صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۷۴۲۲۹۹
تاریخ انتشار: ۱۷:۱۷ - ۲۳ مرداد ۱۳۹۹ - 13 August 2020

نقد آوینی به علی حاتمی بر سر «مادر» بعد از گذر زمان

سیدمرتضی آوینی در سال‌های ابتدایی دهه ۷۰ و درست زمانی که «مادر» روی پرده رفته‌ بود، قلمش به نقد رفت و نکاتی را درباره حاتمی گفت که شاید برای طرفدارانش چندان خوشایند نبود

۲۳ مرداد زاد روز علی حاتمی، کارگردان فقید سینماست.

به گزارش ایسنا، روزنامه جام جم نوشت:

«علی حاتمی در سال ۱۳۶۸ فیلم «مادر» را ساخت. یعنی دقیقا دو سال پیش از آن‌ که شاهکارش «دلشدگان» را در سال ۱۳۷۰ بسازد. «مادر» ماجرای روزهای پایانی عمر مادری پیر است که در خانه سالمندان به‌ سر می‌برد. او که بعد از سال‌ها تلاش و تحمل مشکلات بسیار و بزرگ‌کردن فرزندانش اکنون در آستانه مرگ قرار گرفته‌ است، از فرزندانش می‌خواهد که او را به خانه قدیمی‌شان ببرند و خود نیز در این روزهای پایانی در آنجا جمع شوند.

شهید سیدمرتضی آوینی در سال‌های ابتدایی دهه ۷۰ و درست زمانی که «مادر» روی پرده رفته‌ بود، قلمش به نقد رفت و نکاتی را درباره حاتمی گفت که شاید برای طرفدارانش چندان خوشایند نبود. آوینی چنین نوشته بود: «باید منتظر باشیم که همه، روزی به زج زدن بیفتند. باز هم آقای علی حاتمی  و دلمشغولی‌های خسته‌کننده‌اش؛ دلبستگی‌اش به عهد قجر و آت و آشغال‌های صندوقخانه‌های متروک و آدم‌هایی نیست‌آبادی، اما با بزک و دیالوگ‌های پرتکلف و حکاکی‌شده‌ای که حتی برای رعایت جناس و قافیه، کج‌ومعوج شده‌اند، آن هم از دهان تیپ‌های تصنعی که این کلمات در دهان‌شان زیادی می‌کند ... این کلمات در دهان همه زیادی می‌کند و من نمی‌دانم که اصلا این طرز نوشتن و حرف‌زدن اگر به درد سینما و تئاتر نخورد، به چه درد دیگری ممکن است بخورد!

باز هم داستان به نحوی به همان روزگار نه‌چندان دوری بازمی‌گردد که تهران قدیم در سرازیری مست فرنگی‌ شدن افتاده‌ بود؛ اول آدم‌ها و بعد اشیا ... عهد قجر آخرین دوره اضمحلال تاریخی این قوم است پیش از سلطه تمام‌عیار شیطان‌پیر ... و نمی‌دانم آن آشی که در سفارت انگلیس پخته بودند چه معجونی بود که همه را «آشخور» کرد غیر از روزه‌دارها را! کفر فرنگی مثل آسفالت سیاه داشت همه کرت‌ها و مزارع سرسبز را می‌پوشاند تا راه اتومبیل را هموار کند و از آن بدتر، آدم‌ها را بگو که هفتاد و دو رنگ شهر فرنگ آن‌ قدر در خط‌وخال کراواتی که گریبانگیرشان شده‌ بود، غرق شده‌ بودند که سر ریسمان را نمی‌دیدند که در دست کیست! دلبستگی به این دوره چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟»

آوینی در ادامه به حاتمی می‌گوید که شما با فرهنگ و فضایی که با فرهنگ و سنت ما سروکار دارد، کلیشه‌ای برخورد کردی؛ در حالی‌ که ما در همان حوض خانه نیز وضو گرفتیم و در همان حیاط و ایوان نماز خواندیم و آنها را می‌شناسیم. این تم شما توریستی است و برخاسته از حقیقت فرهنگ و سنت ایرانی نیست.»

ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200