عصرایران؛ احسان محمدی- «مسیر زندگیتان به خاطر برداشتن یکقدم اشتباه برای همیشه عوض میشود.» این جملهای کلیشهای در سمینارهای موفقیت نیست. یک حقیقت تلخ درباره مین است. یک گام و گاهی فقط چند سانتیمتر، باعث انفجار مین میشود و مسیر زندگی یک انسان و خانواده او را برای همیشه عوض میکند.
روز گذشته خبر کشته و زخمی شدن چهار نفر در مرز مهران رسانهای شد. البته در روزهایی که به جان باختن 200 نفر بر اثر ویروس کرونا عادت کردهایم، چهار نفر آمار زیادی نیست اما «مین» ده سال پیش برادر کوچکترم را که یک جوان دانشآموخته و فعال در زمینه اکتشاف نفت بود پیش از ما گرفت و مسیر زندگی ما را برای همیشه عوض کرد.
حالا این واژه انگار عضوی از خانواده ماست. عضوی که دوست نداریم خیلی در موردش حرف بزنیم اما کنار ما زندگی میکند و مدام نگرانم که یک نفر دیگر، یک گام اشتباهی بردارد و مسیر زندگیاش عوض شود.
چهاردهم آوریل (15فروردین) بهعنوان «روز بینالمللی آگاهی از خطر مین و مقابله با مشکل مین» نامگذاری شده است. پانزدهسال پیش مجمع عمومی سازمان ملل متحد با توجه به گستردگی استفاده از مین در جنگها و اثرات آنها این توجه عمومی را به این موضوع جلب کرد.
اما خیلی در رسانههای داخلی به این موضوع توجهی نمیشود. مثل بسیاری از مناسبتهای بلاتکلیف دیگر در تقویم. نکته تلخ ماجرا اما اینجاست که بر اساس برخی آمارها ایران پس از مصر دومین کشور آلوده به مین در دنیا به شمار میرود و هرساله قریب به 7 هزار نفر در دنیا قربانی مین میشوند که نیمی از آنها کودکان هستند.
جنگ هشتساله ایران و عراق، استانهای ایلام، خوزستان، کرمانشاه، کردستان و آذربایجان غربی را به کشتزار مینها تبدیل کرد. عراق برای سالهای طولانی از در اختیار قراردادن نقشه میادین مین به ایران خودداری کرد و علیرغم اینکه بین دو کشور تفاهمنامههای صورت گرفت ولی دو سال پیش رئیس مرکز مینزدایی کشور در گفتوگو با ایسنا بیان داشت: عراق با اعلام اینکه تمامی نقشههای میادین مین کاشته شده در طول هشت سال دفاع مقدس، از سوی نیروهای آمریکایی در جنگ عراق و آمریکا از بین رفته است، نقشهای به ایران نداده است.
32 سال از پایان جنگ تحمیلی میگذرد اما مینها زندهاند و هنوز قربانی میگیرند. آمار دقیقی از تعداد مینهای فعال در دست نیست اما به نظر میرسد بیش از 20 میلیون مین هنوز قابلیت انفجار دارند. به این عدد، مواد منفجره باقیمانده را هم اضافه کنید.
این قاتلهای خاموش، بعد از گذشت سالها گاهی بسیار حساس شده و با کوچکترین ضربهای منفجر میشوند. بارش باران و جاری شدن روان آبها مدام جای مینها را عوض میکند. مسیری که تا دیروز امن بود حالا ممکن است آلوده به مین باشد.
کشاورزان و دامداران مرزی قربانیان مداوم این جنگافزارها هستند. آنها هنگام شخم زدن زمین، یا تلاش برای افزودن بر وسعت زمینهای کشاورزی، چراندن رمهها و رفتن بهجاهایی که هنوز علوفه تازه دارند با مین برخورد میکنند. دور بودن از جادههای اصلی، اطلاع دیرهنگام نیروهای امداد و اورژانس، فقدان جاده و دسترسی سریع، خونریزی شدید و کمبود آموزش از مهمترین علل افزایش جانباختگان ست.
مهندسان و کارگران شرکتهای نفت و راهسازی، کودکانی که در حوالی روستاها دنبال وسیلههای بازی میگردند، حتی جویندگان ضایعات جنگی و ... از دیگر افراد غیرنظامی هستند که مین و مواد منفجره باقیمانده از جنگ به آنها صدمات جبرانناپذیر میرساند. در این میان تلاشهای زیادی برای پاکسازی این مناطق و آموزش صورت گرفته و حتی تجهیزات نظامی برای مینروبی توسط متخصصان داخلی ساخته و مورداستفاده قرارگرفته است اما هنوز کافی نیست.
با توجه به وسعت مناطق آلوده و همجواری بسیاری از مرزنشینان با این خطر، به نظر میرسد به عزمی واقعیتر برای ارتقای سطح آموزش کودکان و بزرگسالان در این مناطق نیازمندیم. فراموش نکنیم که به دلیل مشکلات اقتصادی بسیاری از قربانیان، قطع عضو و یا صدماتی چون نابینایی و ناشنوایی و ... یک نفر، ورای درد و رنج، حتی معیشت تمام اعضای یک خانواده را به خطر میاندازد.
با انفجار هر مین یک بار دیگر این واقعیت عیان میشود که «جنگ در یک لحظه شروع میشود اما هرگز به پایان نمیرسد و حتی بعد از آتش بس و صلح هم تا نسلها قربانی میگیرد.»
----------------------------------------
بیشتر بخوانید: