عصر ایران؛ سروش بامداد- امروز و مطابق شناسنامۀ دکتر محمد مصدق سالروز تولد اوست. هر چند برخی مورخین بر پایۀ محاسبات خود تاریخ تولد را نه 29 اردیبهشت 1258 خورشیدی که 26 خرداد 1261 خورشیدی می دانند.
اختلاف بین تاریخ تولد ثبت شده در شناسنامه با زادروز واقعی در افراد عادی بالای 40 سال هم وجود دارد چه رسد به کسانی که قبل از صدور شناسنامه به دنیا آمده اند.
با این حال اگر معیار را شناسنامه بدانیم امروز زادروز یکی از رجال برجستۀ تاریخ معاصر ایران است که به مناسبت های مختلف از او یاد می شود. سالروز درگذشت (14 اسفند 1345)، روز ملی شدن صنعت نفت (29 اسفند 1329)، سالروز تشکیل دولت (13 اردیبهشت 1330)، قیام ملی برای بازگشت او به قدرت (30 تیر 1331)، کودتا برای خلع او از قدرت (28 مرداد 1332) و اگر از زادروز کمتر یاد می شود به خاطر آن است که مناسبت های دیگر برای یاد او کم نیست که بر تولد که نقشی هم در آن نداشته ارجح اند.
محمد رضا شاه پس از کودتای 1332 نسبت به نام دکتر مصدق حساسیت پیدا کرده بود تا جایی که وقتی در مجلۀ تلاش که به امیر عباس هویدا و بعد داریوش همایون تعلق داشت در نقد او هم نوشتند، برنتافت.
با این همه همان شاه برای نجات از امواج سهم گین انقلابی که صدای آن را شنیده بود دست به دامان 4 چهرۀ مصدقی شد: بازرگان، صدیقی، سنجابی و بختیار تا تشکیل دولت را بپذیرند و تنها آخری دُن کیشوت وار قبول کرد و البته طرفی نبست و در دوره نخست وزیری عکس مصدق را به جای شاه بالای سر آویخت و بدین ترتیب، مصدق 25 سال پس از کودتا و 12 سال بعد از مرگ دوباره زنده شده بود.
کمتر از یک ماه پس ازپیروزی انقلاب هم یک میلیون نفر بر مزار او حاضر شدند و در اردیبهشت 1358 نیز یکصدمین زادروز او گرامی داشته و به همین مناسبت نیز تمبری منتشر شد و یاران نزدیک او که در قید حیات بودند هیچ یک اعتراض نکرد که متولد 1258 نیست و زادۀ 1261 است.
او که در زمان قاجار به میرزا محمد خان مصدقالسلطنه شهرت داشت بعد از تصویب قانون منع استفاده از القاب، «مصدق» شد هر چند بعد از انقلاب ضد سلطنتی مخالفان او مانند حسن آیت اصرار داشتند با عنوان «مصدق السلطنه» از او یاد کنند.
مصدق اما با سلطنه ها و دوله ها و خان ها فرسنگ ها فاصله داشت و مردمی ترین اشراف زاده ای است که تاریخ ایران به خود دیده است.
8 دوره نمایندگی مجلس شورای ملی و دو دوره نخست وزیری و اولین یا در ردیف اولین ایرانیانی که دکتری حقوق دریافت کردند از وجوه اشتهار اوست اما بیشتر به خاطر ملی کردن صنعت نفت ایران و خدمات بی نظیر در یک دورۀ کوتاه 28 ماهه از 13 اردیبهشت 1330 تا 28 مرداد 1332 نام او باقی مانده است.
کم نیستند کسانی که معتقدند شاه تاوان سرنگونی او را پرداخت و در بررسی عوامل بروز انقلاب از نام مصدق نمیتوان گذشت و شگفتا که رهبر بلامنازع انقلاب ضد سلطنتی خود مصدقی نبود. اما حکم نخست وزیری دولت موقت را به نام کسی صادر کرد که 17 سال قبل با صدای بلند اعلام کرده بود: «ما مسلمان، ایرانی و مصدقی هستیم».
اولین وزیر دفاع جمهوری اسلامی رییس ستاد ارتش دوره مصدق و اولین وزیر خارجه بعد از انقلاب، همراه مصدق در لاهه و وزیر دولت او بود. اولین وزیر کار هم داریوش فروهر که به خاطر مصدق از درگیری فیزیکی هم ابا نداشت. پس این که امام خمینی ستایش گر مصدق نبود به این معنی نیست که نام او در انقلاب او مطرح نبود.
در 14 اسفند 1358 هم گروهی در احمد آباد و در مقابل صف آرایی مجاهدین خلق و نیروهای ملی این شعار را سر می دادند که «مصدق، مصدق، خمینی بت شکن نامتو زنده کرده» یعنی فراموش نکنید قبل از انقلاب اسلامی مجال طرح نداشتید.
سخنران مراسم هم آیتالله طالقانی بود که نگران بود اختلافات کهنه سرباز کند و به همین خاطر هشدار داد و پیش بینی او تحقق یافت و دوباره دربرابر هم صف آرایی کردند.
در یکصد و چهل و یکمین زادروز دکتر محمد مصدق می توان کل زندگی او را مرور کرد ولی به بهانه های مختلف گفته و نوشته شده و انگیزه این یادآوری ذکر «هدف» اوست. همان که در آخرین دفاع گفت: «من در تمام مدت عمریک هدف بیشتر نداشته ام. این که ملت ایران بتواند مستقل و سرافراز زندگی کند و جز ارادۀ اکثریت بر او حکومت نکند... نهضت ملی هم از این نظریه به وجود آمد که این سرطان مهلک را ازبیخ و بُن برکند و مردم از آزادی و استقلال سیاسی به معنی حقیقی برخوردار شوند.»