صفحه نخست

عصرايران دو

فیلم

ورزشی

بین الملل

فرهنگ و هنر

علم و دانش

گوناگون

صفحات داخلی

کد خبر ۷۳۳۵۶۲
تاریخ انتشار: ۱۳:۴۹ - ۲۷ خرداد ۱۳۹۹ - 16 June 2020

خبر خوب: امروز هیچ محیط‌بانی گلوله نخورد!

سال گذشته با جوان‌هایی که برای استخدام در سازمان حفاظت محیط‌زیست اعلام آمادگی کرده بودند و برای گذراندن تست‌های پزشکی و آمادگی جسمانی به دانشکده محیط‌زیست آمده بودند حرف می‌زدم.

عصرایران؛ احسان محمدی- یکی از فانتزی‌هایم در حوزه خبر این است که مثلاً گوینده خبر ساعت 21 سیما بگوید: امروز در ایران هیچ اتفاق بدی نیفتاد، خوشبختانه هیچ‌کدام از هموطنان عزیز به دلیل سیل، زلزله، تصادف، سقوط مصالح ساختمانی، انفجار گاز یا کرونا و ... جان نباختند. شهر در امن و امان است.

قطعاً با توجه به پتانسیلی که داریم بعید است این رویا به واقعیت تبدیل شود و همیشه می‌شود برای بخش‌های خبری چند زغال گداخته یافت و بر جگر مخاطب گذاشت. چرخ این صنعت با همین روغن‌کاری ها می‌چرخد! برخی از صنف‌ها در این کشور معمولاً بعد از مصیبت یکی-دو روزی مورد توجه قرار می‌گیرند و بعد زیر موج خبر بعدی از یادها می‌روند.

حتماً باید آتش‌نشانی در حین عملیات اطفای حریق، فداکارانه بسوزد، سرباز مرزنشینی در هنگام تعقیب و گریز قاچاقچیان جان ببازد، معدنچی تنهایی زیر آوار بماند، محیط‌بانی توسط شکارچی ها شکار شود و ... تا یادمان بیاید که این صنف‌ها اصلاً وجود دارند! یا تنها و مظلوم اما موثر و پرکار در حال دفاع از این سرزمین هستند.

طبق برخی آمار تا امروز بیش از 120 محیط‌بان هنگام مراقبت از گونه‌های گیاهی و جانوری و عرصه‌های طبیعی توسط متخلفان به شهادت رسیده‌اند. آمار آنها که گلوله خورده‌اند یا با چاقو و داس و چوب و چماق زخمی شده‌اند از شماره بیرون است. بعد از هر فاجعه‌ای از این دست یکی-دو روزی در رسانه‌ها مطالب و گزارش‌هایی منتشر می‌شود در رسای مظلومیت این قشر.

از سازمان حفاظت محیط‌زیست- فارغ از اینکه چه کسی رئیس‌اش باشد- و دولت گله می‌شود که به محیط‌بانان بی‌توجهند، حقوق آنها کم است، امکانات رفاهی ندارند، تعدادشان برای حفاظت از مناطق بسیار اندک است و فشار مضاعفی را تحمل می‌کنند، جان‌شان را سپر دفاع از طبیعت می‌کنند و شایسته هر تحسینی هست، اما عمداً نادیده گرفته می‌شوند. در فضای مجازی در کنار ناله و نفرین‌ها، چند عکس منتشر می‌شود و بعد تمام!

همین توجه خوشایند است اما چند ماه بعد تقریباً کسی از آن شماتت‌کنندگان، از خانواده محیط‌بان فقید خبری نمی‌گیرد، اینکه سرپناهی دارد؟ حقوقش به موقع پرداخت می‌شود؟ در لیست شهدا قرار گرفت؟ تغییر در وضعیت سایر محیط بانان به عمل آمد؟ ... و این ماجرا تا شلیکی دیگر و جان باختنی دیگر به محاق می‌رود.

سال گذشته با جوان‌هایی که برای استخدام در سازمان حفاظت محیط‌زیست اعلام آمادگی کرده بودند و برای گذراندن تست‌های پزشکی و آمادگی جسمانی به دانشکده محیط‌زیست آمده بودند حرف می‌زدم. در روزهایی که استخدام در ادارات دولتی هر روز دشوارتر می‌شود، سازمان محیط‌زیست اقدام به اخذ مجور برای استخدام سالانه 200 محیط‌بان و افزودن آن به بدنه اجرایی کشور کرده است. اقدامی قابل تحسین که هم خون تازه‌ای به رگ‌های حفاظت و حراست از طبیعت تزریق می‌کند و هم فشار را از روی محیط‌بانانی که در نتیجه مراقبت از عرصه‌های بسیار وسیع، فرسوده شده‌اند برمی‌دارد.

پذیرفته‌شدگان برای کسب سهمیه استخدامی با هم سرسختانه رقابت می‌کردند. از هر سه نفر، یک نفر این بخت را داشت که محیط‌بان شود، می‌دانست پا به عرصه‌ای می‌گذارد که حقوق فوق العاده‌ای ندارد، نیازمند کار سخت و متعهدانه است و وقتی اسلحه دستش می‌گیرد یعنی برای ایستادن مقابل شکارچیان متخلف آماده است. درک این نکته که چطور یک هم‌وطن حاضر می‌شود به سمت محیط‌بانی که دارد از آب و خاک این سرزمین دفاع می‌کند، ماشه بچکاند دشوار است. اما این اتفاق به کرات رخ می‌دهد.

خبر خوب این است که امروز هیچ محیط بانی گلوله نخورد. امید که هیچوقت ناگزیر به درج چنین خبرهایی نشویم. تا اطلاع ثانوی اما خبر خوب همین است. کاش بخش های خبری هر از گاهی همین چیزهای ساده را هم بگویند. حتی اگر استانداردهای خبر را نداشته باشند! 

ارسال به تلگرام
تعداد کاراکترهای مجاز:1200