کیفیت پایین:
کیفیت خوب:
عصر ایران؛ محسن ظهوری ـ ایران، سالهاست که دیگر صدای آنها را نشنیده؛ صدای شیرهایی را که روزگاری بر خاکش زندگی میکردند. و نه فقط در ایران، از یونان تا شمال هند. سرزمین وسیعی که فرمانروایان بیرقیب آن بودند و حالا فقط در یک نقطه زنده ماندهاند؛ اینجا، در جنگل «گیر» در ایالت «گُجَرات» هند که حدود ۴۰۰ شیر ایرانی در آن به سر میبرند؛ آخرین شیرهای آسیا که پسوند «پرسیکا» یا همان «پرشیا» (نام قدیم ایران) هنوز در آخر نام علمیشان مانده، اما دیگر کسی آنها را به شیر ایرانی نمیشناسد و شیر آسیایی یا شیر هندی صدایش میزنند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بیشتر ببینید:
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شیر از محبوبترین جانوران ایران بوده؛ احتمالا محبوبترینش. فقط کافی است نگاهی به تاریخ بیاندازیم تا رد او را در جایجای هنر و تمدن فلات ایران ببینیم؛ از تمدنهای پنجهزار ساله «شهداد» و «جیرفت» گرفته، تا نقوش ۲۵۰۰ ساله «تختجمشید» و شیرهایی که در دورههای تاریخی مختلف بر مُهرها، فرشها، سکهها، دیوارها، سینیها و هزاران شیء دیگر نقش بستند.
یک تصویر، از معدود عکسهای بهجاماندة یک شیر ایرانی در خاک ایران است. عکسی از جنازه این جانور باابهت که به پای شکارچیان قاجار افتاده. امثال این شیرها در ایران زیاد بر خاک افتادند؛ آنقدر که دیگر تمام شدند. خیلیها «ظلالسلطان» را بانی نابودی آنها میدانند، اما واقعیت این است که این شاهزاده قجر، با اینکه بلای حیاتوحش بوده و مهمترین تفریحش شکار، اما هرگز نتوانسته شیری را به چنگ آورد. خودش این را گفته:
«من غیر از شیر همه نوع از انواع شکار در شیراز (چه این سفر و چه آن سفر دیگر) خودم زدهام... شکار شیر هم مکرر رفتهام ولی گیر نیامد...»
درست برخلاف «امیرمسعود غزنوی» که به گفته «ابوالفضل بیهقی» مورخ بزرگ ایرانی، سوار بر فیل در هند به شکار شیر میرفت:
«شیری سخت از بیشه بیرون آمد و روی به پیل نهاد. امیر خِشتی بینداخت و بر سینۀ شیر زد، چنانکه جراحتی قوی کرد. شیر از درد و خشم یک جَست کرد چنانکه به قَفایِ پیل آمد. و پیل میتپید. امیر به زانو درآمد و یک شمشیر زد چنان که هر دو دستِ شیر قلم کرد. شیر به زانو افتاد و جان بداد، و همگان که حاضر بودند اقرار کردند که در عمر خویش از کسی، این یاد ندارد.»
شیر برای نیاکان ما، آنهایی که در قلمروی این جانور زندگی میکردند، چه در آسیا و چه آفریقا، مظهر قدرت بود و از پای درآوردنش نشانه زورمندی و تناوری. به دفعات نقش کشتنش را حک کردهاند و در داستانها و واقعیت به نبرد او رفتهاند. رومیان باستان گلادیاتورها را به جنگ با همین شیرهای آسیایی میانداختند تا ببینند کدامشان قویتر و لایقترند. در هند هم طرحی از شیر آشوکا برگفته از سرستون معبد «سَرنَت» به عنوان نماد ملی شناخته میشود و در ایران هم نقش تاریخی شیر و خورشید تا سالها بر پرچم رسمی کشور نقش بسته بود.
شیرهای آسیایی که ما آنها را هنوز شیر ایرانی مینامیم، تا همین ۸۰ سال پیش هم در ایران زندگی میکردند؛ از شمال خوزستان تا جنوب فارس و بوشهر. وقتی شکار بیرویه گوزنهای زرد که غذای اصلی شیرها بودند در این مناطق شدت پیدا کرد، این جانوران از گرسنگی به گلهها رو آوردند و مردم این مناطق هم دست به شکار و کشتار آنها زدند. از طرفی قرقهای خانها و حاکمین محلی هم برای شکار شیر و نشان دادن اقتدار به راه بود تا بالاخره آخرین شیرها هم مردند.
آخرین گزارشهای مستند از دیدن یک شیر ایرانی در خاک ایران اوایل دهه ۱۳۲۰ ثبت شد. جایی در حوالی دزفول و توسط کارگران و مهندسان خارجی که در این منطقه مشغول به کار بودند. از آن زمان تاکنون، از شیر ایرانی تنها تصاویری به جامانده که گذشتگان ما نقش کردهاند و البته دو شیر آسیایی که از باغوحشهای اروپایی به باغوحش تهران آمدند.
شیرهایی که تفاوتهای کمی با همنوعان خود در آفریقا دارند؛ کمی کوچکترند و نرهایشان یالهای کمپشتتری نسبت به شیرهای آفریقایی دارند. پوستشان در زیر شکم چینخوردگی خاصی دارد و ماهیچههای بزرگتر و بازوهای کلفتتری نسبت به پسرعموهای خود در آفریقا دارند.
حالا جنگل گیر هند تنها مأمن شیرهایی است که روزگاری ایرانی نام داشتند و حالا آسیایی خوانده میشوند. گرچه پیش از انقلاب تلاش شد تا دشت ارژن فارس که بهترین زیستگاه شیر ایرانی بود برای احیای دوباره این گونه آماده شود، اما پس از انقلاب این کار فراموش شد و کشاورزی و حفر چاهها در این دشت، این منطقه را هم از بین برد. امروز ایران اگر هم بخواهد دیگر جایی برای احیای شیر ندارد جز همان باغوحش تهران و پشت فنسها و میلهها.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بیشتر ببینید:
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اردکان نیز به معنی معدن شیر است.
ارد به معنای اسد یا همان شیر
و کان به معنای معدن است
اگر مقدور است از قوچ های آذربایجان هم مطلبی تهیه نمایید. با تشکر