روزنامه ایران نوشت: «ترس از دیگران و حفظ فاصلهگذاری اجتماعی ممکن است بعد از اتمام همهگیری کرونا هم ادامه پیدا کند. توجه و تمرکز بر جنبههای علمی، سیاسی و اقتصادی شیوع ویروس کرونا نباید موجب شود از تغییرات احتمالی که کرونا در زندگی اجتماعی ما در آینده به وجود خواهد آورد، غافل شویم. تغییر در نوع تفکر و رفتار نسبت به دیگران، تغییراتی آگاهانه یا ناخودآگاه که بعضی موقتی و گذرا هستند و بقیه پتانسیل ماندگار شدن را دارند، تغییراتی که این روزها هم در زندگی روزمره شاهدشان هستیم.
با مطالعه الگوهای مشخص از چگونگی رفتار مردم در جوامعی که به مدت طولانی در شرایط قرنطینه و انزوای اجتماعی بوده اند، میتوان به چشماندازی از آن چه در آینده انتظارمان را میکشد، دست یافت. در دهه ۱۹۹۰ میلادی شهر سارایوو در بوسنی برای مدت چهار سال در محاصره نظامی بود و مردم تجربههای مشابه با شرایط حال حاضر دنیا (در دوران کرونا) را شاهد بودند و حالا بعد از سالها، بازماندگان آن فاجعه انسانی، پژواکی ملایم از شرایط مرگبار آن دوران را تجربه میکنند. یکی از بازماندگان جنگ سارایوو در تشریح تأثیر تغییرات بنیادی در ماندگاری عادات میگوید: در زمان محاصره شهر، منطقه نزدیک خانه من مورد هدف تکتیراندازها قرار میگرفت و من در تمام طول مدت جنگ هرگز از آن خیابان عبور نکرده بودم، حتی تا مدتها بعد از پایان محاصره هم من ناخودآگاه از عبور از آن خیابان اجتناب میکردم و با علائم روانی و استرس شدید درگیر بودم.
دوری از غریبهها، ترس از شرکت در اجتماعات و وسواسهای فکری و رفتاری ما در زمان بیماریها میتواند ادامه دار شود. تحقیقات روی تأثیرات بیماریهای اپیدمیک که قابلیت همهگیری سریع را دارند، نشان میدهد که ماههای آینده با وجود شیوع ویروس کرونا، چطور سپری خواهد شد. تواناییهای ما در داشتن احساس آرامش در حضور دیگران با ادامه این شرایط بحرانی احتمالاً به خطر خواهد افتاد. این روزها سلامتی و حفظ جان، تبدیل به چالشی بزرگ برای همه ما شده و داشتن ارتباط بیدغدغه با دیگران برایمان به آرزو تبدیل شده است. زمانی که به اجبار و برای پیشگیری از شیوع بیشتر بیماری، محدودیتهایی نظیر ممنوعیت اجتماعات و تعطیلیهای گسترده اعمال میشود و همه وجوه زندگی اجتماعی تحت کنترل قرار میگیرد، طبیعی است که فشار روانی ناشی از کنترل ارتباطات روزمره، وضعیت نرمال و طبیعی زندگی را به سرعت دستخوش تغییر خواهد کرد.
بر اساس مطالعات دانشگاه هاروارد، زمان لازم برای ساخت واکسن ویروس کرونا یا مهار آن در جهان حدود دو سال تخمین زده شده است و تا آن زمان، زندگی روزمره باید به شکلی در تعامل با کرونا مدیریت شود. انسان ذاتاً به طرز غیر قابل باوری توانایی کنار آمدن با هر شرایطی را دارد. مهم نیست که اوضاع تا چه میزان سخت و پیچیده باشد زیرا به هر حال انسان همواره راههایی برای سازگاری با شرایط پیدا میکند.
پیامهای متناقض و متضاد مقامهای رسمی در سطح جهان در مورد ویروس کرونا موجب گمراهی و سردرگمی میشود و بیشتر بار مسئولیت تصمیمگیری در مورد رفتارهای پرخطر متوجه مردم خواهد بود. برای مثال حتی اگر مقامات رسمی کشوری تحت تأثیر فشارهای سیاسی یا اقتصادی، تصمیم به بازگشاییهای گسترده بگیرند، این مردم هستند که باید تشخیص دهند که این بازگشاییها ایمن است یا خیر. اتخاذ چنین تصمیماتی برای مردم ساده نیست.
سیم کانگ، روانشناس مؤسسه سلامت روان در سنگاپور معتقد است که مطالعات حکایت از زیانهای روانی در زمان شیوع و همهگیری بیماریهایی مانند سارس، ابولا و آنفلوانزای خوکی دارد. مشکلاتی مانند استرس، نگرانی، افسردگی، عصبانیت و وسواس فکری از جمله عوارض روانی بعد از گذر از چنین بحرانهایی است. اما موضوع قابل تأمل در این مطالعات این بود که همزمان تمایل مردم به مراقبت از خود هم افزایش پیدا کرده بود. مردم با وسواس بیشتری مراقب رژیم غذایی و بهداشت خود بودند و جالب این که استفاده از ماسک در جوامعی که سارس و مرس اپیدمی شده بود، تا مدتها بعد از پایان اپیدمی ادامه پیدا کرد و بسیاری حتی برای سرماخوردگی معمولی هم از ماسک استفاده میکردند. دکتر کانگ همچنین میگوید: در زمان شیوع سارس مردم به شکلی بیسابقه مراقب یکدیگر بودند و هوای هم را داشتند.
تغییرات در رفتار مردم تنها در زمان بحبوحه شیوع کرونا انعکاس پیدا نمیکند، بلکه احتمال دارد حتی بعد از بحران هم با این تغییرات مواجه باشیم. پیش بینی اتفاقات آینده در خصوص ویروس کرونا کاری دشوار است. با این حال، ارتباطات و رفتار ما با دیگران به طور قطع، حتی بعد از گذار از بحران کرونا، دچار تغییرات شگرفی خواهد شد. بزرگترین تغییر روانشناختی در اثنای بحران سراسری ممکن است سمت و سویی مثبت و در راستای هنجارهای اجتماعی داشته باشد؛ هنجارهایی مانند توجه به مشکلات دیگران، کمک به افراد نیازمند و بیمار. انسانهای اولیه تا مدتهای مدیدی گرفتار روابط خصمانه با یکدیگر بودند و تنها زمانی که به یاری یکدیگر شتافتند و در گروههای چندصد نفره اسکان پیدا کردند، توانستند بر مشکلات فائق آیند. اکنون ما بار دیگر به دست طبیعت محاصره شدهایم و مجبوریم که مناسبات اجتماعی خود را محدود کنیم و با رعایت فاصلهگذاری فیزیکی و اجتماعی، از مهمترین و ارزشمندترین دارایی خود یعنی زندگی دفاع کنیم.
به هر حال باید توجه داشت که عوارض و عواقب روانی معمولاً بعد از گذر از بحران همچنان خودنمایی میکنند. در مرحله اول همهگیری کرونا، مردم بین مقاومت در برابر واقعیت موجود یا عادت کردن به آن و پذیرفتن واقعیت سرگردان بودند و اغلب خود را عذاب میدادند و سعی داشتند اوضاع را عادی جلوه دهند یا با بیصبری مشغول شمارش معکوس برای برگشتن به روزهای عادی زندگی بودند. بسیاری از مردم هنوز هم در همان حال و هوا هستند. این در حالی است که آرامش تنها از خلال پذیرش درست مسائل غیر قابل پیشبینی به دست میآید. ما باید بپذیریم که کنترل کم و محدودی نسبت به شرایط داریم. بهترین گزینه در چنین شرایطی منعطف بودن و سازگاری با شرایط است. ولی آن چه مسلم است، ما باید به شرایط موجود عادت کنیم و یاد بگیریم که حتی با وجود همهگیری جهانی کرونا، زندگی ادامه دارد و این میتواند تبدیل به الگویی از زندگی در شرایط سخت و برای دورهای طولانی شود.
مسلم است که بعد از گذار از بحران همه ما به شکلی باورنکردنی به سادگی قادر خواهیم بود فعالیتهای معمولی خود را از سر بگیریم ولی اگر ترس از تماس فیزیکی و حفظ فاصلهگذاری اجتماعی یک سال یا بیشتر، به طول بینجامد، میتواند منجر به تغییرات بنیادین در روابط اجتماعی شود. این تشویش برای مدتها با ما خواهد بود و ممکن است عمیقاً تعامل بین مردم را برای مدت مدیدی تحت تأثیر قرار دهد.»