عصر ایران؛ محمد جلالی- سریال همگناه با جذب مخاطبان بسیاری به کار خود پایان داد؛ سریالی که در شبکه نمایش خانگی پخش شد و پس از ۲۴ قسمت و در 2 فصل عملکرد مطلوبی را از خود به جای گذاشت.
شبکه نمایش خانگی که در ابتدا با سریالهای طنز به ویژه «قهوه تلخ» توانست جایگاهی جدید اما پرمخاطب را ایجاد کند ناتمام ماندنش در همان ابتدا تجربهای تلخ را به بار آورد.
در ادامه کیفیت پایین سریالهای نمایش خانگی اقبال را به سمت سریال سازی خصوصی و خارج از صدا و سیما کاهش داد اما با تولد «شهرزاد» و هجوم مخاطبان ورق برگشت و کار به جایی رسید تا شهرزاد در آن سالها به تنهایی در برابر سریالهای تلویزیونی قد علم کند.
اما در این روزهایی که هر روزش با یک سریال نمایش خانگی ورق میخورد تلاش برای ساختن مجموعهای پرمخاطب بسیار حائز اهمیت است.
البته آزادی کاراکترها در سریالهای نمایش خانگی و همچنین بهرهگیری از بازیگران مطرح سینما و سوپراستارها خود به خود مخاطب را جذب میکند اما اگر سریال فاقد محتوا باشد کمکم و پس از چند قسمت به انزوا کشیده میشود.
«هم گناه» با جمع کردن کلکسیونی از بازیگران مطرح در کنار یک فیلمنامه چند وجهی و بافتن داستان زندگی کاراکترها به یکدیگر توانست اثری زیبا خلق کند تا پایان آن حسرتی باشد برای مخاطبانی که دوست داشتند این سریال کماکان ادامه یابد.
در این سریال بار دیگر بحث ترنسها برجسته شد و بازی بدون عیب و نقص «سوگل خلیق» در نقش سیما درحالی پررنگ شد که بازیگران مطرحی همچون پرویز پرستویی، هدیه تهرانی، محسن کیایی، مسعود رایگان، مهدیپاکدل، پدرامشریفی، حبیب رضایی، هنگامه قاضیانی، رؤیا تیموریان، احسان کرمی و چندین و چند چهره برتر سینما و تلویزیون کاملاً جلوهگری میکردند.
از طرفی محسن کیایی و علی کوچکی که بر اساس طرحی از چیترا نادری سناریوی همگناه را تنظیم کرده بودند به خوبی توانستند نقشه راه و داستانهای زندگی هر کدام از افراد را در کنار یکدیگر قرار دهند تا بیننده داستان را گم نکند.
استفاده از عنصر موقعیت و داشتن یک سورپرایز در هر بخش نیز به همگناه باید اضافه کرد و کار به گونهای شد که بیننده نتواند بگوید در این قسمت سریال حرکت رو به جلویی را شاهد نبوده است.
البته نکتهای که هنوز جای خالی آن در شبکه نمایش خانگی به چشم میآید دوری از زندگی ایرانی است. تمرکز فیلمنامه نویسان بیان مسائل و مشکلات خانوادههای مرفه است؛ مقوله ای که در دو سریال نمایش خانگی «همگناه» و «دل» کاملاً مشهود است و افرادی با خانههای ویلایی و بزرگ، ماشینهای خاص و رفتارهای متفاوت زندگیاشان را به رخ مردم میکشند و شاید اگر نویسندگان و فیلمنامهنویسان تمرکز خود را بر روی سریالهایی با سبک ایرانی و خانوادههای متوسط بگذارند نتیجهای بهتر از این به دست آورند و گواه این مدعا سریالی مثل پایتخت است که با اختلاف هنوز هم یکه تازی میکند.
شبکه نمایش خانگی این بار سربلند از همگناه خارج شد و به برزخ نیفتاد اما باید دید سریالهای دیگری که این روزها از این شبکه در حال پخش است از جمله سریال طولانی مدت «دل» نتیجه ای امیدبخش خواهد داشت یا نه؟!
بیشتر بخوانید:
*سریالهای محرم 99 کدامند؟
*نویسنده پایتخت 6: حاضرم همه دارایی اندکم را بدهم تا برگردم به زندگی قبل از «پایتخت»!
*صحبت های محسن تنابنده بعداز دریافت جایزه اش (فیلم)
نمیدانم چقدر این سریال ها علاقه دارند که سیگار دست هنرپیشه ها بدهند
بله سریال خوبی بود تا همین قسمت آخر.! قسمت آخر واقعا ناقص بود و خیلی از کاراکترهای اصلی که در طول سریال ماجراهایی برای آنها پیش آمد و بیننده منتظر نتیجه کار آنها بود اصلا در قسمت آخر نبودند. حتی برای یک لحظه!!! مثل پرویز و سارا!
لامصب یه ربع از پله ها میره بالا دوباره یه ربع برمیگرده باز وسط پله ها یادش میره یه چیزی نگفته دوباره یه ربع میره بالا! د جون بکن دیگه لامصب
از شخصیت پریا هم خیلی متنفرم چون بنظرم بخاطر همسر آینده ش، کلاً مادر و برادرش رو فروخت و کارهای فرید و فریده(قاتلین مادرش) رو، هم بخشید و هم فراموش کرد!
اما من بعنواند مادری که پسر نوجوانم دنبال کننده این سریال بود در رژیم اسلامی که حداقل باید از نظر فرهنگی تا حدی آرامش را ببرای خانواده ها فراهم آورد، اصلا روی آرامش ندیدم.
بی اخلاقی ها، روابط چندگانه و خارج از عرف زن و مرد در این سریال بسیار زیاد است.
این به خواب زدگی فرهنگی اصلا زیبنده دست اندرکاران فرهنگ اسلامی نیست!