عصر ایران؛ محسن ظهوری ـ نقشبرجسته آنوبانینی، یکی از مهمترین یادگاریهایی است که از تاریخ ایران به جا مانده. نقشی همراه با کتیبه از اقوام لولوبی که روزگاری در کوهستانهای غرب ایران امروز میزیستند. در این قسمت از مجموعه «ایران به روایت آثار» سراغ این نقش رفتهایم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در قسمت قبل منتشر شد:
ایران به روایت آثار؛ قسمت چهارم: سفال نیشابور
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ریش بلندی دارد و کلاهی بر سر. چیزی شبیه به گرز یا تبر را به دست راست گرفته، و کمانی به دست چپ دارد. او شاه است؛ یکی از شاهان بومی باستان که بر سرزمینی حکم میراند که اقوام «لولوبی» در آن زندگی میکردند. چیزی حدود ۴۰۰۰ سال پیش و در سرزمینهای کوهستانی غرب ایران یعنی بخشهایی از کرمانشاه، کردستان و آذربایجانغربی امروز.
اقوامی که چیز زیادی از آنها نمیدانیم جز سنگنگارهای از «نرامسین»، پادشاه قدرتمند امپراتوری «اَکد» در عراق کنونی، که لولوبیها را اسیر کرده و فتح خود را به تصویر درآورده.
و البته مهمترین اثر بهجامانده از این قوم، یعنی سنگنگاره «آنوبانینی»؛ نام همان شاه سلاح به دستی که استوار ایستاده و در برابر او زنی قرار گرفته؛ زنی که ایزدبانویی باستانی است. شاه در کتیبه این سنگنگاره او را «ایشتار» معرفی کرده؛ یعنی همان خدای مهم منطقه بینالنهرین که برای اَکدیها و آشوریها سرچشمه برکت و پیروزی بود و قبل از آنها هم با نام «اینانا» برای اقوام سومری ایزد جنگ و باروری.
نقش این ایزدبانو در کنار شاه آنوبانینی از قوم لولوبی، داستان نخستین سنگنگاره به جامانده از تاریخ ایران است. سنگنگارهای که چند سال پس از شکست سخت از اَکدیها بر کوه کنده شده و نشان از پیروزی شاه لولوبی در جنگی دارد که نمیدانیم چیست.
شاه پای خود را بر شکم اسیری گذاشته و در زیر آن هم شش اسیر دستبسته دیگر دیده میشود که یکی از آنها کلاهی متفاوت با دیگران دارد که احتمالا نشاندهنده قوم اوست.
ایزدبانو هم ریسمان دو اسیر زانوزده را به دست راست گرفته و با دست چپ حلقهای را رو به شاه گرفته که در دست اکثر خدایان باستان می بینیم و احتمال دادهاند که به معنای فرمانروایی بر زمان است.
شَمَش خدای خورشید و عدل هم ناظر این کار است و نقش او بالای سر شاه و ایزدبانو ترسیم شده با کتیبهای به خط اکدی که در پایین سنگنگاره و زیر پای ایشتار قرار داد: «آنوبانینی پادشاه توانای لولوبی نقش خود و الهه ایشتار را در کوه پاتیر رسم کرده است و آن کس که این لوح را محو کند به نفرین و لعنت آنو، آنوتوم، بَعل، بَلیت، رامان، ایشتار، سین و شَمَش گرفتار باد، و نسل او بر باد رود»
آنوبانینی سالهای سال است که روی کوهی قرار گرفته که حالا در شهر سرپلذهاب کرمانشاه است. سنگنگارهای که به گفته برخی پژوهشگران، حدود دو هزار سال بعدش، الهامبخش داریوش هخامنشی در نقر سنگنگاره بیستون شود. نقشی که گوشهای از تاریخ ایران را در ۴۲۰۰ سال پیش روایت میکند و روز به روز نقشش کمرنگ و محو میشود.
همچنین از همه کسانی که زحمت تهیه این کارها رو انجام میدن خصوصا آقای ظهوری
آقای ظهوری شما اگر همین جور از تاریخ و فرهنگ ایران صحبت کنید بخاطر تن صدای شما خیلی ها علاقمند میشن و گوش میدن و کلی هم اطلاعات افراد بالا میره
موفق باشید و سپاس فراوان
ممنون
عالیه این برنامه
داخل سایت های خبری تا دلت بخواد خبرهای یکسان هست، وجه تمایز در همین چیزاست.
خواهشا از این ویدئوها بیشتر بسازید. به خصوص قبل از هخامنشی ها. ما 9000 سال قدمت تمدن داریم. نه 2500 سال.
تاریخ تمدن در این منطقه جغرافیایی بیش از ۲۵۰۰ سال هست. اما اشتباه بزرگ ادبی و تاریخی در بیان و نوشتار چه به سهو و یا عمد تکرار می شود.
این تاریخ و تمدنها را نمی توان تاریخ و تمدن ایران خواند.
تمدن لولوب، کاسی، عیلام ( عمد ادبی در نگارش به شما ایلام)، هیتی و .... هر کدام نام و هویت خود را دارند.
مانند این است که آشور، آکاد، بابل، سومر و حتی قسمتی از عیلام را عراقی بخوانیم و بدانیم.
ایران در لفظ و معنا و نام یک کشور تماما برآمده از تمدن مردمی که خود را آمده از ایرانویچ میدانستند شکل گرفت و نه بومیان پیش از آنها و حاضر در منطقه.