گاهی به سبب محدودیت فضا و امکانات، حتی اگر بخواهند هم نمیتوانند بهداشت را طبق قاعده رعایت کنند با اینحال، بعضی روزها مردم برای خریدن محصولاتشان صف میکشند. این روایت بخشی از روزمرگیهای دستفروشان غذا در کرج است.
به گزارش ایسنا، چندمتر بعد از درب اصلی مترو گلشهر، یک چرخ گاری کوچک که به یک موتور سیکلت متصل شده، زیر سایه یکی از درختان خیابان پارک کرده و بنر بزرگی را به تنه درخت آویزان کرده است: «فلافل اصل آبادان اینجاست.» صاحب گاری پیرمرد ۷۰ یا ۸۰ سالهای است که همه او را عمو وحید صدا میکنند. اصالتا کرد است اما معتقد است هیچکس به خوبی او نمیتواند فلافل آبادانی درست کند. برای اینکه گفتههایش را اثبات کند، یک فلافل به من میدهد و میگوید: در هیچ رستورانی نمیتوانید عین این فلافل را پیدا کنید.
از او پرسیدم آیا بهداشت را رعایت میکنید؟ خندید و گفت: تا جایی که بتوانم بله اما فلافل های اینجا به خاطر همین کثیفیها معروف شده است. مواد اولیه فلافل را همسرم در خانه درست میکند. او خیلی روی موارد بهداشتی حساس است و برای اینکه مدیون مردم نشویم، کاملا بهداشتی کار میکند. من هم هرروز گاری را تمیز میکنم تا بوی روغن سوخته نگیرد و مردم اذیت نشوند اما به هرحال اینجا فضای باز است و ممکن است که نان و بقیه مواد کمی آلوده شوند.
عمو وحید میگوید: ما مشتریهای خاص خودمان را داریم. سربازها، رانندههای اطراف مترو، مسافرها و کسانی که دنبال غذای ارزان و سریع میگردند، سراغ ما میآیند. به هرحال قیمت ما از رستورانها و ساندویچیهای اطراف پایینتر است و همین موضوع باعث شده مردم به دستفروشان غذا رغبت بیشتری نشان دهند.
عمو وحید از کرونا مینالد و ادامه میدهد: این روزها فروشم خیلی کمتر شده و مردم به خاطر این بیماری، کمتر بیرون از خانه غذا میخورند. با اینحال من در این منطقه شناخته شده هستم و خدا را شاکرم که مشتری های ثابتی دارم تا روزی زن و بچهام برقرار باشد.
در ادامه گردشمان، نبش بلوار فردوسی واقع در شهرک بعثت، با یک وانت که تبدیل به جگرکی سیار شده بود، برخورد کردیم. اطراف ماشین تعدادی میز و صندلی پلاستیکی وجود داشت و چند نفر هم مشغول خوردن بودند. مالکان خودرو که دو جوان زیر ۳۰ سال بودند، ابتدا علاقهای به گفتوگو نداشتند اما بعد از مدتی که اعتمادشان به ما جلب شد، سفره دلشان را باز کردند. سعید، جوان ۲۷ سالهای که به تازگی هم ازدواج کرده است، میگوید: لیسانس کامپیوتر دارم و چندسال در شرکتهای خصوصی کار کردم اما حقوق پایین آنها کفاف خرج و مخارجم را نمیدهد. مدتی بیکار بودم تا شغل مناسبی پیدا کنم اما بعد از ازدواجم ناچار شدم این کار را به همراه یکی از دوستانم آغاز کنم.
سعید از تورمی که در جامعه وجود دارد انتقاد میکند و میگوید: مدتی دنبال مغازهای گشتیم تا یک جگرکی آبرومندانه تاسیس کنیم، اما هزینههای پیش پرداخت، اجاره ماهانه، مجوز بهداشت و اماکن و دیگر موارد آنقدر زیاد است که فعلا توانایی آن را نداریم. اینجا اداره بهداشت کاری به ما ندارد. دو بار ماشینهای سدمعبر شهرداری به ما تذکر دادند که در نهایت رفع شد.ا
شریک کاری سعید، جوان ۲۵ سالهای به نام مرتضی است. او که وظیفه تهیه دل و جگر مورد نیاز را بر عهده دارد، درباره این فرآیند میگوید: دل و جگر را هرروز صبح از یک کشتارگاه حوالی حصارک تهیه میکنم. اینکه به صورت مستقیم از کشتارگاه خرید میکنیم باعث میشود قیمت فروش ما از سایر جگرکی ها کمتر باشد. صبح تا ظهر کار نمیکنیم چون به خاطر گرمی هوا، مشتری نداریم. از ساعت پنج بعدازظهر به بعد بساط خودمان را میچینیم و تا ساعت دو بامداد اینجا هستیم.
آرمان و سپیده، زوج جوانی هستند که یک ون قدیمی فولکس واگن را به فستفود سیار بسیار شیک و بهداشتی تبدیل کردهاند و در منطقه گوهردشت و عظیمیه کرج پاتوق بسیاری از جوانان به خصوص دانشجویان شدهاند. آرمان میگوید: رستورانهای سیار در کشورهای اروپایی رواج بسیاری دارند اما در کشور ما هنوز به جایگاه معتبری که باید داشته باشند، نرسیدهاند. هیچ مرجعی برای اعطای مجوز به رستورانهای سیار وجود ندارد در نتیجه امکان نظارت دقیق هم از بین میرود. امکان رعایت بهداشت کامل در رستوران و فستفودهای سیار وجود دارد، به شرطی که آشپز و صاحب رستوران وجدان کاری را در نظر بگیرند و سلامت مردم را فدای سود بیشتر نکنند. ممکن است مردم فکر کنند فضای کار کوچک و محدودیت ابزار باعث شود که بهداشت، آنطور که باید و شاید در این رستورانها رعایت نشود، اما باید بگویم که امروز شرکتهای زیادی وجود دارند که وسایل اختصاصی برای رستوران و کافههای سیار تولید میکنند که کار را بسیار راحت و بهداشتی میکند.
ما ایرانیها سالهاست با حضور چرخ دستیهای فروش غذا خو گرفتهایم تا جایی که این نوع تغذیههای خیابانی، بخشی از فرهنگ زیست اجتماعی ما شوند. چرخهای فالوده فروشی، باقالی فروشی، بستنی، مسقطی و هرنوع خوراکی های دیگر، از گذشتهها در در خیابانهای ایران دیده میشدند. خیابان لالهزار تهران یک نمونه زنده از بستر فعالیتهایی بدین شکل است که به طور سازماندهی شده، دستفروشی غذا در آن جریان دارد. اما در شرایطی که ویروس کرونا در دنیا شیوع پیدا کرده است و به دنبال آن، وضعیت استان البرز قرمز اعلام شده است، به احتمال زیاد حضور این تعداد زیاد دستفروش غذا، اوضاع بهداشتی استان را با چالشهای جدی مواجه خواهد کرد. در حالی که بخشی از مردم با استفاده از ماسک و مواد ضدعفونی سعی در کنترل این بیماری دارند، عدهای که بدون درنظر گرفتن حساسیت این موضوع، با مصرف خوراکی های خیابانی، سلامت عمومی جامعه را در معرض خطر مستقیم قرار میدهند.
بابک اسدی، مسئول بهداشت عمومی غرب کرج با اشاره به اهمیت نظارت بر مشاغل خیابانی برای اجرای دستورالعمل های بهداشتی، گفت: در سازمان ساماندهی مشاغل شهری که زیر نظر شهرداری فعالیت میکند، کارگروهی با عنوان ساماندهی مشاغل مزاحم تشکیل شده است که به بررسی مسائل مرتبط با این قشر میپردازد. در این کارگروه برای نظارت بر مشاغل خیابانی برنامه ریزیهایی صورت گرفته است که به زودی به مرحله اجرا خواهند رسید.
وی دستفروشی غذا در خیابان را یکی از معضلات اجتماعی و شهری خواند و ادامه داد: نظارت بر مشاغل کاذب به سبب نامشخص بودن اطلاعات آنها، کار دشواری است اما در هر صورت باید با هماهنگی بین دستگاه های اجرایی مانند اداره بهداشت، شهرداری و نیروی انتظامی انجام شود تا در حوزه سلامت مردم، خللی به وجود نیاید.
اسدی افزود: طبق آیین نامه اجرایی ماده ۱۳ قانون مواد خوردنی، آشامیدنی و بهداشتی، دستفروشی غذا در خیابان ممنوع است اما در توافقی که بین اداره بهداشت و سازمان ساماندهی مشاغل صورت گرفته است، متقاضیان چنین مشاغلی میتوانند پس از طی کردن مراحل تعریف شده و اخذ تاییدیه های بهداشتی از اداره بهداشت و تجهیز کردن خودروهای مخصوص، رستوران و فستفود سیار خود را تاسیس کنند. در حاضر حاضر یک بازارچه در منطقه گلشهر و یک بازارچه در پارک نرگس واقع در منطقه باغستان برای دستفروشان غذا تدارک دیده شده است که نظارت بهداشت بر آنها به صورت ۲۴ ساعته در جریان است.