی دهند مثل این می ماند که دانشجو امتحان نداده ولی استاد ریاضی داشتیم خدا رحمتش کند (دکتر طومانیان)ایشان به دانشجویی که نمره قبولی نمی گرفت نمره ده می داد واعتقادش این بود که این دانشجو حداقل یک ترم درکلاس حاضر بوده ودیگری به جای نمره می نوشت ناتمام تا تاثیری درمعدل نداشته باشد واینکه خدا رحمتش کند این جوان چون معدل بالا داشت دلیل نمی شود حتما" درکنکور هم موفق بشود چه بسا هستند کسانی که بامعدل 14 در دانشگاهای دولتی قبول می شوند مقصر اصلی خانواده است برادر زاده ایی دارم 16ساله است رشنه ریاضی دردبیرستان را انتخاب کرده معدلش هم 19.5است ولی هیچ علاقه به دانشگاه ندارد چون سنش کم است الا"ن به واسطه ای وارد فعالیت بورسی شده کاکتوس پرورش می دهد در دیوار می فروشد وکارهای دیگر اعتقاد دارد سربار پدر ومادرنباشد می گوید دیپلم آنهم به خاطر پدر ومادر و....
پاسخ ها
ناشناس
| |
۰۸:۴۹ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۳
دم برادرتون گرم که چنین پسر بافکری تربیت کردند
عبدالله
۱۷:۳۱ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۲
لطفاً سئوالات کنکور را با شماره صفحات کتاب درسی که سئوال از آنجا طرح شده منتشر کنند تا همه ببینند و بدانند ماهیت سئوالات و نیت طراحان را
حسین
۱۷:۳۱ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۲
اما
خدا
جای حق نشسته
همین مافیا بازی ها
همین پازل درست کردن ها
یه جایی
یه روزی
یقه ی مسببش رو میگیره....
چه در کنکور
چه غیر کنکور
زندگی آدما
بده بستونه...
خدا رحمتش کنه :sob:
ناشناس
۱۷:۰۸ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۲
شما هرچه که بگی و بنویسی، فایده نداره
کنکور از سنجش مهارت به صنعت درآمدزا تبدیل شده،
بازیگرانش هم اصلا حاضر به تعطیلی بازارشون نیستن
از سال ۸۵ قرار بود کنکور برداشته بشه الان دیگه شده ۱۴۰۰ مگه میخواد آپولو هوا بشه؟ نه عزیزان نفع بازیگران این صنعت که از قضا توان مالی خوبی هم دارن در بودنشه و هرجا که پول باشه قدرت لابی گری هم هست
.
پس بخاطر هیچ هیاهو نکنید که تا ۱۵۰۰ هم کنکور خواهد بود
ناشناس
۱۶:۵۱ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۲
آقای خدیر اولا به مافیای کنکور اشاره نکردید که سر گنده آن در وزارتخانه هست. ثانیا مگر همه با استعداد ها میتوانند به دانشگاه را بیابند در حالیکه سهمیه ها. که اصلا به خودشان زحمتی نداده اند براحتی بر صندلی دانشگاهها جلوس می کنند
مهدی
۱۶:۳۲ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۲
خانواده، جامعه، مدرسه، صدا و سیما و... همه و همه مقصرند اما آیا در این بین خود فرد بی تقصیر است؟ آیا یک انسان هیچ وقت نباید مسئولیت رفتارش را به عهده بگیرد؟ آیا ودیعه ای به نام عقل در وجود تک تک ما نیست؟ آیا فردی که در کنکور شکست خورده نمی تواند از هوش سرشارش کمک بگیرد تا در برابر این شکست تصمیم گیری بهتری انجام دهد؟ همیشه دیگران مقصرند و منِ نوعی یک موجود فاقد عقل و تفکر هستم؟
پاسخ ها
مدی
| |
۰۸:۳۰ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۳
کارش اشتباه بوده ولی شما چه میدونی چه فشاری رو اون بچه بوده ؟ شاید یه خانواده سختگیر داشته ...
بعضی اوقات یه مسئله واسه ما کوچیک در نظر میاد ولی دیگران رو داغون می‌کنه ، باید ریشه یابی کرد
عباس
| |
۰۹:۱۷ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۳
آه ... تو را چه مي شود؟
ناشناس
۱۶:۱۷ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۲
سلام آقای خدیر از شما زیاد آموختم اگر دوست داشتید کتاب خودکشی اثر امیل دورکیم را بخوانید و البته ای کاش مسئولین ما هم میخواندند تا دست از ساختن یک جامعه آنومیک برمیداشتند.
کاربر
۱۶:۰۸ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۲
عالی بود آقای خدیر، خیلی ممنون...
هرچند به قول اون هموطن ناشناس:
"در حال حاضر ما گزینه بهتر از کنکور واسه اجرای عدالت در کشور نداریم"
ﺣﻤﻴﺪ
۱۵:۳۶ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۲
کنکورچاپیدن مردم ایرانه!
الکی همه رادکتر مهندس کردن درحالیکه افراد خودشون هم می دانند اشتباه اومدند.
من تو یک شرکت مهندسی دراسترالیا کار می کنم واز ۵۰ نفر فقط ۵ نفر مهندس هستیم. فقط هم من تو شرکت فوق لیسانس دارم ولی حقوقم میانگین هست.اینجالیسانس خییییلیه!
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۶:۳۶ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۲
شما خیلی فارسی تایپ نکن ممکنه انگلیسی یادت بره
ناشناس
| |
۰۹:۵۴ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۳
خب چون ی سری قوانین هست ب تعداد ادمهایی ک دارن کار میکنن و چ مدارکی نیازه.اصلا چون تو ایران گند زدن ب مدارک تحصیلی زحمات ماها رو ریختن تو چاه. حالا هرکی از راه میرسه میگه همه لیسانس دارن همه ارشد دارن بماند ک الان ارشد بودن خودش خاصه چون همه دکترا دارن. از همین جهته ک همه باید ب حقوق کارگری راضی باشیم
ناشناس
۱۵:۲۳ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۲
همه اینهایی که گفتی!
ناشناس
۱۵:۲۲ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۲
هیچکس مقصر نیست ! اتفاقی طبیعی در یک جامعه بشدت بدوی اما پر مدعا .
پاسخ ها
ناشناس
| |
۱۷:۱۴ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۲
کاش میشد هم منفی داد هم مثبت!
یم دوگانگی عجیب
ناشناس
۱۵:۰۳ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۲
مقصر: مافیای کثیف کنکور
علیرضا
۱۵:۰۳ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۲
فقط اون قسمت پرستاره رو اگه تا نمردیم اجرا کنیم زندگی مون بهتر میشه
ناشناس
۱۴:۵۱ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۲
بدون شک مقصر اصلی خانواده است بعد جامعه و در آخر شاید نظام آموزشی!
در حال حاضر ما گزینه بهتر از کنکور واسه اجرای عدالت در کشور نداریم
پاسخ ها
دانشجو
| |
۱۸:۴۵ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۲
انشاا... که به طنز گزینه ها مقصران را برعکس نوشتی... کنکور عدالت؟؟؟ چیزی از حذف صفر شنیدی؟؟؟ مقصر اول سیستم آموزشی است که از دانش آموزان هیولا می سازد. بعد جامعه ای است که خیلی وقت است نسبت به خیلی چیزا بی تفاوت است.
و در آخر خانواده ای که چون همسایه فرزند خود را فلان کلاس کنکور ثبت نام کرده خود را مدیون فرزندش می داند اگر نتواند او را هم ثبت نام کند.
ناشناس
| |
۰۳:۳۷ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۳
گفتم گزینه ای بهتر از کنکور نداریم اگه داریم لطف کنید و بگید کدوم گزینه است تا ما هم بدونیم (خواهشاً نگید معدل که این صدبرابر بدتر از کنکوره)
هنوزم میگم مقصر اصلی خانواده است که شرایط و جو خونه رو برای دانش آموز بد کردن!!!
ناشناس
| |
۰۹:۳۶ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۳
خانواده باید به فرزندش بفهماند کنکور غلط و همه چیز زندگی نیست . درواقع باید روش غلط آموزشی را برای فرزندش توجیه کند و به او بفهماند که اشکال از سیستم آموزشی است نه تو !
در این حالت مقصر اصلی دیگر خانواده نیست .
ناشناس
۱۴:۴۵ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۲
جایی که کنکوردردست مافیای ......است وخارج ازکتاب سوال میدهن نتیجه اش همینه که هرکس به اون موسسات پول خرج نکند حتی سه سال هم خودرادرخانه حبس نمایدنتیجه نمی گیرد.
تعداد کاراکترهای مجاز:1200