کمتر از چهار ماه پیش، تقریبا هیچ تحلیلگری در جهان شکی در پیروزی ترامپ در انتخابات نوامبر نداشت. او سرمست از آمارهای خیره کننده اقتصادی بخصوص رشد بورس، مدام از رونق اقتصادی حرف می زد و شعار اول آمریکا را تکرار می کرد.
اما یک خبر از ووهان همه چیز را تغییر داد. ترامپ ابتدا کرونا را به تمسخر گرفت و آن را به تلاش دموکرات ها برای شکست خودش ربط داد. اما کرونا با پیش روی در نیویورک و سپس سایر ایالت ها و گرفتن صدها قربانی، ترامپ را به گوشه رینگ برد و عملکرد ناامید کننده وی، باعث شد که ترامپ در اذهان امریکایی بعنوان فردی برای روزهای ارام توصیف شود و بگویند ترامپ رهبر روزهای سخت نیست. آشفتگی در اخرین مصاحبه اش و تپق های فراوان و کلمات اشتباهش از وی فردی ضعیف نشان داد که توان مبارزه برای نجات مردم آمریکا را ندارد.
در این بین کسی که بیشترین ضربه را از این وضعیت کرونا زده می خورد طبقه متوسط امریکایی و کارگران هستند که آنها را به این نتیجه می رساند که باید رای خود را به دولتی بدهند که حامی آنها باشد و دخالت خودش را در اقتصاد به نفع آنها افزایش دهد. خدمات درمانی و هزینه آموزشی یکی از نکاتی است که مورد توجه است و قطعا در این میان افردی چون برنی سندرز و الیزابت وارن با دیدگاهای اقتصادی و سیاسی که دارند می توانند به حمایت از این اقشار بپردازند.
سوسیال_دموکراسی بعنوان نسخه ای که در اروپا و بخصوص کشورهای حوزه اسکاندیناوی بسیار موفق عمل کرده است اینک سر از ادبیات سیاسی نامزدهای امریکایی در اورده و مردم امریکا بیش از پیش مشتاق اند بدانند که جناح چپ دموکرات ها به رهبری برنی چه می گویند. موفقیت های بالای سندرز و به جریان انداختن جنبش اجتماعی، نشان از توجه ویژه مردم امریکا بخصوص جوانان از این نگاه است. اما تصمیم غیر منتطره برنی سندرز که در انتخابات قبلی علیرغم شکست در انتخابات میان دوره ای تا روز آخر رقابت ها با هیلاری در صحنه ماند و شهر به شهر و روستا به روستای امریکا را گشت ورق تازه ای در فضای سیاسی کرونا زده امریکا بود. حمایت وی و اوباما و دیگر افراد متنفذ سیاسی در حزب دموکرات از بایدن وی را از گزینه ای متوسط در شروع کارزار انتخاباتی به گزینه ای با شانس بالا تبدیل کرده است.
اما مشکل دو دستگی حزب دموکرات و گزاره کودتا علیه برنی که از انتخابات ۲۰۱۶ هنوز در ادبیات سیاسی امریکا حرف برای گفتن دارد باعث شده است که بایدن و جناح میانه حزب دموکرات به فکر استفاده از ظرفیت جنبش اجتماعی تحت مدیریت سندرز و البته الیزابت وارن باشند. با توجه به مدیریت قوی وارن در مذاکرات و نشان دادن فردی بابرنامه و قوی برای شرایط سخت و بحرانی و قول بایدن به سندرز مبنی بر انتخاب معاونی زن، زمزمه هایی مبنی بر انتخاب الیزابت بعنوان معاون اول رییس جمهور بلند شده است. اتفاقی که می تواند ضمن اتحاد حزب دموکرات و ورود جدی تر زنان و جوانان به عرصه، باعث افزایش شور و شوق در انتخابات نوامبر (۱۳آبان) گردد. شوری که به دلیل ترس از کرونا در روز انتخابات می تواند باعث حضور مردان و زنان امریکایی در پای صندوق ها باشد.
اما نکته ای دیگر که وضعیت ترامپ را شکننده کرده است، نفت و کاهش بی سابقه قیمت آن در ۲۱ سال گذشته است. روسیه و عربستان با سیاست افزایش تولید، زمینه دردسر بزرگ را برای ترامپ فراهم کردند. این دو که بعنوان حامیان و دوستان ترامپ شناخته می شدند اینک بالاتر از هر دشمنی به نفت امریکا و جهان و البته انتخاب مجدد ترامپ ضربه زده اند. کرونا در کنار بن سلمان، رویای انتخاب مجدد ترامپ را در آستانه فروپاشی قرار داده اند. اینک ترامپ با نفتش همان کاری را می تواند انجام دهد که ایران تحت تحریم می تواند انجام دهد. به نوعی الان نفت جهان در تحریم کروناست و ترامپ و جهان اینک معنای تحریم را احتمالا بهتر درک خواهند کرد.
به هر صورت، تا ماه آبان ۶ ماه مانده است و اگر واکسن کرونا کشف نگردد یا کرونا از جامعه جهانی و امریکا رخت بر نبندد و نتیجه نظرسنجی ها در سه ماه آینده همچنان از پیشروی بایدن خبر دهد، او که فردی غیرقابل پیش بینی و البته معروف به قمار بازی است ، مجبور است آخرین کارت هایش را رو کند.ناظران احتمال می دهند ترامپ در پی تشدید درگیری در خارج از کشور برود و مردم آمریکا را پشت این قضیه بسیج نماید و همزمان خبر نخست را که اینک کروناست به سربازان آمریکایی و جنگ تغییر دهد. به نظر می رسد با توجه به شرایط کنونی امریکا، این تشدید تنش تنها در دو حوزه کره شمالی و ایران باشد که اولی به دلیل تلاشهای ترامپ برای دوستی با کره و وضعیت آرام این روزهای رهبر کره شمالی و نامه های زیبایش به ترامپ تا حدودی احتمالش پایین است. اما وضعیت عراق گزینه ای بهتر برای ترامپ است تا مچ اندازی پایانی خود را با حشد الشعبی و سایر مخالفان امریکا که خواهان اخراج این کشور اشغالگر هستند انجام دهد.
در این بین، ایران بعنوان حامی مقاومت باید با سنجیدن شرایط ، زمینه هرگونه سواستفاده ترامپ را از بین برده و با استفاده از وضعیت سیاست سپردن به زمان، در انتظار شکست ترامپ در پایان این چند ماه باشد. ترامپ که اینک بیش از هر زمانی به شکست نزدیک است نباید با مشکلات کوچک زمینه پیروزی اش را فراهم کرد. لزوم هشیاری رهبران مقاومت جهت سواستفاده امریکایی ها از نیروهای دیگر برای آغاز آتش بازی در این شرایط ضروری است و طبعا اینک که نیروهایی فرا طبیعی به مبارزه ترامپ آمده اند و به دنبال شکست وی هستند باید اجازه داد که خیر مطلق به مبارزه با شر مطلق رود. آه بیماران ایرانی که بدون هیچ دلیل تحت تحریم قرار گرفتند شاید اینک کارساز شده است. طبعا جهان و بخصوص ایرانیان، پس از پایان ترامپ و کرونا خواهد توانست نفس راحتتری بکشند و آسوده باشند که کسی یا ویروسی به صورت غیرمنتظره جان آنها را نمی گیرد.
با این وجود برخی معتقدند درست است که شکست دادن بایدن کار سختی است ، اما ترامپ هم فرصتهایی دارد که می تواند شانس او را بالا ببرند. آنها بر این باورند تنش خارجی لزوما به نفع ترامپ نیست. اما محکومیت چین و آوردن آن کشور به پای تعهدات بین المللی خود نسبت به کرونا را یک فرصت برای ترامپ می دانند.
همچنین ارائه حمایتهای موثر از اسیب دیدگان کرونا هم فرصت دیگری است که ترامپ می تواند برای ماندن در کاخ سفید بر روی آن سرمایه گذاری نماید و از بازگرداندن معاون اوباما به کاخ سفید جلوگیری نماید. معاونی که برخی حمایت های افراطی رییس سابقش(اوباما)را به ضررش می دانند و می گویند احتمالا اگر این حمایت ها از حدی خارج شود به ضرر وی و طبعا به سود ترامپ خواهد بود.