به گزارش روزنامه جام جم، ساعت ۴ و ۲۲ دقیقه صبح یکشنبه هفتم اردیبهشت امسال و همزمان با دومین روز ماه رمضان ساکنان ساختمانی در شهرک احمدیه خانیآباد نو در حال خوردن سحری بودند که صدای فریاد مرد همسایه و گریههای نوزاد او را شنیدند. آنها خود را به طبقه اول رسانده و پس از ورود به خانه ۳۰ متری با جسد زن ۴۰ ساله در مقابل در حمام روبهرو شدند. یکی از همسایهها با پلیس تماس گرفت و تیمی از ماموران دقایقی بعد در محل حاضر شدند.
با تایید جنایت از سوی ماموران، مصطفی واحدی، بازپرس کشیک قتل دادسرای جنایی تهران همراه تیم جنایی در محل حاضر شدند. آثار بههم ریختگی و لکههای خون روی دیوارها و نیز گهواره دختر هشت ماهه دیده میشد. روی دستان مرد ۴۳ ساله هم خراشهایی وجود داشت. مرد جوان در تحقیقات اولیه مدعی شد، وقتی از خواب بیدار شده با جسد همسرش در مقابل حمام خانه روبهرو شده و نمیداند چه کسی او را به قتل رسانده است. در اطراف خانه این زوج، زمین مخروبهای بود که بازپرس جنایی دستور بررسی محل را داد. در ادامه یک کیسه که در آن لباسهای خونین همسر مقتول و خنجری قرار داشت، پیدا شد.
بازجوییها از متهم ادامه پیدا کرد تا اینکه پس از سه ساعت بازجویی او لب به اعتراف گشود و به قتل همسرش اعتراف کرد و گفت؛ به خاطر مشکلات مالی و مخالفت همسرم برای بازگشت به زادگاهمان مرتکب این قتل شدم.
متهم با دستور بازپرس شعبه ۱۱ دادسرای جنایی تهران تحویل اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت و دختر هشت ماهه او تا شناسایی خانواده مقتول تحویل شیرخوارگاه آمنه شد.
چند روز به کشتن همسرم فکر کردم
مهرداد ۴۳ ساله هنوز در شوک قتل همسرش است و باور نمیکند یک تصمیم آنی و اشتباه، باعث شد جان همسرش را بگیرد و زندگیاش از هم پاشیده شود. او در گفتگو با خبرنگار ما به تشریح انگیزهاش از جنایت پرداخت.
از آشنایی با همسرت بگو.
ما همشهری بودیم و در یکی از شهرستانهای شرقی کشور زندگی میکردیم. ۱۵ سال پیش ازدواج کردیم و به تهران آمدیم. سالها بچهدار نشدیم تا اینکه با کلی دوا و دکتر مهر ماه سال گذشته دخترمان به دنیا آمد.
چه کارهای؟
نگهبان پارکینگی هستم که خودروهای توقیف شده از سوی پلیس در آنجا نگهداری میشود و ماهی یک میلیون و پانصد هزار تومان حقوق میگیرم. چند سال بود که خانهای ۳۰ متری را اجاره کرده بودم و با خانوادهام زندگی میکردیم. ۴۵۰ هزارتومان از حقوقم را بابت کرایه میپرداختم.
با همسرت اختلاف داشتید؟
تنها دلیل اختلافمان مشکلات مالی بود. در چند ماه گذشته اختلاف و درگیریمان بیشتر شده بود. حتی بهخاطر مشکلات مالی سه سال بود که نتوانسته بودم شهرستان بروم و مادرم را ملاقات کنم. حقوقم کم بود و شرایط مالی سختی را سپری میکردم. از زنم خواستم به شهرستان بازگردیم که قبول نمیکرد و میگفت زندگی در تهران برای آینده دخترمان بهتر است.
به خاطر همین او را کشتی؟
تحمل این شرایط را نداشتم و چند روز بود به قتل همسرم و خودکشی بعد از آن فکر میکردم. سحرگاه یکشنبه از خواب بیدار شدم و ابتدا با چوبدستیای که در خانه بود چند ضربه به سر و صورت زنم زدم که بهشدت زخمی شد. نتوانست مقاومت کند و بعد با خنجر چند ضربه به او زدم و سرش را بریدم.
پشیمانی؟
خیلی. بعد از قتل سعی کردم با صحنهسازی از مجازات فرار کنم، اما خیلی زود ماجرا لو رفت و دستگیر شدم.